ظریفیان به مخالفان دولت: وقت مچگیری نیست
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب در یاداشتی با عنوان «وقت مچگیری نیست» نوشت: «هدف اصلی امریکاییها از خروج از برجام مشخص نیست و تحلیلگران در این باره اختلافنظرهایی دارند. هدف کلی آن که از زمان روی کار آمدن ترامپ مطرح شد، تغییر سیاست اوباما در مورد ایران بود. یعنی از سیاست تلاش برای تغییر رفتار ایران به سوی سیاست تلاش برای تغییر نظام در ایران چرخیدند.
اعتمادآنلاین: غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب در یاداشتی با عنوان «وقت مچگیری نیست» نوشت: «هدف اصلی امریکاییها از خروج از برجام مشخص نیست و تحلیلگران در این باره اختلافنظرهایی دارند. هدف کلی آن که از زمان روی کار آمدن ترامپ مطرح شد، تغییر سیاست اوباما در مورد ایران بود. یعنی از سیاست تلاش برای تغییر رفتار ایران به سوی سیاست تلاش برای تغییر نظام در ایران چرخیدند.
البته مقامات امریکایی ارزیابی دقیقی از ایران دارند و میدانند که با اینگونه روشها به هدف نهایی خود نمیرسند. از همینرو صاحبنظران داخلی و خارجی در مورد هدف امریکا در اقدام اخیر اختلاف نظر دارند. برخی معتقد هستند که امریکا بعد از حوادث دی ماه گذشته و با توجه به بعضی از تنگناها و مشکلات مالی که با آن مواجه هستیم، تصور میکند با تنگتر کردن کمربند تحریم میتواند ما را به عقبنشینی در مواضع منطقهای وادار کند. به طور مشخص گمان میکنند که با این اقدام موجب کاهش نقش ایران در سوریه، عراق و... خواهند شد. گروه دیگری از صاحبنظران به این نکته اشاره میکنند که امریکا به عنوان قدرت برتر در عرصه سیاسی و اقتصادی غرب، تصور میکند توانایی مجاب کردن اروپا را دارد و میخواهد از این طریق مساله برجام را با مسائل موشکی، امنیتی و منطقهای گره بزند.
طبیعتا نگاه بلندمدتتری نیز دارد و میخواهد از طریق همراه کردن روسیه و چین در برخی عرصهها به اهداف مقطعی و کوتاهمدت خود برسد. تحلیلگران مثبتاندیشتر اما اعتقاد دارند که امریکا با خروج از برجام میخواهد دست خود را باز گذارد تا در صورت نیاز در یک فضای خارج از برجام وارد مذاکره مستقیم با ایران شود. البته تلاشهای امریکا برای رایزنی با کره شمالی نیز این نوید را میدهد که گمانه مذکور محتمل باشد و امریکا بخواهد ایران را وارد مذاکره مستقیم کند.
امریکا با هر هدفی که اقدام به این کار کرده باشد، چالش جدیدی برای ما ساخته است. خصوصا در این شرایط عینیترین مشکل ما در کشور مدیریت وضعیت اقتصادی است. امریکا به همین وضعیت اقتصادی امیدوار شده و میداند که تاثیر فشار اقتصادی بر زندگی مردم موجب افزایش نگرانیهای اجتماعی شده و اختلالاتی در فضای جامعه ایجاد میکند. هماکنون نیز شاهد هستیم که با وجود وعده و وعیدهای مسوولان گردونه خرید و فروشهای معمول دچار مشکل شده است زیرا جامعه نسبت به اوضاع و احوال فردا مطمئن نیست.
به اعتقاد من نیاز مبرم ما این است که با یک تیم قویتر و منسجمتر حل و فصل مسائل اقتصادی را آغاز کرده و فضایی را ایجاد کنیم که مردم نگران سرنوشت سرمایههای معمول مثل خانه و زندگی خود نباشند. این امر نیاز به یک اقدام عاجل دارد و با بخشنامه و وعده و وعید حاصل نمیشود. بدون شک بخشی از وضعیت فعلی و بحران اقتصادی موجود ناشی از جنگ روانی است و مردم باید این را لمس کنند. مردم باید اطمینان پیدا کنند که با تنشهای جدی اقتصادی مثل آنچه در بخشی از دوران احمدینژاد تجربه کردیم، مواجه نخواهیم شد.
از سوی دیگر نیازمند تقویت انسجام ملی هستیم. جامعه ملی طی چهل سال گذشته فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده و همواره با تکیه بر همین انسجام ملی موفق شده است. اینبار نیز راهی غیر از تقویت انسجام نداریم. مساله قابل اهمیت اما این است که انسجام مورد نیاز با خطبه و بیانیه و گفتوگوی صرف حاصل نمیشود. لازم است که روزنههای امید را یافته و بدانیم که چه موضوعاتی مردم را ناامید و مکدر میکند. ضروریست که در این راستا از توان همه جریانهای موثر بهره بگیریم و از مچگیریهایی که اخیر شاهد هستیم، فاصله بگیریم. اینکه چه کسی مقصر است و چه کسی باید عذرخواهی کند نیاز امروز جامعه نیست و افکار عمومی را بیشتر نگران میکند. جامعه باید به سمت وحدت بیشتر و فاصله گرفتن از کانونهای مشکلساز برود. قطعا این انسجام مانع از اتخاذ سیاستهای رادیکال در امریکا نیز خواهد شد.
نظر کاربران
آره بابا الان وقتش نبست با هم بخورید، لو هم ندین