ضرورت گفتگوی ملی؛ تشکیل مجمع بزرگان
روزنامه «شهروند» به بهانه سخنان جهانگیری مبنی بر ضرورت گفتگو بین مسئولان و اصحاب سیاسی، موضوع «گفتگوی ملی» را مورد بررسی قرار داده است.
روزنامه «شهروند» به بهانه سخنان جهانگیری مبنی بر ضرورت گفتگو بین مسئولان و اصحاب سیاسی، موضوع «گفتگوی ملی» را مورد بررسی قرار داده است.
وجه مغفول میان جریانات سیاسی در فضای سیاسی کشور، عدم گفتوگو در سطح احزاب سیاسی و سطح ملی است؛ خیلی وقت است که این جمله از سوی چهرههای سیاسی مطرح میشود و سخنان دیروز معاون اول رئیسجمهوری که خودش یکی از مبتکران موضوع گفتوگوی ملی است در نشست هماندیشی روسای مجامع سازمانهای مردم نهاد سراسر کشور و جوانان احزاب و تشکلها میتواند نویدی از بروز فضای جدیدی در میان اصحاب سیاسی، سران احزاب و بزرگان باشد؛ بزرگانی که به گفته اسحاق جهانگیری سیاست گفتوگوی ملی را جدی نگرفتهاند تا ضرورت ورود جوانان به این مباحث بیشتر از گذشته باشد.
هرچند مرد اصلاحطلب کابینه اشاره نکرده که منظورش از این «بزرگان» چه کسی است اما گفته که هنوز از برگزاری جلسات مشترک جناحهای سیاسی مأیوس نشده و معتقد است که گفتوگوی ملی میان بزرگترها و جریانات سیاسی و همچنین دولتیها و مسئولان قوای سهگانه و مسئولان کشور راهحل بسیاری از مشکلات است.او ضرورت گفتوگو در سطح ملی و احزاب را بنا به فضای داخلی، منطقهای و جهانی اینگونه ترسیم کرده است: «گفتوگوی ملی، تفاهم و انسجام ملی بزرگترین نیاز امروز ایران است، همه جریانات سیاسی، قوای سهگانه و مسئولان کشور باید انسجام داشته باشند و این مسیری است که زمانی جوانان تشکلهای مختلف آن را شروع کرده بودند و من از آنها میخواهم حالا که بزرگان سیاست گفتوگوی ملی را جدی نگرفتند شما جوانان احزاب آغازکننده گفتوگوی ملی باشید و این مسیر را ادامه دهید تا برای دیگران الگو شوید.»
با این اوصاف هماندیشی اخیر بزرگان اصلاحطلب و اعتدال را میتوان در این راستا ارزیابی کرد؛ جلسهای که سیدمحمد خاتمی، ناطقنوری، اسحاق جهانگیری و حسن روحانی اخیراً در منزل شخصی رئیسجمهوری برگزار کردهاند، علاوه بر بررسی مهمترین مسائل روز سیاسی و انتخاباتی، بر ضرورت گفتوگو برای برونرفت از آنچه مشکلات ناشی از اتفاقات داخلی و منطقهای است، تأکید کردهاند. شاید با این اظهارات جهانگیری باید منتظر ورود چهرههای جدیدتری به این جلسات باشیم؛ چهرههایی همچون علی لاریجانی که گرچه اصلاحطلب نیست اما میتواند یکی از همین «بزرگان» جامانده از این جلسات از نظر جهانگیری باشد.
ظهور جریان سوم از دل گفتوگوهای سیاسی
دیدار روسای دو جریان اصلاحطلب و اعتدال هفته گذشته بازتاب زیادی در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشت؛ سید محمد خاتمی، ناطقنوری، اسحاق جهانگیری و حسن روحانی برای نخستینبار بعد از فوت آیتالله هاشمی به هماندیشی پرداختند و این میتواند مقدمهای برای ایجاد یک جریان سوم در ساحت سیاسی کشور باشد. همنشینی در منزل حسن روحانی، تکرار یک همنشینی که در زمان آیتالله هاشمیرفسنجانی تجربه شده بود. جلسهای که میگویند به درخواست حسن روحانی تشکیل شده و گفته میشود که در آن حرفهای بسیار مهمی رد و بدل شده است. افراد مدعو به خانه حسن روحانی، علاوه بر معاون اول دولت، علیاکبر ناطقنوری و سیدمحمد خاتمی بودهاند. این نخستینبار است که شنیده میشود حسن روحانی بانی چنین جلسهای آن هم در خانه خودش بوده است.کسانی که رفتار سیاسی آیتالله هاشمیرفسنجانی را زیر نظر داشتهاند بر این نکته اتفاق نظر دارند که او همیشه به دنبال تولید یک ضلع سوم در سیاست ایران بود.
هاشمی دنبال ایجاد ضلعی بود که بتواند با یارگیری از نیروهای دو جناح به کار حکومتداری بیاید. نمونهاش هم در دولتهای خودش نمایان بود، هم در پیدایش دولت حسن روحانی که خواسته او بود. عمر آیتالله اما به دولت دوم حسن روحانی نرسید. حالا چند وقت بعد از فوت آیتالله، به نظر میرسید که فعالان سیاسی رویکرد آیتالله هاشمیرفسنجانی مبنی بر ایجاد یک جریان سیاسی سوم را به فراموشی سپردهاند، اما دیدار لیدرهای اصلاحات و اعتدال نشان داد که هنوز هم بزرگان سیاست تحقق این امر را برای دستیابی به اهداف سیاسی خود موثر و لازم میدانند. علیاکبر ناطقنوری و حسن روحانی به نمایندگی از جریان راست محافظه کار و اسحاق جهانگیری به نمایندگی از طیف راست جریان چپ در کنار سیدمحمد خاتمی چهره ارشد جریان چپ کنار همه نشسته و پیرامون مسائل مختلف صحبت کردهاند.
سهم اصلاحطلبان در جریان سوم
در جمع این هماندیشیها سیدمحمد خاتمی و اسحاق جهانگیری از چهرههای اصلاحطلب هستند. سیدمحمد خاتمی که با محدودیتهایی مواجه است از طیف چپ اصلاحات است و اسحاق جهانگیری به طیف راست جناح چپ تعلق دارد. برخی از همان روز پایان انتخابات ۹۶ او را گزینه بالقوه انتخابات ۱۴۰۰ میدانند. او در یکسال گذشته فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه کرده است. از همان وقت که برای کمک به روحانی به مبارزات انتخاباتی فرستاده شد تا آن وقت که به واسطه برخی لابیها در دولت دوازدهم گوشهگیر شد. از آن وقت که رابط اصلاحطلبان با حاکمیت به شمار میآمد تا آن وقت که موتورش را روشن و نقش ناجی دولت را ایفا کرد. جهانگیری در شرایط فعلی یک رئیسجمهوری بالقوه برای اصلاحطلبان است اما کسی نمیداند که فردا چه اتفاقی میافتد. رقابتهای کارگزاران و اتحاد ملت در انتصاب شهردار تهران این گمانه را ایجاد میکند که در بزنگاههای سختتر نیز اختلافاتی ایجاد شود. از سوی دیگر معلوم نیست که جریان رقیب چه گزینههایی داشته باشد لذا شاید برای تکنوکراتهای سیاست ایران بهترین راه این است که جهانگیری نیز با این جمع همراه شده و سهم خود از انتخاباتهای بعدی را تضمین کند. او ضمنا از این پس نقش مهمی برای پایان دادن به اختلاف اصلاحطلبان خواهد داشت.
نقش حزب اعتدال و توسعه با محوریت روحانی
حسن روحانی نیز نه بهعنوان رئیسجمهوری بلکه بهعنوان یک سیاستمدار در کانون ۴ نفره مورد نظر حضور دارد. او در دولت یازدهم به واسطه مذاکرات هستهای و تلاش برای حفظ ثمرات برجام و در یکسال گذشته به واسطه بحرانهای اقتصادی و اجتماعی تحت فشار بوده است. او روزهای سختی را پشت سر گذاشته و دورنمای آینده هم برای او چندان سهل نیست. همین که او دعوتکننده اعضا برای تشکیل جلسه بوده شاید گواهی باشد بر این مدعا که حسن روحانی حالا بیشتر از همیشه به کمک اعضای ائتلاف احتیاج دارد. اما در سطحی دیگر این نکته هم مهم است که بعد از این جلسه بدنه تشکیلاتی او هم بعد از مدتها با تحرکی قابل توجه مواجه شده است. محمود واعظی و محمدباقر نوبخت چندی پیش در کنار دیگر اعضای حزب اعتدال و توسعه نشسته و گفتوگو کردند. گفتوگوها در مورد فعالیتهای این حزب بود. فعالیتهایی که پیشتر با نزدیک شدن به انتخابات کلید میخورد. اکنون اما وضع فرق کرده و دو دوره ریاستجمهوری حسن روحانی، بستر فعالیتهای بیشتری را برایشان مهیا ساخته است. از همین رو است که ماهها قبل از انتخابات مجلس کار تشکیلاتی را در پیش میگیرند.
اضافه شدن لاریجانی به جلسه بزرگان اصلاحات؟
جلسه اخیر بزرگان اصلاحات در راستای وحدت استراتژیک برای بزنگاههای آینده سیاسی بوده است. با این وجود، احتمال حضور برخی دیگر از شخصیتهای تأثیرگذار سیاسی در این جلسات وجود دارد. زمزمههایی مبنی بر حضور علی لاریجانی است که میتواند در مناسبات قدرت در آینده حایز اهمیت باشد. اگر لاریجانی به این جلسات اضافه شود از یک سو باید به حفظ اتحاد اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل در آینده و بهخصوص در دو انتخابات آینده امیدوار بود و از سوی دیگر باید خطکشی پررنگتری بین علی لاریجانی با بدنه جریان اصولگرایی ترسیم کرد. خطکشی که در گذشته آغاز شده و به نظر میرسد روزبهروز درحال پرنگتر شدن است. امروز نوع کنش و واکنش بازیگران مهم فضای سیاسی مانند علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و یا محمدرضا عارف میتواند صحنه بازی سیاسی ایران را دگرگون کند. این درحالی است که به نظر میرسد علی لاریجانی با استراتژی مبهمی که در پیش گرفته، فارغ از اینکه به کدام جریان سیاسی گرایش پیدا کند از قدرت بیشتری برای برهم زدن معادلات سیاسی ایران برخوردار است. عبدالله ناصری تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در مورد حضور لاریجانی در این جلسات گفته که «تصور میکنم لاریجانی با توجه به نقش و قدرتی که در حاکمیت سیاسی کشور دارد پا پیش گذاشته تا تعامل و تفاهم میان جریانهای سیاسی شکل بگیرد و مسائل گذشته در زمان باقی مانده تا ۱۴۰۰ حتما حل شود. اقدامات لاریجانی را میتوان تلاش برای تحقق همان ایده برخی از بزرگان اصلاحطلب مثل آقای ناطق نوری و دیگران مبنی بر تعامل، تفاهم و آشتی ملل تعبیر کرد. بههرحال لاریجانی یکی از رجل پخته و کارآمد است و اصلاحطلبان معتقد هستند او در هر کسوتی کارآیی خود را دارد.»
نظر کاربران
الان دیگه این و اون هم با هم گفتگو میکنند ولی مسئولین و بزرگان ما توی یک کشور نمیتونند دور یک میر بنشینند و حرف بزنند