ددپول ۲؛ فیلمی مهیج با یک ابرقهرمان بانمک
نخستین قسمت از « ددپول » یک اتفاق عجیب و غیرمنتظره در سینما بود. شخصیتی که کمپانی فاکس قرن بیستم چندان علاقه ای به ساخت یک اثر مستقل درباره آن نداشت و بطور تلویحی آن را فاقد ارزش می دانست.
وب سایت مووی مگ: نخستین قسمت از « ددپول » یک اتفاق عجیب و غیرمنتظره در سینما بود. شخصیتی که کمپانی فاکس قرن بیستم چندان علاقه ای به ساخت یک اثر مستقل درباره آن نداشت و بطور تلویحی آن را فاقد ارزش می دانست. اما رایان رینولدز با پیگیری های فراوان و در کنار آن، انتشار یک ویدئوی آزمایشی از این شخصیت در فضای مجازی و محبوبیتش نزد مخاطبین، سرانجام کمپانی را مجاب کرد تا عنوان مستقل « ددپول » را با درجه سنی مخصوص بزرگسال اکران نماید، اثری که به موفقیت غیرقابل باوری نیز در سینما دست پیدا کرد. موفقیت « ددپول » به حدی بود که ساخت قسمت دوم بلافاصله در دستور کار قرار گرفت و برخلاف روند تولید قسمت نخست، اینبار تبلیغات و امکانات وسیعی برای ساخت « ددپول ۲ » در اختیار سازندگان قرار گرفت.
« ددپول ۲ » پس از وقایع قسمت نخست رخ می دهد. وید ویلسون یا همان ددپول ( رایان رینولدز ) پس از آزادی همسرش و بازگشت به زندگی عادی، حالا به دنبال ثبات و زندگی طبیعی خودش است اما بزودی متوجه پسر نوجوانی می شود که قدرت های خارق العاده ای دارد. او می بایست از این پسر نوجوان در مقابل نیروی پلیدی که از آینده به حال فرستاده می شود تا او را نابود کند ( جاش برولین ) محافظت نماید. اما ددپول نمی تواند به تنهایی از پس چنین کاری بر بیاید و...
تغییر مهمی که در « ددپول 2 » رخ داده، تغییر کارگردان فیلم می باشد که براساس آن دیوید لیچ جایگزینِ تیم میلر شده است. فردی که بیش از دو دهه ساخت و طراحی صحنه های اکشن در هالیوود را برعهده داشته و در این حرفه نیز بی نظیر است. با اینحال لیچ در سالهای اخیر به کارگردانی روی آورده و آثار اکشنی نظیر « بلوند اتمی » را روانه سینما کرد ( البته کماکان مشخص نیست که او در ساخت قسمت اول « جان ویک » نیز نقش داشته یا خیر! ). لیچ به اندازه کافی برای ساخت یک اثر اکشن قابل اعتماد بود که تیم تهیه کنندگان و رایان رینولدز، او را به پروژه دعوت نمایند تا قسمت دوم « ددپول » حال و هوا و ضرباهنگ تندتری به خود بگیرد و این تصمیم نیز به ثمر نشسته است.
« ددپول 2 » در مقایسه با قسمت نخست از ضرباهنگ به مراتب سریع تری برخوردار است و مجال چندانی به مخاطب برای اندیشیدن نمی دهد. حضور لیچ در مقام کارگردان و تجربه فراوان او برای طراحی سکانس های اکشن، این فرصت را برای قسمت دوم « ددپول » به وجود آورده تا فیلم از خلاقیت های بیشتر تصویری در مقایسه با قسمت اول برخوردار شود و همچنین هیجان را همواره در اوج نگه دارد. هنر طراحی و کارگردانی سکانس های اکشن، از جمله ویژگی های « ددپول 2 » می باشد که به نظر نمی رسد بتواند کسی را ناامید کند چراکه به حدی هنرمندانه و با جزئیات ترسیم شده که هر چشمی را به خود خیره خواهد کرد؛ به انضمام اینکه لیچ ثابت کرده که خیلی علاقه ای به استفاده از CGI در اکشن ندارد و این یک مزیت بزرگ برای مخاطب خواهد بود.
دیگر ویژگی « ددپول ۲ » که در قسمت نخست برگ برنده را در اختیار سازندگان قرار داده بود و عامل محبوبیت اثر نزد تماشاگران سینما گردید، شوخی های پی در پی و بامزه قهرمان داستان بود که در عین حماقت آمیز بودن، تصویری صمیمی از این اَبَرقهرمان نزد مخاطب ایجاد کرده بود. خوشبختانه در قسمت دوم نیز شوخی های ددپول حفظ شده و او در طول داستان از فرهنگ های اجتماعی گرفته تا شوخی با اَبَرقهرمانان سینما، با زبان نیش و کنایه یاد می کند و مخاطب را به خنده وا می دارد. البته شاید درک برخی از شوخی های این شخصیت برای آن دسته از تماشاگرانی که اطلاعی از مناسبت های پشت پرده قهرمانان « مردان ایکس » و حتی حق امتیاز آنها که در دستان کمپانی فاکس قرن بیستم هست ندارند، گنگ به نظر برسد. اما در مجموع، به سختی می توان به شوخی های این شخصیت در طول داستان نخندید!
نظر کاربران
بکهام هم داخلش هست