رضا میرکریمی از جشنواره جهانی فیلم فجر میگوید
اگرچه سن جشنواره جهاني فيلم فجر عدد سيوشش را نشان ميدهد، اما بايد گفت كه در عمر خود فرازها و فرودهاي بيشماري ديده است خصوصا اينكه جشنواره جهاني فيلم فجر سه سال است كه از جشنواره فيلمفجر جدا شده است و به طور مستقل به راه خود ادامه ميدهد.
روزنامه اعتماد: اگرچه سن جشنواره جهاني فيلم فجر عدد سيوشش را نشان ميدهد، اما بايد گفت كه در عمر خود فرازها و فرودهاي بيشماري ديده است خصوصا اينكه جشنواره جهاني فيلم فجر سه سال است كه از جشنواره فيلمفجر جدا شده است و به طور مستقل به راه خود ادامه ميدهد. ابتداي اين امر با انتقادات مختلفي مواجه شد اما رضا ميركريمي در مقام دبير جشنواره تصميم گرفت كه به راه خود ادامه بدهد تا امروز بتواند از اين جشنواره دفاع كند.
دبيري شما در جشنواره جهاني فيلم وارد سومين عمر خود شده است، سوال من اين است كه چقدر توانستهايد به سياستهاو اهداف اوليه برسيد؟
بايد بگويم به بسياري از اهداف خود رسيدهايم و در برخي از بخشها بيش از آنچه توقع داشتيم دستاورد داشتهايم؛ اين تصور را در ابتداي مسير نداشتيم كه در طول ٣ سال به اين دستاوردها برسيم. از سوي ديگر دوست داشتيم به سمت حرفهاي شدن جشنواره پيش برويم و از امكانات رفاهي تشريفاتي كه هزينهبر است كاسته و امتيازات حرفهايتر را در اختيار هنرمندان قرار بدهيم. همچنين يكي ديگر از اهداف ما اين بود كه جشنواره فقط مقصدي براي ديدن فيلمهاي ايراني نباشد، بلكه جشنواره جهاني بتواند منطقه بزرگتري در خاورميانه، آسيانه ميانه، بخشهاي از آناتولي و قفقاز را نمايندگي كند. به اين منظور هدف ويژهاي براي پيدا كردن استعدادها و فيلمهاي جديد اين منطقه طراحي كرديم و امروز شاهد هستيم كه تعداد بسياري از فيلمهاي اين منطقه اولين اجراي بينالمللي خودشان را در اين جشنواره تجربه ميكند. اين امر براي مهمان خارجي ما فرصت است كه در كنار اينكه به ايران سفر ميكنند و آخرين فيلمهاي ايراني را ميبيند، ميتواند فيلمهاي منطقه را هم ببيند. اين دستاوردي است كه خيلي زود به آن رسيديم.
زمان سريعي است. چگونه به آن رسيديد؟
اولين و مهمترين هدفي كه از ابتدا طراحي و مشخص كرديم طراحي و نقشه راه بود. دوم اينكه گروه مديريتي جشنواره در طول اين سه سال تغيير نكرد. اين امر فقط شامل دبيري جشنواره نبود بلكه مجموعه مديران جشنواره را دربرميگيرد. به همين دليل اين فرصت را پيدا كردند كه خودشان را ارزيابي و اشكالات را در طول سال برطرف كنند. سوم اينكه ما دبيرخانه ثابت داشتيم و اين نكتهاي بود كه در جشنواره فيلم فجر وجود ندارد و دليل آسيب جشنواره فيلم فجر محسوب ميشود. داشتن دبيرخانه جشنواره كمك ميكند كه در طول سال وضعيت سينما رصد بشود و ما در طول سال بتوانيم ديد و بازديدهايي با جشنوارههاي ديگر داشته باشيم.
آيا اين ديد و بازديدها هزينههاي براي شما ندارد؟
لزوما ما هزينههاي آن را نميپردازيم. ما در مقابل پذيرايياي كه از مهمانان جشنواره خارجي انجام ميدهيم ميتوانيم انتظاراتي داشتهباشيم كه نمايندگان ما با كمترين هزينه در جشنوارههاي آنها حضور داشته باشند. پيش از اين به دليل اينكه دبيرخانه ثابت نداشتيم از اين امتيازات زياد استفاده نميكرديم و بيشتر خدمات يكسويه ميداديم.
سوال من اين است كه آيا اين امتيازاتي كه امروز داريم به دليل وجود دبيرخانه است يا به دليل اعتبار جشنواره است كه در طول اين ٣ سال به دست آورده شده است؟ پيش از اين ما مصر بوديم كه همه امكانات مادي و معنوي را به هنرمندان خارجي بدهيم تا به هر طريقي در جشنواره فجر حضور داشته باشند؛ اما با توضيحات شما گويا در حال حاضر اين امر برعكس شده و كشورهاي ديگر تمايل دارند كه در جشنواره جهاني شركت كنند.
بله، دقيقا برعكس شده است. در همسايگي جنوبي كشور، جشنوارهاي برگزار ميشود كه صدهزار دلار ميپردازد كه چندتا ستاره سينما روي فرش قرمز آن پا بگذارند. در جشنواره جهاني فجر هنرمنداني داريم كه براي آوردنشان اصلا پولي خرج نكردهايم. البته همه اين امر به دليل كار حرفهاي كه در جشنواره انجام شده نيست، بلكه بخش زيادي مربوط به فرهنگ و تمدني است كه پشت اين جشنواره وجود دارد و ما را از ديگر كشورها و جشنوارهها متمايز ميكنند. عدم تغييرات آييننامهاي و تاكيد روي مقررات، طراحي هدف، داشتن چشمانداز، يك جشنواره را داراي شناسنامه ميكند، در نتيجه سايرين هم به اين نتيجه ميرسند كه چگونه با جشنواره رفتار كنند. از اين جهت فكر ميكنم كه ما در مسير درستي حركت ميكنيم.
هزينههاي مهمانان به چه صورت است؟ در خبرها خواندم كه فيلمها براي اينكه بتوانند در جشنواره ثبتنام كنند، بايد مبلغي را بپردازند.
بيش از ١٦٠ نفر از مهمانان ما يا بليتهاي هواپيمايشان را خودشان خريدند يا نيمي از هزينه بليت را ما پرداخت كرديم و اين آمار نسبت به ٣ سال پيش تغيير كرده است. آن زمان به اين گونه نبود و ما مجبور بوديم كه كل هزينه را پرداخت كنيم. اين دوره خدمات هتلي و پذيرايي كه ما به مهمانان ارايه ميدهيم، كاهش پيدا كرده است. براي ثبتنام در جشنواره بايد هزينه پرداخت بشود. بايد بگويم كه تعداد كمي از جشنوارهها به اين گونه هستند. البته ما هزينه بسيار كمي يعني ٢٠ دلار براي هر فيلم مشخص كرديم؛ اما همين امر نشان ميدهد كه جشنواره جهاني فيلم به عنوان يك مقصد فرهنگي به رسميت شناخته ميشود و سايرين حاضر هستند كه بابت آن هزينه كنند حتي اگر فيلمشان انتخاب نشود.
آيا از اين صحبتها ميتوان نتيجه گرفت كه با اين روند به جشنوارهاي با معيارهاي استاندارد نزديك ميشويم؟ و اين قدمها باعث شود كه اين جشنواره در كاتالوگ و تقويم جشنوارههاي دنيا ثبت شود؟
تبديل شدن به يك جشنواره استاندارد معيارهايي دارد كه جشنواره جهاني فيلم فجر آن را دارد. بيش از ١٨٠ عنوان فيلم در اين جشنواره به نمايش گذاشته ميشود. اين آمار با بسياري از جشنوارههاي مهم دنيا برابري ميكند. تعداد مهمان و تنوع مهمانان از نقاط قوت ما هستند. در اين دوره ٣٥٠ مهمان از ٨٧ كشور حضور دارند. در اينترنت با يك مقايسه ساده بين تنوع و كميت با جشنوارههاي همسنگ جشنواره جهاني متوجه ميشويم كه در رتبه بالاتري قرار داريم. در مورد سطح كارگاههاي علمي و اساتيد كه در اين كارگاهها تدريس ميكند بايد بگويم كه بينظير است، هم به لحاظ تعداد كارگاهها و هم به لحاظ كيفيت علمي اساتيدي كه شركت دارند. اين مواردي است كه قابل دفاع است و من نظيرش را در جايي نديدم. اين موارد معيارهايي است كه جشنوارهها را استاندارد و جهاني ميكند. البته يك جشنواره زماني جهاني و مرجع ميشود كه رنگ و بوي خودش را داشته باشد و شناسنامه دقيقي از سليقه خودش را ارايه بدهد و يك جامعه هدفي را نمايندگي كند. همان طوري كه گفتم ميخواهيم سينماي تمام كشورهاي منطقه را نمايندگي كنيم و براي اين كار هم توانايياش را داريم و هم شأنيتش را . سال به سال به تعداد فيلمهايي كه توسط ما شناسايي شده است افزوده ميشود. اين فيلمها قبلا فقط در كشور خودشان نمايش داده ميشد و اين يعني ما به آنها فرصت ديده شدن را دادهايم. بسياري از فيلمها از جشنواره ما به جشنوارههاي ديگر ميروند و اين روند وزن پيشرو بودن جشنواره را بيشتر ميكند.
اگر بخواهيم دبير جشنواره جهاني را با دبير جشنواره ملي مقايسه كنيم به نظر ميرسد كه در جشنواره جهاني دبير مستقلتر است و گويا معيارها را دبير جشنواره تعيين ميكند. اما دبير جشنواره ملي براساس سياست مشخص قبلي بايد حركت كند.
جشنواره ملي فيلم فجر در حقيقت تبديل به يك آيين ملي در كشور شده است. به همين دليل نياز به مراقبت خيلي زيادي دارد و جايگاه خوبي هم بين مردم و هم بين اهالي سينما پيداكرده است. ولي براي اداره يك جشنواره جهاني نياز به مشاورين بيشماري در حوزههاي مختلف هست و بايد ازنظر متخصصان در حوزه بينالملل استفاده كرد و درعينحال براي اينكه رنگ و بوي و سليقه جشنواره متناسب با چشمانداز بلندمدت جشنواره باشد نياز به يك نفر دارد كه حرف آخر را بزند. در غير اين صورت سياستهاي موسمي و سياستهاي گاه بيگاه جشنواره را تبديل به تشريفات صرف ميكند كه درنهايت جشنواره سياستهاي خاصي را دنبال نميكند و كاري به غيراتلاف هزينه ندارد.
جشنواره بخشهاي مختلف و متعدد دارد. حتي امسال روي فيلم اولي تمركز دارد؛ بهعبارت ديگر ميخواهم بگويم كه برخلاف جشنواره ملي كه بخشهاي خودش را كم و خلاصه ميكند، جشنواره جهاني در حال گسترش است. آيا اين امر آگاهانه است يا به دليل اينكه اين جشنواره جوان است ميخواهيد مخاطب جذب كنيد و رزومه پرباري ارايه بدهيد؟
ما به لحاظ كمي جشنواره را گسترده نكرديم برخلاف جشنواره ملي كه بهحق بايد طيف وسيعي از مخاطبان را جذب كند. اينجا به لحاظ كمي خيلي علاقهمند نيستيم به سرعت گسترش پيدا كنيم اما براي ما مهم است كه جشنواره عمق بيشتري داشته باشد و آثار متنوع باشد، همه قالبهاي سينمايي در جشنواره موجود باشد تا براي همهجور مخاطبي و براي همه جور سليقهاي نمايندهاي در جشنواره داشته باشيم. البته معيار براي انتخاب همه اين استاندارد سينمايي است كه در همه مراحل بايد رعايت بشود.
درباره جشنواره
طراحي هدف و نقشه راه، عدمتغيير مديريت جشنواره و داشتن دبيرخانه ثابت براي جشنواره دستاوردي بود كه خيلي زود به آن رسيديم.
تبديلشدن به يك جشنواره استاندارد معيارهايي دارد كه جشنواره جهاني فيلم فجر آن را دارد.
يك جشنواره زماني جهاني و مرجع ميشود كه رنگ و بوي خودش را داشته باشد و شناسنامه دقيقي از سليقه خودش را ارايه بدهد و يك جامعه هدفي را نمايندگي كند.
ارسال نظر