به دبی میروید یا سیستان و بلوچستان؟
اگر مجبور به انتخاب بین سیستان و بلوچستان و دوبی شوید، کدام را برای سفر انتخاب میکنید؟
خبرگزاری ایسنا: اگر مجبور به انتخاب بین سیستان و بلوچستان و دوبی شوید، کدام را برای سفر انتخاب میکنید؟
۱۷ میلیون تومان برای سه شب و چهار روز هزینه میکنید تا قشنگترین خیابان و برج های دنیا، هتل لوکس با ساحل نخلی در میانه خلیج فارس، بازار قدیمی دوبی به سبک ونیزی و دهکده جهانی با نمادهای کشورهای دنیا که مصنوعی است و ساخته دست هنرمندان، ببینید و از تفریحات ساحلی که همچون آینه برق می زند، پارک آبی، آکواریومهای دریایی، بالن های ساحلی و رستوران زیر آب لذت ببرید.
استان سیستان و بلوچستان با همه گنج اش بیخ گوش امارات است، اماراتی که اندازه یک استان ما هم نمیشود؛ آنان تند تند در حال استفاده از فرصتهای اقتصادی جهاناند و به جایی رسیدهاند که برای خودشان وزیر هوشمند و آن هم از جنس زن تعیین کرده و به سوی هوشمندسازی کشورشان حرکت میکنند.
آنجا مصنوعی است و ساخته دست بشر و اینجا طبیعی است و چهار فصلش بهار؛ بادهای موسمی بر روی اقیانوس شلاق میزند و نسیمش به ساحل میرسد. هزار کیلومتر خط ساحلی از جاسک هرمزگان تا چابهار، برخورداری از آب و هوای اقیانوسی، کوههای مینیاتوری و مریخی، تنها آتش فشان فعال ایران به نام تفتان، گل افشانها، رقص دلفینها، قلعههای تاریخی، شهر سوخته ۷۰۰۰ ساله بخشی از جاذبههای سیستان و بلوچستان است که همه اینها را با هم تنها میتوان در ۲ یا سه شهر اروپا یافت.
مردم ما به جای سفر به کیش، قشم و چابهار خودمان به ترکیه و دوبی میروند، آن هم نه یک بار بلکه دوباره و سه باره؛ مگر آنجا چه دارد که چابهار ندارد؟ آنجا مرکز تفریح مردم جهان و اینجا مقصدی ناشناخته و بکر حتی برای خود ایرانیها؛ واقعا چرا؟
چقدر به گردشگری دریایی سیستان و بلوچستان توجه شده و چند تا اتوبوس دریایی وجود دارد که مردم را از ساحل یک استان به ساحل استان دیگر ببرد و گشت دریایی راه بیفتد؟ چرا در این زمینه عمیق فکر نمیشود، در حالی که توسعه سواحل میتواند ساحلهای بکر را به سایتهای ارزشمند گردشگری در جهت تامین نیازهای روحی استان تبدیل کند.
آنچه که معلوم است هنوز فضای شاد و سازگار با شرایط کشور ایجاد نشده و در نتیجه گردشگران خروج از کشور را برای تفریح در پیش میگیرند و شادی را در بیرون از کشور جستجو میکنند.
علی اوسط هاشمی که تا پیش از این به مدت سه سال استاندار سیستان و بلوچستان بوده است و تنها استانداری است که بعد از انقلاب توانسته تحولی در توسعه استان ایجاد کند، علت ناموفق بودن استان را در جذب گردشگران، ناامن جلوه دادن این استان، بیبرنامگی، فقدان جامعیت نگاه به استان، ضعف در مدیریت، عقب ماندگی تاریخی در توسعه نیافتگی، تنگناهای مالی و ارزی و بالا بودن هزینهها، مطالبات انباشته شده و زیرساختهای ضعیف میداند و معتقد است، اگر استان با همه داشته هایش محروم است ناشی از ضعف ماست.
یک مدل توسعه در ایران با محوریت دریا وجود ندارد
او با این توصیف زیبا که باید موج دریا خود را در برنامه ششم توسعه نشان دهد، میگوید: این استان به آبهای آزاد اقیانوسی متصل است و بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر ساحل از جاسک هرمزگان تا چابهار سیستان و بلوچستان وجود دارد، بنابراین نباید به دلیل چسبندگی مطلق ما به نفت مورد بی توجهی قرار گیرد. ما دربین ۱۷۰ کشور دارای ساحل قرار داریم و از یک طرف به خلیج فارس و یک طرف دیگر به دریای عمان و مکران متصل هستیم ولی نتوانستیم یک مدل توسعه با محوریت دریا داشته باشیم و این ساحلها با این همه ظرفیت نتوانسته ما را به یک مدل درست توسعه برساند. سواحل این استان و زیبایهای دیگر طبیعت آن و آداب و رسوم اقوام آن بینظیر است و تنها کافی است به ایرانیها شناسانده شود.
زیرساختهای گردشگری در سیستان و بلوچستان ضعیف است
اوسط هاشمی بر ضرورت توسعه صنعت گردشگری سیستان و بلوچستان و برنامه ریزی برای آن تاکید دارد و خاطرنشان میکند که این استان با ضعف در ایجاد زیرساختهای گردشگری روبروست و بر این عقیده است که تا زمانی که هزینه سفر به سیستان و بلوچستان به دلیل فاصله طولانیاش با سایر استانها همچون تهران گران است هزینه سفر برای هموطنان سنگین میشود.
او خواستار این است که سازمان میراث فرهنگی جهتگیری کلی و مقصدیابی جدید در نظر گیرد تا از تمرکزگرایی گردشگری در مناطقی همچون شمال کاسته شود و فضاهای گردشگری تکثیر شود و در آن تنوع ایجاد شود که این امر با تسهیلگری و روانسازی برای سرمایهگذاری در این بخشها توسط بخش حاکمیتی امکانپذیر است. به عنوان مثال باید سازمانها و وزارتخانهها همچون وزارت ورزش بخشی از مسابقات آسیایی و منطقهای خود را به این منطقه سوق دهند و همه برنامهها در پایتخت و سه تا چهار استان کشور برگزار نشود که این موضوع سبب شناخت ملی از این استان میشود.
به توسعه سواحل مکران در برنامه ششم توجه شده است
استاندار پیشین سیستان و بلوچستان، همسویی سرمایهگذاران داخلی، روی آوری سرمایه گذاران خارجی و جهت گیری درست دولت را زمینه ساز تحول در این استان عنوان و خاطرنشان می کند: صدای مردمی که ۲۰۰۰ کیلومتر با مرکز فاصله دارد نباید در حاشیه قرار بگیرد و باید جهت گیری اقتصاد مقاومتی کشور معطوف به این استان باشد، البته در برنامه ششم توسعه به این استان هر چند کوچک توجه شده و سازمان توسعه سواحل مکران برای توجه به ظرفیتهای ملی و منطقه ای در احکام دائمی پیش بینی شده است و اگر با دقت به آیین نامه سازمان توسعه سواحل مکران توجه شود و هیات امنای این سازمان شکل خود را پیدا کند می تواند این منطقه را یعنی از جاسک هرمزگان تا بندر چابهار را متحول سازد.
گرد و غبار و خشکسالی در سیستان و بلوچستان یک تهدید جدی است
از آنجا که گرد و غبار و خشکسالی در سیستان و بلوچستان یک تهدید جدی برای پایداری جمعیت شده و میتواند زمینه مهاجرت و پایین آمدن قیمت املاک در منطقه را به همراه داشته باشد، تصمیم گرفته شد ۴۶ هزار هکتار از اراضی استان با ۲۰ کارگاه مجهز شود و ۳۰۰۰ نفر بر روی این زمینها مشغول به کار شوند. در نتیجه برای این پروژه از مخزن تا مزرعه، لوله آبرسانی ایجاد شد تا میزان تبخیر به شدت کاهش یابد و در نتیجه به این گونه کمبود بارش مدیریت شود و مردم منطقه را امیدوار کند به بودنشان در مزارع خودشان.
سیستان و بلوچستان میتواند قطب تولید موز و فولاد و پتروشیمی باشد
او معتقد است نباید در هر استانی هر محصولی کاشته شود و از منابع آب عمومی حداکثر استفاده شود و در نهایت محصولی برداشت شود که سر دست کشاورز بماند و میگوید: ۸۵۰ میلیون دلار برای واردات موز از کشور خارج میشود در حالی که این استان میتواند قطب تولید موز باشد و برای استان سیستان و بلوچستان اشتغال ایجاد کند و از خروج ارز جلوگیری نماید. این استان با اقلیم اقیانوسیاش و متاثر از آب و هوای پاکستان و هند، مکانی مناسب برای تولید میوههای گرمسیری است و میتواند قطب تولید موز در کشور باشد، در عوض هندوانهای در استان تولید میشود که محصولی آببر است و سبب صادرات مجازی آب میشود.
این جهت گیری نادرست تنها در بخش کشاورزی نبوده و به بخشهای دیگر استان هم سرایت کرده است؛ با وجود اینکه سیستان و بلوچستان به دلیل وصل بودن به آبهای اقیانوسی و دارا بودن آب مورد نیاز میتواند قطب تولید فولاد و پتروشیمی و صادرات آن از کشور باشد اما امروز فولاد و یا پتروشیمی در عمق کشور و مرکزیت کشور با وجود کمبود آب در این مناطق تولید میشود بنابراین به نظر میرسد باید در جهتگیری توسعهای بازنگری جدی و مکانیابی درست صورت گیرد.
اوسط هاشمی اما این کمبودها و عقب ماندگی های تاریخی سیستان و بلوچستان را بهانه نکرد و با عشق و با وجود کمبود امکانات دست به کار شد؛ مردم هم به عملکرد او و دولت روحانی روی خوش نشان دادند و او را برای تحقق وعده هایش یاری کردند؛ پیشرفت پروژه ها تا آنجا بود که ۲ بار رئیس جمهور برای افتتاح پروژه های بزرگی که در تاریخ استان مسبوق به سابقه نبود به استان دعوت شد و بخشی از وعدهها محقق شد؛ افتتاح پروژه توسعه بندر شهید بهشتی و روشن شدن مشعل گاز شهری در زاهدان از جمله کارهای تاثیرگذار در افزایش رفاه سیستان و بلوچستانیها بوده است. جالب است بدانید از سال ۵۸ تا ۹۲ یعنی در مدت ۳۴ سال، ۹ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری در این استان انجام شده، در حالی که ظرف چهار سال اخیر ۱۳ میلیارد تومان سرمایهگذاری انجام شده و آن هم در شرایط سختی که از نظر پولی و مالی بر کشور حاکم بوده است.
سیستان و بلوچستانیها روزهای گازی را سپری میکنند
حال برای گازرسانی به روش بیع متقابل در این استان تا ۵۰۰ میلیون دلار قرارداد در شورای اقتصاد کشور مصوب شده و هم اینک میتوان گفت که سیستان و بلوچستانیها روزهای سختشان را سپری کرده و روزهای گازیشان را میگذارنند. به همین منظور ۷۵۰ کیلومتر لولهکشی شهری برای سال ۹۶ پیشبینی شد که انجام مطالعات و پیگیری امور قراردادهای آن به طول ۴۵۰ کیلومتر به امسال موکول شده است و علاوه بر آن مطالعات خط انتقال گاز از زاهدان به سیستان نهایی شده است.
تاکنون تامین گاز واحدهای صنعتی همچون سیمان از راه دور و زمینی و از طریق خوزستان و اصفهان کاری پرهزینه و با تهدید همراه بوده اما حالا با انتقال گاز به این استان از طریق خط لوله هم میتوان گاز مورد نیاز صنعت و مردم استان را تامین کرد و هم زمینه صادرات آن به استانهای نزدیک به مرز افغانستان را فراهم کرد؛ حال ضروری است که مسئولین کنونی استان به این مطالبه جدی مردمی پاسخ داده و پیگیریهای زماندار برای تحقق طرحهای گازرسانی انجام شود.
همچنین برای حفظ اشتغال به توسعه صنعت در استان پرداخته شد به گونهای که زمینه ساخت کارخانه لاستیکسازی با ظرفیت ۵۵ هزار تن و کارخانه تولید کاغذ از آهک و شن فراهم شد که هر دو این پروژهها در حال اجرا هستند. السی صنعت فولاد در چابهار نیز در حال باز شدن است و بیش از ۱۶۰ میلیون یورو سرمایهگذاری شده و قرار است ظرفیت تولید سه میلیون و ۲۰۰ هزار تن، با آغاز به کار ۲ واحد فولادی ایجاد شود.
برق سیستان و بلوچستان نیز عمدتا از استان کرمان و خراسان جنوبی تامین میشد و اگر وقفهای در انتقال برق از این دو استان اتفاق میافتاد تامین برق استان دچار مخاطره میشد بنابراین نیاز بود که برق استان در خود استان تامین شود در نتیجه بخشی از سرمایهگذاری خارجی به تولید برق معطوف شد و اعتبار نیروگاه سیکل ترکیبی چابهار برای تامین برق شمال و مرکز استان تامین شد.
پروژههای درمانی دولت در استان با کل دستاوردهای درمان در تاریخ درمانی سیستان و بلوچستان برابری میکند
۱۱.۵ درصد کل پروژههای طرح تحول سلامت در سیستان و بلوچستان اجرا شد و برای نخستین بار دو پروژه بیمارستان ۹۰ تختخوابی بخش خصوصی در این استان کلنگزنی شد و اعتبارات ارزی برای تامین تجهیزاتشان اختصاص یافت. تا پیش از این تنها یک بخش درمانی خصوصی ۱۰ تختخوابی وجود داشت، بنابراین کل پروژههای درمانی دولت در این استان با کل دستاوردهای درمان در تاریخ درمانی سیستان و بلوچستان برابری میکند.
در دوره اوسط هاشمی، همچنین منطقه آزاد سیستان پایهگذاری شد؛ موضوع آن از کمیسیون اقتصاد عبور کرد و هم اینک آماده ورود به مجلس برای بررسی است. مطمئنا ایجاد آن در پایداری جمعیت در آن منطقه نقش دارد. این منطقه آزاد در پنج کیلومتری ولایت هیرمند قرار دارد و از زیرساختها و امکانات لازم برخوردار است بنابراین در صورت مشارکت فعالان اقتصادی و ایجاد معافیتها و مزیتها برای منطقه میتوان نیاز کشور افغانستان را تامین کند.
ظرفیت بندری سیستان و بلوچستان نیز از ۲.۵ میلیون تن در سال ۶۲ به ۸.۵ میلیون تن در سال ۹۵ رسیده است؛ به محض خروج از تحریمها و گشایش السی، تجهیزات بندری از آلمان خریداری شد و توسعه بندر شهید بهشتی انجام شد به گونهای که هماینک پهلوگیری کشتیهای بالای ۱۰۰ هزار تن امکانپذیر شده است و کشتیهای اقیانوسپیما میتوانند در این بندر پهلوگیری کنند.
به نظر میرسد حال که بندر توسعه یافته است لازم است توسعه روابط با کشورهای حاشیه اقیانوس همچون هند، پاکستان، چین و اندونزی مورد توجه قرار گیرد، زیرا به عقیده اوسط هاشمی اقیانوس هند جای اقیانوس آتلانتیک را در تجارت خواهد گرفت و جای پایی برای توسعه آینده جهان خواهد داشت و ایران در این میان بتواند پل ارتباطی با آسیای میانه باشد.
شیلات صنعتی منطبق با نیاز صیادی در سیستان و بلوچستان وجود ندارد
دریا مهمترین ظرفیت پنهان این استان است زیرا که تا شاخ آفریقا، اجازه صید برای ایرانیان در آبهای آزاد وجود دارد با این وجود هنوز شیلات صنعتی منطبق با نیاز صیادی در این منطقه وجود ندارد. هماینک ۹۰۰ لنج صیادی در این منطقه فعال است و برای توسعه صنعت صیادی، پیشنهاد بورس تن ماهی مطرح شده است تا بازار ملی و منطقهای برای آن راه بیفتد.
بورس جهانی ماهی در سیستان و بلوچستان راهاندازی شود
کشوری که ۵۰۰۰ کیلومتر ساحل دارد با این میزان سطح دسترسی به منابع دریایی باید به بورس شیلات جهانی برسد؛ هم اینک بورس جهانی در تایلند در حال فعالیت است و ما نیز میتوانیم در منطقه خودمان بورس ماهی راه بیندازیم.
قطب جمعیتی جهان یعنی حدود ۲ میلیارد نفر یعنی ساکنان ۲ کشور چین و هند و کشورهای اسلامی در اطراف این خط دریایی قرار دارند و ما از این بازار دوریم؛ در حالی که تمام این کشورها در نزدیکی ما به فکر توسعه همه جانبه و نه صرفا توسعه هستند، بنابراین توسعه هندوستان برای ما میتواند یک مدل باشد و میتوانیم ارتباطمان را با چنین کشورهایی توسعه ببخشیم؛ اقیانوس هند جای پای آینده جهان برای رسیدن به توسعه است و ایران در این میان میتواند پل ارتباطی میان آسیای میانه و اروپا باشد.
سیستان و بلوچستان سومین استان کشور در جذب سرمایهگذاری خارجی است
به گفته اوسط هاشمی، استان سیستان و بلوچستان سومین استان کشور در جذب سرمایهگذاری خارجی در چهار سال اخیر بوده در حالی که چنین شرایطی در گذشته سابقه نداشته و ریالی سرمایهگذاری انجام نشده بود چرا که در گذشته این استان ناامن جلوه داده شده بود و همین امر سبب شده بود که حتی مسئولین کشور هم حضور کمی در منطقه داشته باشند و نگاهشان متاثر از القائات و گزارشات رسیده باشد تا واقعیتهای منطقه، این در حالی است که امنیت بر پایه رضایت استوار است و اگر امنیت بر پایه مردم استوار نباشد نمیتواند امنیت کامل و پایداری برقرار کرد و اگر امنیت در این استان برقرار نباشد کدام عاملی سرمایهگذاری خواهد کرد.
اوسط هاشمی تا پیش از اینکه استاندار شود تنها یک بار به صورت مجردی به این استان سفر کرده بود و حتی خانوادهاش او را در این سفر همراهی نکردند و تصورشان بر این بود که راه رفته را بر نخواهد گشت؛ اما او برگشت و با خود خاطراتی از زیباییهای این استان به همراه آورد. اوسط هاشمی حالا هم که بر مسند ریاست سازمان تعاون روستایی نشسته میز کارش را با صنایع دستی این استان تزئین کرده است. هنوز هم سیستان و بلوچستانیها سر زده به امیدی، حال استاندار پیشین شان را جویا میشوند.
خودش می گوید وقتی استانداری این استان را به او پیشنهاد کردند بیتردید پذیرفت و هیچگاه میل به ترک آن استان را نداشت و به رانت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پاسخ مثبت نداد و حالا خود را صدایی از مردم سیستان و بلوچستان که ۱۱.۵ درصد مساحت کشور را در خود جای داده است، می داند.
او بر این عقیده است که همیشه از ناامنیهای این استان پهناور گفته میشود و هیچگاه از داشتههای انسانی و سرمایههای نهفته در آن سخن به میان نمیآید که این امر سبب انحراف از کشف و شناخت مردم این استان میشود. این در حالی است که در زمان اوج فعالیت داعش در عراق و سوریه در این منطقه از امنیت سخن گفته میشد که این امر نشان از اشتیاق و میل مردم سیستان و بلوچستان به مشارکتشان در توسعه استان دارد.
علاقه مردم سیستان و بلوچستان به مشارکت در توسعه استان تنها به مردانش ختم نمیشود و حال با باز شدن فضا و تلاش دولت برای به مشارکت گرفتن خانمها در تصمیمات حاکمیتی، زنان استان نیز به پیش آمدند به گونهای که در سال ۹۶ بیش از ۱۴۰۰ زن کاندیدای شورای شهر در استان شدند و ۴۳۳ نفر از این تعداد به شوراها راه یافتند. با وجود نگاه تعصبات قومی خاص در این استان، یک رفتار برگرفته از اعتماد بین ملت و دولت سبب شد اولین معاون استاندار زن تاریخ سیستان و بلوچستان منصوب شود و بیش از ۶۵ مدیر زن در این دوره به کار گرفته شوند.
اگر دیر بجنبیم کشورهای دیگر گوی سبقت را برای گرفتن بهترین فرصت خواهند ربود
استاندار پیشین سیستان و بلوچستان با گلایه از قفل زدن بر در صندوق توسعه ملی به ایسنا میگوید: ما برای چه زمانی میخواهیم پسانداز کنیم و چه بهتر که صندوق توسعه ملی بر روی پروژهها گشوده شود تا به جای آن که پروژهها ۱۰ ساله تکمیل شود چهار ساله به اتمام برسند. باید جنبید زیرا که اگر دیر بجنبیم کشورهای دیگر گوی سبقت را برای گرفتن بهترین فرصت خواهند ربود که برای ایران خسارت محسوب میشود.
آزادسازی آب هیرمند از افغانستان به سوی ایران دشوارتر شده است
اوسط هاشمی از شرایط دشوار کم آبی و تاثیر آن بر زندگی مردم سیستان و بلوچستان میگوید و اینکه کمیتههای مشترکی میان افغانستان و ایران ایجاد شده تا دعوا بر سر تخصیص حق آبه دو کشور حل و فصل شود و امیدوار است که عراقچی دیپلمات ارشد ایران به عنوان رئیس کمیته مشترک در زمینه آب بین دو کشور بتواندبه توافقاتی دست یابد. آنچه که مسلم است نه تنها استان سیستان و بلوچستان بلکه افغانستان در همسایگیمان نیز از کم آبی رنج میبرد اما به دلیل افزایش امنیت در افغانستان و بازگشت بخشی از مهاجران به این کشور و سرمایهگذاریهای صورت گرفته در بخش کشاورزی در استانهای همسایگی سیستان و بلوچستان و ایجاد سد بر روی هیرمند، آزادسازی آب به سوی ایران دشوارتر شده است.
امسال کمترین میزان دبی ورودی آب به این استان را داشتیم و علاوه بر آن نذورات آسمانی نیز به شدت کاهش یافته است. بر طبق قانون ایران ۸۲۰ میلیون متر مکعب حقابه دارد که باید سالانه بر طبق تقویم زمانی در یک فصول مشخص و منطبق با نیاز کشاورزی رهاسازی شود که افغانستان به این موضوع تن نداده است، زیرا که دولت افغانستان قدرتمند نیست و تحت فشارهای سیاسی درون این کشور قرار دارد. از آن سو ایران نیز ساکت ننشسته و به دلیل همکاریهای ضعیف افغانستان در این زمینه مانع از مبادله سند توسعه روابط افغانستان و ایران شده و علاوه بر آن پنج کمیته مشترک میان این دو کشور از جمله کمیته آب در هشت تا ۹ ماه اخیر برای حل این مشکل تشکیل شده است.
نظر کاربران
امکانات صفره
امکانات صفره
مهم ترین تفاوت بارزش اینه که اونجا یه سری مسؤول داره که مثل مسؤول های ما نیستن از یه بیابون چیزی ساختن که سومین قطب گردشگری دنیا شده ولی ما چی
پاسخ ها
پول مفت +آب شیرین کن هسته ای
افغانی بیگانه بایدازایران برن بس دیگه اینقدرخوبی که کردیم فکرمیکنن وظیفه مون ازگلومون زدبم بخ اینهادادیم ودولت ازجیب ملت مون بس دیگه ۱۶ملیون اتباع بیگانه هزینه ومخارج منابع زندگی شون ومیدیم و۱۰ملیون شغلمون واشغال کردن وبیکارواین بودجه۲۰۰سال مملکلت ومردم هزینشون میش وضررشون واین ظلم درحق ایران وایرانی بزرگ ومظلوم ودرعوض اینهاحق ابه ایران نمیدوحتی اب مردم شوماچرااینقدربی عرض شدیم افغانستان ضعیف که هیچکس قبولش ندارزورباج میدیم .....بااین کم ابی بیکاری وخشکسالی کم بودجگی زیاد بتیداین کاروکنیم وایم خودکشیه
بادهای موسمی داره خخخخخ
تا زمانی مشروبات الکلی آزاد در ایران نباشد مردم سفر به دبی وترکیه میکنن
مشکل نبود سرمایه گذار خارجی نیست , مشکل حتی این نیست که خودمون هم حاضر به سرمایه گذاری نیستیم , مشکل اینه مسئولین ما نیاز به سرمایه گذاری را مترادف با تهاجم فرهنگی می دانند و بر این باور استوار ند که دیگی که برای من نجوشه می خوام کله .......در اون بجوشه.
حداکثر تا دوسال دیگر نام بلوچ و بلوچستان در کل دنیا نام برتر خواهدشد تا روز قیامت.
بخاطر دانشش.
در متن نوشته شده مگر آنجا چه دارد که ایران ندارد؟
نویسنده در ایران زندگی میکند؟ اطلاعی از اوضاع گردشگری دارد؟ حتی اگر همه چیز را در یک سطح فرض کنیم(که البته فرض محال،محال نیست) یک فاکتور مهم ایران ندارد. آزادی پوشش و خوراک که همین یک فاکتور برای حذف شدن ایران از گردونه جهانگردی کافی است.
من یه تجربه شخصی میگویم.در ساحل شمال بودیم و کلی با خانواده خوش بودیم.چند خانم مامور و چند آقای مامور در حال گشت زنی بودند و تذکر می دادند!خواهشا الان نگویید حتما اونجور بودید و خودتان مشکل داشتید....ما هیچکداممان زیر چهل سال سن نداشتیم .کمی پاچه شلوارهایمان را بالا زده بودیم.من در ترکیه هم با با روسری بودم .