اتحاد «آمریکا - چین» در حال شکلگیری است؟
البناء در مطلبی به قلم ناصر قنديل، سردبیر خود نوشت: نشست روسی چینی در پکن در شرایطی برگزار می شود که صحبت از اختلاف چین و کره بحث غالب در آن است؛ از این جهت که احتمال تفاهمی بین کره شمالی و آمریکا علیه چین وجود دارد و برعکس از اختلاف روسی ایرانی صحبت به میان می آید که نتیجه آن، تفاهم بین آمریکا و روسیه علیه ایران و محاسبات آن است.
انتخاب: البناء در مطلبی به قلم ناصر قنديل، سردبیر خود نوشت: نشست روسی چینی در پکن در شرایطی برگزار می شود که صحبت از اختلاف چین و کره بحث غالب در آن است؛ از این جهت که احتمال تفاهمی بین کره شمالی و آمریکا علیه چین وجود دارد و برعکس از اختلاف روسی ایرانی صحبت به میان می آید که نتیجه آن، تفاهم بین آمریکا و روسیه علیه ایران و محاسبات آن است.
عناوین زیادی در انتظار دستور کار نشستی است که دو دولت قدرتمند روسیه و چین در آن شرکت خواهند داشت؛ دو دولتی که موفق شدند تصویر آمریکا را بعنوان یک ابرقدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی تغییر دهند. آغاز همکاری مسکو و پکن در سال ۲۰۰۷ بود؛ زمانی که هر دو، طرح آمریکا در شورای امنیت در مورد میانمار را وتو کردند. این وتوی مشترک در مورد پرونده سوریه در سال ۲۰۱۱ نیز تکرار شد و امریکا نتوانست از شورای امنیت بعنوان پوششی برای سیاستهای خود استفاده کند.
این رسانه عرب زبان ادامه داد: به نظر می رسد هنوز سیطره بر میدان رسانه ای در اختیار آمریکایی ها و هم پیمانان آنهاست؛ و گرنه چطور می توانیم باور کنیم که مطرح کردن فرضیه هایی از نوع امکان تفاهم کره شمالی و آمریکا بدون روسیه و چین وجود دارد؟ چطور می توانیم بپذیریم که کره شمالی آینده و منابع قدرت خود را پس از نیم قرن مقاومت، تنها با وعده های آمریکا از بین ببرد؟ بویژه پس از آنکه مواضع واشنگتن در مورد پرونده هسته ای ایران آشکار شد؟ جز اینکه باور کنیم کره شمالی تسلیم شده است؟ در مقابل، چطور باور کنیم که تنازعی بین روسیه و ایران است بر سر اینکه یکی از دیگری برای تفاهم با آمریکا سبقت بگیرد؟ در حالی که معرکه در اوج بوده و نه در سوریه و نه در صحنه بین المللی پایان نیافته، تحریمهای آمریکا به دنبال روسیه و ایران است، مالیاتهای سنگینی برای اهن و آلومینیوم وضع شده و اقتصاد چین و امنیت ملی چین نیز هدف قرار گرفته است.
در طول یک دهه فاصله بین وتوی اولی که چین و روسیه برای نشان دادن پایان زمان حاکمیت آمریکا بر جهان کردند، این دو دولت موفق به استقرار سامانه بریکس و بهبود آن شدند، همانطور که هر یک از آنها چارچوب هایی را برای ائتلاف های موازی در همین راستا تشکیل دادند و توانستند جنگ سوریه را نقطه تحولی در مسیر دخالتهای نظامی آمریکا در جهان قرار دهند، این اولین بار پس از جنگ یوگسلاوی و جنگ علیه عراق، افغانستان و لیبی بود که واشنگتن برای ورود نظامی گسترده در سوریه تردید داشت؛ چرا که از خسارتهای چنین جنگی آگاه بود. دو گانه روسیه و چین توانستند دو فضای منطقه ای ایجاد کنند، یکی در جنوب روسیه تا مرزهای عربستان با عراق، که ترکیه، ایران و عراق و سوریه را در خود جای می داد و دومی، در شرق چین و غرب آن که کره شمالی، پاکستان، هند و افغانستان را در برمی گرفت.
واشنگتن در تعامل با این دو قدرت، توان گفتن حرف اخر و خطاب فصل را ندارد، جز در صورتی که جایگاه، موضع و منافع روسیه و چین را در نظر بگیرد. این دو فضا، محور استراتژی ها و منافع بزرگ آمریکا در جهان شده اند، به این دلیل که از جایگاه استراتژیک و چالش جغرافیایی سیاسی برخوردار بوده و منابع انرژی، گذرگاههای و معابر آبی و شبکه های لوله های انتقال انرژی را در خود دارند.
کسی که گمان می کند زمان جدایی روسیه و چین نزدیک می شود یا اینکه روابط کره یا ایران با روسیه و چین در حال متشنج شدن است، متوهم است؛ چرا که زمان دو فضای منطقه ای را به یکدیگر پیوند داده است که از طریق ایران به روسیه و چین مرتبط می شوند تا فضای واحدی را تشکیل دهند. وقت، وقت مقابله با چالش روابط بانکی بین المللی است که آمریکا به آن متوسل شده است و زمان، زمان اهتمام برای جذب اروپا به منطقه ای در میان محور چین و روسیه و محور آمریکاست. زمان، زمان ترسیم قواعد تازه ای برای روابط سیاسی و اقتصادی در جهان است، در سایه مقابله هایی که از زمان سقوط دیوار برلین و یکه تازی آمریکا در صحنه بین المللی شاهده آن بوده است و پس از موفقیتهایی در راستای ساقط کردن سیاست های جنگ طلبانه آمریکا و رسیدن به نیمه راه از بین بردن دیوار حمایتی که سیاست تحریمهایی آمریکا علیه ایران و کره شمالی ایجاد کرده است و قدرت این دو کشور برای پایداری و تحمیل معادله های جدیدی بعنوان مصلحت چین و روسیه. بنابراین، زمان همبستگی بیشتر فرا رسیده است.
حتی اگر اینطور مانورها، نیازمند موضع مخالف روسیه و چین در مورد سلاح اتمی کره باشد یا اینکه از حضور محدود آمریکا در سوریه چشم پوشی کنند. این اوراق در واقع برای این مطرح شده است تا در مذاکرات از انها استفاده شود و نه در جنگ. همانطور که سلاح شیمیایی سوریه که آمریکا مدعی شد آن را از بین برده است، به عنوان ابزاری برای ممانعت از جنگ به کار گرفته شد و در حقیقت راهی بود برای حفظ آبروی آمریکا که نتوانست از جنگ سوریه موفقیتی کسب کند.
نظر کاربران
شرط میبندم خود نویسنده هم نفهمیده چی چی گفته...
حرف زیادی یعنی این.
پاسخ ها
اینروزنامهنگارتوهمزدهزیگزالمیره.
گندامی
عکس پوتین گذاشته و تیتر زده اتحاد چین و امریکا
چرت وپرت گفتی اصلا فهمیدی چی میگی مشنگ خنگ
خودت فهمیدی چی گفتی؟!
در آخر خودش هم فهمىد . که قاطى کرده