سکوت درباره بحرانی که تهران را تهدید میکند!
اتفاقی وسیعتر از آنچه در اصفهان و برخی دیگر از شهرهای خشک کشورمان روی داده، چشم انتظار پرجمعیتترین شهر کشورمان است؛ اما کوچکترین بازتابی در رفتار مسئولان نداشته و ندارد. ظاهرا همه منتظرند بحران از راه برسد، بعد دربارهاش اظهارنظر کرده و برایش چارهجویی کنند.
تابناک: اتفاقی وسیعتر از آنچه در اصفهان و برخی دیگر از شهرهای خشک کشورمان روی داده، چشم انتظار پرجمعیتترین شهر کشورمان است؛ اما کوچکترین بازتابی در رفتار مسئولان نداشته و ندارد. ظاهرا همه منتظرند بحران از راه برسد، بعد دربارهاش اظهارنظر کرده و برایش چارهجویی کنند.
به رغم بارندگیهای اخیر در سراسر کشور، آمار و ارقام حکایت از آن دارد که سال آبی ۹۶-۹۷، یکی از کم بارشترین سالهای آبی کشورمان است؛ موضوعی که اگر برای ساکنان هر کشوری نگران کننده باشد، برای ایرانیان هراسانگیز است، چون نیک میدانیم ساکن کشوری کم آب و خشک هستیم.
سرزمینی خشک که اگر در گذشتههای دور ساکنانش راه کنار آمدن با کمبود آب را یافته بودند، حالا برداشت آبهای زیرزمینی در آن آنقدر وسیع است که وضعیت بسیاری از نقاط آن بحرانی شده است. از استانهای پرآب آذربایجان در شمال غرب کشورمان گرفته تا نواحی خشک مرکزی مانند اصفهان که مدتهاست بحرانش زبانزد خاص و عام است.
درباره کمبود شدید آب در اصفهان سخن میگوییم که هرچند استاندار این دیار در خصوص آن توضیحاتی مختصر داده، راهکاری برای رفع آن ارائه نشده است. مشکل که نه، بحرانی وسیع که ظاهرا راه گریزی از آن نیست، مگر آنکه بار دیگر به سراغ طرحهای انتقال آب برویم و آزمودهها را بیازماییم.
طرحهایی ناکارآمد و موقتی که نشانه بی فایده بودن آن را میتوان در اعتراضات پرشمار و دامنه دار کشاورزان شرق اصفهان دید. کشاورزانی که از حقابه کشاورزی شان محروم شده اند و از این رو معترضند و اعتراضشان هم به انتقال آب از اصفهان به یزد برمیگردد، در حالی که در مرکز استانشان تنها راه فرار از بحران، جیره بندی آب معرفی میشود!
اوضاع وخیمی که شاید هم هنوز برای بسیاری از مسئولان ملموس نباشد، همان گونه که خشک شدن دریاچه ارومیه به مخیله کسی خطور نمیکرد، اما رخ داد. اتفاقی که حالا همه تلاشها برای تصحیح آن به کار بسته شده، اما کمتر مثمر ثمر بوده است؛ بحرانی که اگر زودتر نشانههای آن درک شده بود، ممکن بود رخ ندهد یا وسعتش در ابعاد کنونی نباشد.
اتفاقی که حالا گریبانگیر اصفهان هم شده است؛ کلانشهر پرجمعیتی که فکر میکردند زاینده رود برای تأمین آب شهروندان، کشاورزی و صنعت در آن تا ابد کفایت خواهد کرد، اما حالا مشخص شده برداشت وسیع آب از کارون هم برای تامین آب شرب شهروندانش کفایت نمیکند، چه برسد به آب مورد نیاز برای کشاورزی؛ وضعیتی که به نوعی با مسائل امنیتی هم درآمیخته، اما به قدر پایان دادن به کشت محصولات پر آب بری، چون برنج هم منجر نشده است.
مسألهای بغرنج که پیش روی تهران نیز هست. کلانشهر پایتخت که کسر بزرگی از جمعیت کشور را در خود جای داده، اما با مشکلات زیادی در خصوص تأمین آب مواجه است و به رغم آن، هیچ تدبیری برای تأمین آب آن در روزهای خشکسالی اندیشیده نشده است. شهری که در جنوب آن با فاضلاب برنج و صیفی جات کشت میشود، شبکه فاضلاب و تصفیه خانه به میزان لازم ندارد و اگر بارندگی در ارتفاعات البرز کاهش پیدا کند، تأمین آب آن تقریبا ناشدنی است.
بحرانی که هرچند در سالهای اخیر بارها خودنمایی کرده، موجب نشده مسئولان به فکر بیفتند و جبران مافات را در دستور کار قرار دهند. شاید از این روی که هنوز اوضاع در تهران مثل وضعیت دریاچه ارومیه ملموس نشده یا به مانند اصفهان، خطر بزرگ پیش روی، این همه نزدیک به نظر نرسیده است؛ خطری که وقتی از راه برسد، اوضاع ورای بحران آب خواهد بود. سلسله بحرانهایی وسیع که بعید است، مجال تدبیر امور را به کسی بدهد، اما چون دور و به باور برخی مسئولان بعید به نظر میرسد، تدبیری برای آن اندیشیده نمیشود.
نظر کاربران
مهمتر از بحران آب زیاد داریم مثل گشت ارشاد هههه
مسئولین فقط نوک دماغ و نهایتش جلو پاشونو می بینن
اگه دوراندیش بودن و برنامه های بلندمدت جایی در این مملکت داشت که الان وضعمون این نبود
جالبه از هر موضوعی بحث میشه توش عدم مدیریت و ناتوانی مسئولان و بیسوادیشون از خورشید بیشتر تو چشم میزنه ولی همچنان پرمدعا بر اسب قدرت می تازن و از میزهاشون جدا نمیشن
ستاد مدیریت بحرانم که فقط منتظره بحران پیش بیاد غافلگیر شه
خیلی وقته بحران ایران را دارد تهدید میکند و آقایان در خواب می باشند