کاشف نازنین بیاتی، دختر محبوب این روزها
منصور شهبازی برادرزاده پرویز شهبازی که پس از «نفس عمیق» با نقشی کوتاه در فیلم روی پرده اکران «دربند» ظاهر شده است در گفتوگویی با «هفت صبح» خاطرات جالبی از کار کردن عمویش با نابازیگران و چگونگی انتخاب آنها تعریف کرده است.
فرهادی برای «شهر زیبا» به من پیشنهاد داد
بعد از «نفس عمیق» خیلی پیشنهاد داشتم ولی بازیگری دغدغهام نبود، آقای فرهادی برای «شهر زیبا» به من پیشنهاد داد، من هم رفتم و صحبت کردیم اما دو سه روز بعد چون اولویتم بازی نبود، برای دستیاری صدا در فیلم «لاک پشتها پرواز نمیکنند» بهمن قبادی از ایران رفتم.
مینا ساداتی را هم من پیدا کردم
من از زمان پیشتولید هر دو فیلم «دربند» و «عیار۱۴» در جریان کار بودم. پیشنهادی برای بازی من ندادند ولی تقریبا در همه مراحل کار حضور داشتم. حتی خانم ساداتی را هم من با سرزدن به آموزشگاههای بازیگری پیدا کردم.
روز آخر کارش به بیمارستان کشید
وقتی در لوکیشن سد کرج پلان آخر (نفس عمیق) را گرفتیم آمبولانس آمد و ایشان(پرویز شهبازی) را به بیمارستان برد. فشار کار باعث شده بود معدهاش خونریزی کند. فکر کنم یکی از دلایلی هم که باعث میشود دیر به دیر فیلم بسازد همین فشارهایی است که متحمل میشود.
پنج دقیقه دیرتر میرسیدم دیگر به درد نقش کامران نمیخورد
سعید امینی(نفس عمیق) از دوستان من بود. در واقع بچه محل بودیم، یادم هست عمویم وقت زیادی برای پیدا کردن بازیگر برای نقش کامران گذاشت ولی بینتیجه ماند. یک روز رفتم دفتر و او را خیلی خسته دیدم، از او درباره فیزیک بازیگری که دنبالش میگردد پرسیدم، یاد سعید افتادم و گفتم یکی از دوستهای من هست که ظاهرش شبیه کسی هست که میخواهی... روزی که رفتم دنبال سعید جلوی در آرایشگاه به او رسیدم یعنی اگر پنج دقیقه دیرتر میرسیدم دیگر به درد نقش کامران نمیخورد، میخواست موهایش را کوتاه کند. او را بردم دفتر، تا در را باز کردم، قبل از اینکه سعید بگوید سلام، آقای شهبازی گفت خودش است. از او پرسید به بازیگری علاقه داری، سعید گفت نه، او هم گفت چه بهتر!
بازی در فیلم کیمیایی را به خاطر اسکی رد کرد
بعد از «نفس عمیق» یک روز با سعید بودم که از دفتر مسعود کیمیایی با او تماس گرفتند و دعوت کردند در «سربازان جمعه» بازی کند، سعید گفت من فردا کار مهمی دارم و نمیتوانم بیایم. گفتم چرا قرار به این مهمی را کنسل کردی، گفت فردا باید بروم اسکی! سعید اصلا به سینما علاقه نداشت. چهار سال است از او بیخبرم. آخرین بار هم محرم سه سال پیش بود که همدیگر را از دور در خیابان دیدیم و برای هم دست تکان دادیم.
نازنین بیاتی چطور انتخاب شد
به کلاسهای بازیگری، سینماگران و آموزشگاهها سپرده بودیم که برای نقش نازنین به چه بازیگری و با چه فیزیکی نیاز داریم. پیمان مقدمی یکی از دوستهای من که در دربند هم شاگرد دفتر هدایتی بود، خانم بیاتی را به ما معرفی کردند. وقتی خانم بیاتی وارد دفتر شدند تا با آقای شهبازی ملاقات کنند یک خانم دیگر برای همان نقش آمده بود و داشتند صحبت میکردند، تا خانم بیاتی وارد دفتر شد توجه آقای شهبازی به او جلب شد و همانجا او را انتخاب کرد.
ارسال نظر