٢٢ اردیبهشت؛ درگذشت «پرویز شهریاری»
زندگی یعنی تلاش برای بهتر شدن روابط اجتماعی و انسانی، زندگی یعنی مبارزه در راه زدودن رنج و اندوههزار ساله آدمی، زندگی یعنی از بین بردن آنچه شایسته نام انسان نیست و رهاندن انسان از قید بردگی و اسارت...
روزنامه شهروند- محمدرضا نیکنژاد: «زندگی یعنی تلاش برای بهتر شدن روابط اجتماعی و انسانی، زندگی یعنی مبارزه در راه زدودن رنج و اندوههزار ساله آدمی، زندگی یعنی از بین بردن آنچه شایسته نام انسان نیست و رهاندن انسان از قید بردگی و اسارت، زندگی یعنی تلاش برای حذف کارهای سیاه...، زندگی یعنی تلاش برای شکستن طلسم ناتوانیهای انسان، فرو ریختن حصارها و تنگناهای انسان امروزی...»
هنگامی که این عبارتها را میخواندم چهره خسته و تنِ فرسودهاش را در عکسی به یاد آوردم که آذرماه سال ٩٠ به مناسبتِ زادروز ٨٥سالگیاش گرفته شده بود؛ عکسی در میان دانشآموزان دبیرستان ماندگار «فیروز بهرام». دانشآموزانی که دههها برای بالندگیشان کوشیده بود. عکسی که چند سالی است در مسیر رفتن به کلاسهایم صدها بار دیدهام و تقریباً همیشه به احترامم واداشته است. احترام به بیش از ٢٠٠ کتابِ نوشته یا ترجمهای باقی مانده از او و بیش از نزدیک به هزار مقاله و...، احترام به تلاشهای او در پیمودن راهی دشوار از درگذشت پدر در ١٢سالگی و کارگری بر زمینهای کشاورزی و خشتمالی در کورهپزخانههای کرمان تا دستیابی به عنوانهایی ملی مانند نشان درجه یک علمی (١٣٤٥) دریافت نشان افتخار ملی از سوی انجمن آثار و مفاخر ملی ایران (١٣٨٠)، دکترای افتخاری ریاضیات از دانشگاه کرمان (١٣٨١)، برگزیده مراسم چهرههای ماندگار در رشته آموزش ریاضیات (١٣٨٤)، برترین ریاضیدان زنده ایران از سوی انجمن ریاضیات ایران (١٣٨٧). احترام به تلاشهای اجتماعی - سیاسیاش از ١٩سالگی و ٧بار چشیدن طعم زندان از ٣ ماه تا ٣ سال. احترام به ٦٠-٥٠سال معلمی و در کنارش راهاندازی دهها نشریه علمی-آموزشی مانند چیستا، ماهنامه دانش و مردم، آشنایی با ریاضیات، آشتی با ریاضیات و... برای آموزگاران و دانش آموزانشان. احترام به بنیانگذاری انتشارات خوارزمی در کنار بزرگانی چون منوچهر بزرگمهر و نجف دریابندری و صدها کار درخشان دیگر.
پرویز شهریاری در آذر ١٣٠٥ در کرمان و در خانوادهای زرتشتی چشم به جهان گشود و در ٢٢ اردیبهشت ١٣٩١ در ٨٦سالگی با کارنامهای درخشان درگذشت. شگفتا که درگذشت او نیز در اردیبهشت و در کنار نامهای درخشان دیگری در سپهر آموزش کشور روی داده است. نامهایی همچون «محمد بهمن بیگی» پدر مدرسههای عشایری و برنده نشان یونسکو به خاطر پاسداشتِ تلاشهایش در زمینه راهاندازی و گسترش این مدرسهها، «غلامحسین شکوهی» اندیشهور آموزشی، نویسنده دهها کتاب و نوشتار، و مترجم چند کتاب ارزشمند در زمینه آموزشِ پیشرو و نخستین وزیر آموزش و پرورش پس از انقلاب، کشته شدن «ابوالحسن خانعلی» دبیر فلسفه دبیرستان جامی در گردهمایی اعتراضی فرهنگیان در اردیبهشت ١٣٤٠ تهران و البته ریشه نامگذاری روز و هفته معلم.
من آموزگارم، از این رو ناخواسته اندیشهام درگیر آموزش و آموزگار و دانشآموز و مدرسه و کلاس است. آموزگاران بزرگی همچون شهریاری و بهمن بیگی انگیزهام میبخشد و مدرسهای همچون فیروز بهرام و البرز و آموزگاران و دانشآموزان پیشینشان برایم الهام بخشاند. بهویژه فیروز بهرام که چند سال هم هست که محل کارم شده است. درس دادن در کلاسهایی که پرویز شهریاری در آنها درس داده است، استاد عزتاله فولادوند، احمد شاملو، ایرج افشار،محمد نوری و لوریس چکناواریان در آنها درس خواندهاند و گام برداشتن در راهروهایی که حمید عنایت، داوود هرمیداس باوند، مهرداد بهار، پروفسور جوان و هانیبال الخاص و دهها نامور دیگر راه رفتهاند، همیشه برایم شور آفرین بوده است و زمینه سرافرازی. اما بیگمان حسم به شهریاری از جنس دیگری است. شهریاری آموزگاری با دلنگرانیهای علمی، اجتماعی و عدالتخواهانه که میگوید: «آدمهای تک بعدی، نه خودشان زندگی شایستهای دارند و نه میتوانند معلم زندگی دیگران باشند.»
ارسال نظر