فراز و فرود سیاستهای تحریمی آمریکا علیه ایران
اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل واقع در آمریکا، در یادداشتی که به قلم ویلیام الن راینش منتشر کرد به کارکرد و تأثیرگذاری تحریمهای آمریکا علیه ایران با توجه به منافع این کشور پرداخت.
اعتماد آنلاین: اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل واقع در آمریکا، در یادداشتی که به قلم ویلیام الن راینش منتشر کرد به کارکرد و تأثیرگذاری تحریمهای آمریکا علیه ایران با توجه به منافع این کشور پرداخت.
این نویسنده با اشاره به خروج آمریکا از برجام نوشت: سناتور فقید جان هاینز (نماینده جمهوریخواه) همواره به سیاستهای تحریمی تردید داشت. زیرا تحریمها همواره این فرصت را به کشورهای دیگر داده است تا از غیاب شرکتهای آمریکایی استفاده کنند.
نویسنده در ادامه نوشت: اما این تحلیل درباره تحریمهای چندجانبه صدق نمیکند. تا جایی که ما بتوانیم سایر کشورهای دنیا را با خودمان همراه کنیم، تحریمها میتوانند مؤثر باشند. یک مثال خوب دراینباره ایران است که دو دولت جورج دبلیو بوش، و باراک اوباما توانستند با صبوری ائتلافی گسترده را برای فشار بر ایران باهدف رها کردن برنامه هستهای این کشور تشکیل دهند.
نویسنده در ادامه افزود: بااینحال در طول تشکیل ائتلاف علیه ایران اتفاق مهمی رخ داد. اجرایی شدن تحریمها از تحریم محمولههای صادراتی بزرگ به تمرکز بر اشخاص و شرکتهای خاص متمرکز شد. این سیاست بر اصل ساده «پول را دنبال کن» مبتنی بود و در عمل نیز از سیاست تحریم صادرات کالا موفقتر بود.
البته اجرایی شدن این روش نیاز به تلاش فراوان دارد. استوارت لووی، رئیس اداره خزانهداری در دولت بوش و اوباما، و همچنین جانشینانش زمان و انرژی بسیاری را برای ملاقات با نهادهای مالی خارجی داشتند تا آنها را برای همراهی با این سیاست راضی کنند. این کار نیاز به صبر، دیپلماسی و مهارت داشت. چیزهایی که این روزها بسیار کمیاب است.
این نویسنده با اشاره به بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران نوشت: دو مشکل عمده در اجرای این کار وجود دارد. نخست، اکثر این تحریمها، تحریمهای ثانویه هستند، یعنی اساساً در مورد هویتهای خارجی بهکاربرده میشوند زیرا، فعالیت ایالاتمتحده در ایران بهشدت محدود است. اتحادیه اروپا، گویا تصمیم دارد مقررات انسداد سال ۱۹۹۶ را اجرا کند که بهموجب آن شرکتهای اروپایی به خاطر پیروی از قوانین تحریمی آمریکا جریمه خواهند شد. درنتیجه این شرکتها درهرصورت در معرض جریمه شدن قرار خواهند گرفت. این سیاست هر بار درگذشته اجرایی شده، بحرانی دیپلماتیک را پدید آورده است: هنگامیکه رونالد ریگان در مقابل مارگارت تاچر، نخستوزیر انگلستان، و همچنین در دولت بیل کلینتون و هنگامیکه استوارت آیزنشتات، وزیر وقت امور اقتصاد، تجارت و کشاورزی توانست با مذاکره به یک آتشبس دست پیدا کند. در مورد برجام نیز، اگر اتحادیه اروپا اصرار بورزد، به گمانم بحران جدید ناگزیر خواهد بود.
دوم، بازگشت تحریمها به معنای بازگشت تلاش برای دور زدن تحریمها نیز هست. در بهترین حالت، این یک مسئله اجرایی است، زیرا مقامات ایالاتمتحده ناچار خواهند شد با افرادی مواجه شوند که هیچ کنترل مستقیمی بر ایشان ندارند و در آمریکا زندگی نمیکنند، و همچنین افرادی که دولتهای متبوعشان تمایلی به همکاری با ایالاتمتحده نشان نمیدهند. مهمتر از این مسئله، در بلندمدت این سیاست باعث تقویت تلاشها برای جایگزینی ارز مبادلهای غیر دلار خواهد شد و این امر دسترسی وزارت خزانهداری را دشوارتر خواهد کرد. دلار مدتهاست که ارز اصلی مبادلات جهانی است و بعید به نظر میرسد که در کوتاهمدت ارز دیگری جایگزین آن شود. اما چنانچه در مورد اقتصادهای غیر غربی (یعنی چین) مشاهده میکنیم، این اقتصادها هیچ علاقهای به ارز دلار نشان نمیدهند و [درنتیجه] اجرای مجدد تحریمها ضرورت این تلاش را بیشتر میکند.
این نویسنده در پایان نوشت: موارد بیانشده، تنها نتایج بازگشت تحریمها علیه ایران نیست، اما به مرور زمان عواقب این اقدام روی هم جمع میشوند و در کنار سیاستهای تجاری آمریکا باعث میشود که ایالاتمتحده به لحاظ اقتصادی منزوی شود. ما [ایالاتمتحده] شاید کشور پیشرو جهان باشیم، اما چالشها بیشتر خواهند شد، و سیاستهایی که هماکنون تعقیب میکنیم، ازجمله تجدید تحریمها، درنهایت ما را به عقب خواهد کشاند.
ارسال نظر