چشم آذر: ترانه خوانیهای «فردین» بی محتوا بود
ناصر چشم آذر در گفت و گوی منتشر نشده با اعتماد می گوید:متاسفانه تهيهكنندههاي ما استفاده از ترانه در فيلم را به صورت فانتزي درآوردند. زندهياد فردين كه يكي از شاخصههاي ركوردشكن فيلمهاي ايراني بود، مدام در فيلمهايش ترانه ميخواند و اين به جز يك موسيقي بيارزش سرگرمكنندهاي كه فاقد ارزش هنري است هيچ كاركرد ديگري نداشت.
بخش هایی از گفت و گوی منتشر نشده ناصر چشم آذر با روزنامه اعتماد:
درباره حضور ترانه در موسيقي فيلم صحبت كنيد كه آيا اين حضور خوب است و به فيلم و موسيقي فيلم كمك ميكند؟
متاسفانه تهيهكنندههاي ما استفاده از ترانه در فيلم را به صورت فانتزي درآوردند. زندهياد فردين كه يكي از شاخصههاي ركوردشكن فيلمهاي ايراني بود، مدام در فيلمهايش ترانه ميخواند و اين به جز يك موسيقي بيارزش سرگرمكنندهاي كه فاقد ارزش هنري است هيچ كاركرد ديگري نداشت. اما وقتي در فيلمي مانند «سلطان قلبها» والس معروف انوشيروان روحاني كه ملودي آن هم خوانده ميشود ميتواند تاثيرگذار باشد و طبيعتا از امتياز بالا و بيشتر هنري برخوردار است. برخي از دوستان در ترانه و سينما، اين ترانهها را ارزشگذاري كردند، مانند آقاي كيميايي در «رضا موتوري» و آقاي امير نادري در فيلم «تنگنا». اين اقدامات قابل تحسين است و تاثير خود را نيز ميگذارد اما وقتي جنبه سرگرمي و جنبه وقت پركني داشته باشد كارهاي زايدي است كه متاسفانه در فيلمها پيش ميآمد.
با واروژان كارهاي زيادي انجام داديد. به نظر شما او در موسيقي فيلم بهتر بود يا ترانه؟ چه تاثيري در موسيقي فيلم در ايران داشت؟
واروژان يكي از معتقدترين و باوجدانترين كساني بود كه براي فيلمها ترانه كار كرد. او پلي زد به ترانه روز خارج از سينما و ترانه متن سينما كه ميتوانست در فيلم پخش شود. عملا ميبينيم ترانههايي كه مرحوم واروژان كار كرد جزو موسيقي متن هم بود و از جنبه بيروني سينمايي آن هم بسيار موفق بود و مورد پسند قرار
گرفت.
در رابطه با موسيقي فيلم امروز ايران اوضاع را چطور ميبينيد؟
در ابتدا بايد به اين اشاره كنم كه قطعا نميتوانم بگويم در اين چهار دهه گذشته سير صعودي بوده. البته دو دهه اول يعني دهه ٦٠ و ٧٠ به وضوح، سير صعودي را شاهد بوديم و اين در همه ژانرها چه در بازي، چه در كارگرداني و چه در موسيقي فيلم مشخص بود اما بعد از دو دهه دچار سقوط و نقايصي شديم كه همهجانبه و ويروسوار به سينماي ايران وارد شد.
پس اين آسيب را همهجانبه ميبينيد؟
من به خودم اجازه نميدهم كه درباره تمام رشتههاي تخصصي سينما اين نظر را بدهم اما وقتي خودم را به عنوان يك تماشاچي فرض ميكنم، متوجه ميشوم كه من نمونه ديگري از اين فيلم را در جاي ديگري به صورت بهتر ديدهام يا اين كاراكتر شخصيتي نيست كه در اجتماع با آن مواجه ميشوم.
به عبارت ديگر كاراكتر مصنوعي ساخته شده و مشخص است كه اقتباس شده از يك شخصيت ديگري است. در حال حاضر برداشت از فيلمهاي فرنگي در فيلمهاي ما ديده ميشود و خودساختگي و هويت در فيلمهاي ما كمتر شده. خوشبختانه اين موضوع نسبي است اما آن صعودي را كه بايد در سينما داشته باشيم، نداريم. اين روزها خوب و بد با هم در حال وقوع است و آن انرژي واحدي كه همه به سمت صعود برويم در سينماي ايران اتفاق نميافتد.
نظر کاربران
همون بهتر رفتی درک
پاسخ ها
يه روز هم خودت ميري به درك
خدا بیامرزد شما را
استاد گرامی ناصر چشم آذر ملودی های سحر انگیز و مسرت بخش و بی بدیل شان هرگز از خاطره ها محو نخواهدشدایشان در عرصه موزیک برای یک ملت فهیم و با نهایت وجدان کاری و فرهیختگی گوش مخاطبینش را با ملودیهای مخملین و جادویی ومتعالی نوازش داد خداوند منان روحشان را قرین رحمت و شادی ابدی کند
پاسخ ها
10:20
شما شیپورچی هستید؟ خخخخخخخ
روح ناصرخان چشم اذرشاد ایشان نابغه بودند که هر پنجاه سال یکنفر پیدا میشودچنین هنرمند صاحب سبک مخصوص خودش. اثار ساخته شده 40سال قبل ایشان را نوجوانان امروز با عش