۷۱۴۹۵۲
۲۴ نظر
۵۰۱۸
۲۴ نظر
۵۰۱۸
پ

ماجرای سه شنبه نحسِ خانواده «ورمزیار»

چند هفته‌ای از اعدام بهمن ورمزیار می‌گذرد، از آن روز تلخ و عجیب. روزی که برای مادر و خانواده ورمزیار فاصله خوشی و ماتم فقط چند ساعت بود. سه‌شنبه نحسی که آنها هنوز هم لحظه‌به‌لحظه آن را به یاد دارند. روزی که خیلی بیشتر از همه سال‌های دوری از بهمن برای آنها تلخ بود.

روزنامه شهروند: چند هفته‌ای از اعدام بهمن ورمزیار می‌گذرد، از آن روز تلخ و عجیب. روزی که برای مادر و خانواده ورمزیار فاصله خوشی و ماتم فقط چند ساعت بود. سه‌شنبه نحسی که آنها هنوز هم لحظه‌به‌لحظه آن را به یاد دارند. روزی که خیلی بیشتر از همه سال‌های دوری از بهمن برای آنها تلخ بود.

همه‌چیز خیلی سریع و باورنکردنی اتفاق افتاد، آخرین دیدار و مراسم وداع با بهمن، چند ساعت بعد خبر عفو او از طریق یک تماس تلفنی مشکوک به خانواده این جوان محکوم به اعدام اعلام شد. خبر دهان‌به‌دهان چرخید، بهمن از چوبه‌دار نجات پیدا کرده بود. خانواده بهمن شادمان و هیجان‌زده از این خبر در تهیه و تدارک سور و میهمانی برای نجات پسرشان بودند که ناگهان خبر شوکه‌کننده همه چیز را زیر و رو کرد. حکم اعدام بهمن فقط به تعویق افتاده بود، هیچ عفو و بخششی در کارنبود. فقط در فاصله چند ساعت این خانواده شادمان غرق ماتم شد و فردای آن روز عجیب، با اعدام بهمن این پرونده مختومه شد.

حالا چند هفته‌ای از اعدام بهمن گذشته اما مادرش هنوز مرگ او را باور ندارد. این زن هنوز هم دوشنبه‌ها به یاد روزهای ملاقاتی بی‌قرار می‌شود، او که یک شبه تمام موهایش سفید شده به شهروند می‌گوید: «بهمن من هنوز زنده است. در این سه‌سال هر دوشنبه به ملاقات او می‌رفتم، همه دلخوشی من در این مدت همان چند دقیقه دیدن او بود، اما حالا این دلخوشی هم از من گرفته شد. الان از او فقط مشتی خاک گورستان باقی مانده است.»

مادر بهمن هنوز اتفاقات آن روز را مرور می‌کند و اشک می‌ریزد: «مگر می‌شود، چطور ممکن است در یک نصف روز همه چیز عوض شود؟ اگر قرار بود اعدامش کنند، پس خبر عفو او را چرا اعلام کردند؟» این سوالاتی است که مدام تکرار می‌کند، سوالاتی که نه او و نه هیچ‌کس دیگری جواب درستی برای آن ندارد. از خودش می‌پرسیم که خبر عفو بهمن از کجا و از سوی چه کسی اعلام شد؟: «من هم نمی‌دانم، ما روز دوشنبه برای وداع با بهمن به زندان رفتیم.

قرار بود او را صبح سه‌شنبه اعدام کنند، خیلی سخت بود، این‌که کاری نکنیم که بهمن روحیه‌اش از دست برود. البته آن‌جا هم هنوز امید داشتم، من و پدرش هرکاری که برای نجات و عفو بهمن بود انجام دادیم. پیش هرکس و هرنهادی که فکر می‌کردیم می‌تواند به بهمن کمک کند، رفتیم، اما هیچ فایده‌ای نداشت. با این همه خودمان را برای اجرای حکم آماده کرده بودیم.»

مادر بهمن بعد از آخرین ملاقات اصلا حال خوبی نداشت. ضعف همه بدنش را گرفته بود، با چندتا قرص و یک لیوان آب به خواب رفت: «با زنگ تلفن از خواب بیدار شدم، آقایی از پشت تلفن با صدای هیجان‌زده به من گفت خانم مژده مژده بهمن عفو خورد، او دیگر اعدام نمی‌شود. باورم نمی‌شد، چندبار پرسیدم تا مطمئن شوم. همه مشخصات درست بود، از خوشحالی نفسم بند آمده بود، موضوع را به همسرم گفتم. از زندان به ما اطلاع دادند که بهمن از قرنطینه به بند منتقل شده. یاد نذر و نیازهایم برای نجات بهمن افتادم. یک گوسفند قربانی کردیم، اقوام و آشنایان به خانه ما آمدند برای تبریک. با بهمن هم تلفنی صحبت کردم، او مدام می‌گفت مادر همه اینها به خاطر دعا‌های تو بوده. من زندگی‌ام را مدیون تو هستم.»

اما خوشی‌های این خانواده زیاد دوام نداشت. درحالی‌که خبر عفو بهمن ورمزیار در رسانه‌ها منتشر ‌شد و برخی مدعی شدند که این عفو به دستور مقامات عالی‌رتبه انجام گرفته، دادستان همدان در آخرین ساعات روز سه‌شنبه با رد خبر عفو بهمن اجرایی نشدن حکم اعدام او را مشکلات قضائی اعلام کرد. همزمان با انتشار این خبر، به وکیل بهمن ورمزیار خبر دادند که او فردا صبح در زندان همدان اعدام می‌شود. باورکردنی نبود، خانواده بهمن شوکه شده بودند، آنها چند ساعت قبل از این از عفو بهمن و اجرا نشدن حکم اعدام او خوشحال بودند. آنها حتی برای میهمان‌هایی که قرار بود برای تبریک و شادباش به خانه‌شان بیایند، تهیه و تدارک دیده بودند. اما حالا همه چیز به گونه‌ای دیگر داشت رقم می‌خورد.

اما بازهم روزنه‌ای از امید در دل آنها روشن بود، تا شاید این اخبار واقعیت نداشته باشد. اما همه چیز درست و واقعی بود. وکیل بهمن خبر اجرای حکم را به آنها داده بود. مادر بهمن می‌گوید: «وقتی این خبر را شنیدم همه دنیا روی سرم خراب شد. به دفتر وکیل رفتیم. همسرم هم به زندان رفت. تلفنی به ما گفت که جرثقیل و آمبولانس آماده شده تا بهمن را صبح اعدام کنند. از آن به بعد چیز زیادی یادم نیست. وقتی جنازه بهمن را دیدم، باورم نشد. هنوز فکر می‌کنم او زنده است. کاش به او یک فرصت دیگر داده بودند. پسر من توبه کرده بود. همه از او راضی بودند، ماموران زندان از بهمن من تعریف می‌کردند. حتی همه کسبه و ساکنان محلی که بهمن و دوستش از آن‌جا سرقت کرده بودند، رضایت داده بودند. چون قرار بود بهمن و همدستش در ملأعام اعدام شوند. اول از همه صاحب همان مغازه طلا‌فروشی رضایت داد. او حتی شکایتش را هم پس گرفت. در همان اداره آگاهی بهمن از صاحب طلافروشی حلالیت گرفت.

قاضی به من گفت که بهمن باعث ترس و وحشت مردم شده و به همین دلیل باید اعدام شود. من هم برای همین به محل حادثه رفتم و از ٣٠٠ نفر از کسبه و ساکنان آن محل رضایت گرفتم. همه آنها گفتند که راضی به اعدام بهمن نیستند. بهمن توبه کرده بود، هیچ سابقه‌ای نداشت، با پای خودش تسلیم قانون شد، همه طلاهای به سرقت رفته را هم بی‌کم‌وکاست تحویل داد. همه افسران و ماموران آگاهی به ما گفتند که قانون از او حمایت می‌کند و با این کار تخفیف خوبی در مجازاتش حاصل می‌شود. اما فرصت کم بود و پسرم وقتی برای جبران نداشت.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    رعب و وحشت داعشی های پاساژ کورش اعدام نداشت؟؟؟ ...

  • بدون نام

    اینجا ایرانه اینجا رو با امریکای مقدس یکی نکنین

  • ندا

    خدارحمتش کنه حتما توبه ایشون از طرف خدا پذیرفته شده و قرار نیست اثرات توبه حتما در زندگی مادی نمود پیدا کنه مطمئنا اون دنیا اثرات مثبت و جایگاهی رو براشون بهمراه داره ،بشخصه راضی به اعدامش نبودم ولی فکر کنید ایشون اعدام نمیکردن چه وضعی پیش می اومد تمام دزدی های مسلحانه به این شکل و طریق خیالشون راحت میشد که در کار دزدی مصمم تر میشد و به خیال اینکه خانواده برای اعدام نکردنم با یک ویدئو میتونن برام تخفیف بگیرن ،هر جرمی مجازات داره و تبعات و وقتی فردی کاری انجام میده مطمئنا به تبعاتش فکر کرده همون طور که مادر ایشون گفتن چند هفته قبل از دزدی با خودش درگیر بوده آیا مشارکت در دزدی داشته باشن یا نداشته باشن و وقتی مشارکت کرده یعنی با دید باز و قبول جرم و مجازات مشارکت کرده ،خدا به مادرش و خانوادش صبر بده

  • سعید

    ... هیچ دلیلی نمیبینم که اعدام شدواقعا بی گناه اعدام شد خدارحمتش کنه یه صبری به مادرش بده

  • بدون نام

    یه مادر اگه بچه اش هرکار خلافی بکنه مادره سخته خیلی هم سخته
    حالااین موضوع گذشت ولی ایکاش مادرها برای تربیت بچه هاشون بیشتر وقت میگذاشتن ایکاش بجای گوسفند قربونی کردن خودشان را تاحد قربانی شدن برای تربیت بچه هاشون انرژی صرف میکردن

  • بدون نام

    خدا به خانواده اش صبرعطا کند

  • بدون نام

    كم داغ اين خونواده رو تازه كنيد بابا ولشون كنيد ديگه چرا اين خبرنگارا دست از سر اين بدبختا بر نميدارن؟

  • گل یخ

    خدارحمتش کنه وبه پدرومادرش صبربده.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      سایر دانه درشت هم اعدام شوند.

  • مسلمان....

    خدارحتمش کنه.اما باید مجازات میشد دیگه.این نتیجه کاریه که کرده وباید نتیجشو میدید.

    پاسخ ها

    • نسیم بهاری

      شاکی رضایت داده
      اینم،طلاهارو پس داده
      مجازات حقش نبود

  • شراره

    واقعآ چه با گناه و چه بی گناه داغ به دل مانده از یکطرف از سوئی این خبرنگاران و روزنامه نگاران هستند که اون داغو هر ثانیه تازه میکنن ول کنید بابا

  • بدون نام

    بااین نه دران شهربودم ونه نسبتی داشتم ولی از شنیدن عفو وروز بعد اعدام باورکنید اشک ریختم بخصوص برای مادر گرامی! خصوصا اونجایی که بهمن رو میخوان بیارن و روسریش یکم عقب رفته که یکی از نزدیکاش میخواد روسریشو بیاره جلو، وخودش مادربهمن کامل موهاشو محوظ میکنه درعین مویه وزاری! الان فقط دلداری بدید چون خانواده بهمن نشان دادنداز شخصیت اجتماعی خوبی برخوردارهستند! ازخدا براشون ارزوی صبر و رحمت دارم.

  • بدون نام

    دزدی خشن کرده با امنیت جامعه بازی کرده مال مردمو دزدیده و زن وبچه مردم از وحشت ترکیدن حالا بگه توبه کردم و خلاص نه داداچ خیلی ها میتونن با اروده کشی پول در بیارن ولی با ابرو دارن با سختی با عرق جبین نون می برن برای زن و بچشون اگه اعدام شده حتما قانون تشخیص داده و درست بوده فکر کنید از خودتون دزدی مسلحانه بشه بعدش میبخشید .طرف دیده دیر یا زود میاد سراغش دست پیش گرفته رفته اشک تمساح ریخته که جواب نداده همین کار اگر تو یه کشوردیگه بشه همع میگن ایول قاطعیت قانون و دستگاه قضا ولی ما ایرانیها معلوم نیست به چی رضایت میدیم

  • سلیمه.

    وای دلم کباب شد واقعا در حق این خانواده ظلم کردن وقتی همه رضایت دادن خودشم توبه کرد چرا دیگه اعدام

  • احمدرضا

    الکی احساساتی نشین، از راه دزدی و زور گیری پول در میوورده، ببین چقدر زور گیری و دزدی قبلا کرده که اینقدر عادی طلا فروشی را غارت کردن،این دفعه گیر افتاده و اعدام شده ، انشاا... دیگه دزدی نمیکنه تا گیر بیوفته، ،،،تکبیر عزیزان

  • بدون نام

    توبه اش یه حرفه و ضرورت اعدامش یه حرف دیگه است.
    توبه و حلالیت گرفتنش به درد آخرتش میخوره ولی اگر اعدام نمیشد این یک سنت غلط میشد که بعدا طرف این کارو میکرد و بعد توبه میکرد .
    اینجوری سنگ روی سنگ بند نمی شه

  • فاطی

    چرا اختلاسگرهارو اینجوری اعدام نمیکنند تا عبرت بشه همه وزیرها چه دولت فعلی چه قبلی همشون باید تیرباران بشن

  • بدون نام

    کاش بهش ی فرصت میدادن....وقتی خودش رفته خودشو معرفی کرده وطلا ها روپس داده بایداعدامش نمی کردن

  • نسیم بهاری

    بیچاره
    دلم،سوخت براش
    کاش عفو میخورد
    رضایتم که داده بود
    چرا اعدام،اخه

  • ضياء

    کاش واسه مسولين دزدهم حکم اعدام داشته باشن

  • گندم مجیدی ...15ساله...پونک قزوین

    چه وحشتناک . آدم رو بغض میگیره ...

  • بهار

    خدارحمتش کنند کاش ما انسانها قبل از خطایی خدا رو زود تر از خطا یاد کنیم که مادر غم اولادی دوربینه تا این مشکلات پیش نیاد

  • بدون نام

    فقط خدا داند و بس

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج