آیدا پناهنده از نمایش فیلمهای کوتاهش میگوید
آیدا پناهنده در سالهای اخیر بهعنوان یک سینماگر زن که با دو فیلم اولش توانایی خود در عرصه فیلمسازی را به اثبات رسانده، خود را در سینمای ایران تثبیت کرده است.
روزنامه شهروند امروز: آیدا پناهنده در سالهای اخیر بهعنوان یک سینماگر زن که با دو فیلم اولش توانایی خود در عرصه فیلمسازی را به اثبات رسانده، خود را در سینمای ایران تثبیت کرده است. اما بد نیست بدانیم که این کارگردان ٤٠ساله سینما را از ۱۱سال قبل با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرده است. آیدا پناهنده که به تازگی اکران فیلم سینمایی اسرافیل را به پایان رسانده و البته هنوز مجموعه فیلمهای کوتاهش را درحال اکران دارد، دارای مدرک کارشناسی در رشته سینما (گرایش فیلمبرداری) و کارشناسیارشد در رشته سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران است.
پناهنده کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی چندین فیلم کوتاه داستانی، مستند، ویدیویی و تلهفیلم را در کارنامه دارد. ناهید نخستین ساخته بلند سینمایی او بهشمار میرود که بعدتر با اسرافیل این کارگردان را بهعنوان نامی مطرح در سینمای ایران تثبیت کردهاند، بهخصوص که ناهید بهعنوان نخستین فیلم بلند سینمایی پناهنده در بخش نوعی نگاه شصتوهشتمین جشنواره کن به نمایش درآمد و این فیلم در جشنواره کن و در بخش نوعی نگاه برنده جایزه آینده نویدبخش شد که این اتفاق گامی مهم برای پناهنده بود.
جایزه بهترین فیلم کوتاه برای فیلم آن دستها در بخش نگاه نو جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی برای فیلم روشناییهای شهر در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای فیلم تاج خروس در دوازدهمین جشن خانه سینما، جایزه بهترین کارگردانی و استعداد جوان در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران برای فیلم تاج خروس، یاس زرین بهترین فیلمنامه تلویزیونی مشترک با ارسلان امیری برای آبروی از دست رفته آقای صادقی در نخستین جشنواره ویدیویی یاس تهران و تندیس بهترین کارگردانی و فیلمنامه مشترک با ارسلان امیری برای فیلم آبروی از دست رفته آقای صادقی در سومین جشنواره تلویزیونی جام جم شماری از جوایز و افتخارات این سینماگر به شمار میآیند. آیدا پناهنده در گفتوگوی زیر به بهانه اکران فیلمهای چراغهای خورشیدی، گلدانهای زمستانی، تاج خروس و روشناییهای شهر به سوالاتی درباره فیلمهای کوتاهش پاسخ داده است...
خانم پناهنده! شما تقریبا در تمام فیلمهای کوتاهتان به مضامینی درباره پایمالشدن حقوق زنان و رفتار بدی که همسران و حتی پسرانشان با آنها دارند، توجه نشان دادهاید، نکتهای که در نخستین فیلم بلند شما ناهید هم دیده میشود. در فیلمهای شما به نظر میرسد مردان و زنان همدیگر را درک نمیکنند. میتوانید بگویید آیا نگاهتان نسبت به جایگاه زنان در جامعه و خانواده به همین شکل است که در فیلمهایتان دیده میشود یا شما هم از آن سینماگرانی هستید که معتقدید مضامین فیلمها را نباید به نگاه شخصی فیلمساز تعمیم داد و خیلی وقتها مناسبات حرفهای و دلایل دیگر بیش از باورهای یک فیلمساز در مضمون فیلمهای او نقش دارند...
البته من نمیدانم آن موردی که شما درباره پایمالشدن حقوق زنان به آن اشاره کردید، در کدام فیلم من هست و حداقل اینکه من چنین مضمونی را در فیلمهای کوتاه و بلندم سراغ ندارم. حداقل اینکه به این شدت که شما میگویید به چنین نگاهی نپرداختهام. در کل میتوانم بگویم فیلمهای کوتاه من میتواند نگاهی باشد به مسائلی چون بحران روابط و شکل نگرفتن رابطه یا تنهایی آدمها و مواردی از این قبیل.
درباره رابطه مادران و پسران چه؟
حتی در این رابطه هم فیلمهای من اینگونه نیست که در این رابطه متقابل این فقط پسرها باشند که دست به آزار مادرها میزنند. به باور من در برخوردهایی از این نوع، خیلی از مواقع مادرها هم مقصرند و آنها هم در شکل دادن به یک رابطه عاطفی نرمال، به دلایل متفاوتی، ناتوانند. درواقع من در فیلمهایم تلاش کردهام نگاهی منصفانه به این موارد داشته باشم. اگر در فیلم «ناهید» همسر سابق ناهید، مردی است که به دلایل مختلف ناهید را آرام نمیگذارد، از سوی دیگر همسر جدیدش هم هست که مردی معتدل، آرام و در جستوجوی محبت است. در اسرافیل هم به همین شکل میتوان مردهایی با ابعاد مختلف و متفاوت و حتی متضاد شخصیتی پیدا کرد. پس به جرأت میتوانم بگویم من هیچ گاه نگاه افراطی و ضدمرد نداشتهام و ندارم...
در فیلمهای بلندتان لوکیشنهای به نسبت جدید یکی از ویژگیهای فیلمهایتان را شکل میدهند، هم در ناهید و هم در اسرافیل، داستان در فضای بومی شمال ایران رخمیدهد، درحالیکه در فیلمهای کوتاهتان این نگاه بومی وجود ندارد. میشود در این مورد صحبت کنید که دلیل آن چه بوده است؟
بعضی وقتها در سینما با دلایلی بسیار ساده سروکار داریم. مثلا در پاسخ به این پرسش شما صادقانه میتوانم بگویم دلیل اینکه فیلمهای کوتاهم در لوکیشنهای بدیع نمیگذرند این است که موقع ساخت این فیلمها پول کافی نداشتهام و باید با بودجه بسیار کم، در مدت زمانی محدود فیلمبرداری را تمام میکردم.
شما در فیلمهای بلندتان از آنهایی هستید که نشان دادهاید کار با ستارگان سینما یا حداقل چهرههای شناختهشده را ترجیح میدهید. در فیلم کوتاه چراغهای خورشیدی نیز از ٢ بازیگر چهره استفاده کردید. این درحالی است که تا قبل از این فیلم و در مقاطع آغازین کارنامهتان بازیگران غیرچهره برایتان بازی کرده بودند. آیا دلیل رفتن سراغ این بازیگران آن بود که فکر میکردید به فیلمتان سروشکل حرفهایتر میدهند؟ یا بهعنوان تمرین برای ساخت فیلم بلندتان تصمیم گرفتید اینبار سراغ بازیگران سینمایی بروید؟
هیچکدام از این دلایل در این مورد مصداق ندارد. در اینجا هم پاسخ بسیار ساده است. دلیلش این بود که دنبال زن و مردی حدودا ٤٠ ساله بودم و در میان بازیگران کمتر حرفهای که سراغ داشتم، کسی را نمیشناختم که بتواند زیروبمهای حسی زن و شوهر چراغ خورشیدی را به خوبی بیان کنند، برای همین از فرهاد اصلانی و پانتهآ بهرام خواستم همراهیام کنند.
در سینما بارها و بارها با این نکته روبهرو شدهایم که معمولا در فیلمهای کوتاه بازیگرانی خاص برای فیلمسازان بازی میکنند، حتی ممکن است در این فیلمها درخشان هم ظاهر شوند. اما وقتی همان فیلمساز سراغ ساخت فیلم بلند میرود، دیگر از آن بازیگران استفاده نمیکند و رو میآورد به یکسری بازیگر شناختهشدهتر. میتوانید بگویید در این زمینه به نظرتان دلیل اصلی چیست؟ به اعتقاد شما دلیلش این است که بازیگران فیلم کوتاه توانمندی کافی برای بازی در فیلم بلند را ندارند یا این اتفاق دلیل دیگری دارد؟
اینجور چیزها را نمیشود با قواعد و قوانین کلی توضیح داد. در چنین موردی هر فیلمسازی میتواند دلایل خودش را داشته باشد. اما اگر بخواهم ریزتر به مورد خاص کارنامه و فیلمهای خودم اشاره کنم، باید بگویم در فیلمهای کوتاه اولیهام بسیاری از آنهایی که بازی کرده بودند، اساسا نابازیگر بودند، به همین دلیل وقتی سراغ ساخت فیلم بلند رفتم، حس کردم اینها مناسب سینما نیستند. در نقطه مقابل هم البته تجربههایی دارم و مثلا با رضا بهبودی و ناز شادمان در فیلم بلند تلویزیونیام کار کردهام و خیلی هم دلم میخواست در فیلمهای سینماییام هم کنارم باشند که بههرحال هر بار به دلایل مختلف کاری و زمانی ممکن نشده است.
زمانی گفته بودید تعدادی طرح و فیلمنامه کوتاه دارید که میخواهید آنها را بسازید، اما تا آن زمان موفق به ساختشان نشدید. آیا الان که پای شما به عرصه فیلم بلند باز شده است، هنوز هم به این فکر میکنید که اگر شرایط مهیا شد آن فیلم کوتاهها را بسازید؟
بههرحال بخشی از آن ایدهها و قصههای کوتاهی که میگویید در فیلمهای بلندم ناهید و اسرافیل حضور دارند و ایدههای دیگر نیز حتما خودآگاه و ناخودآگاه به فیلمهای بعدیام انتقال خواهند یافت، حتی خیلیها به من از اشتراکات چراغ خورشیدی و اسرافیل گفتهاند که من خودآگاهانه آنها را در نظر نگرفته بودم، اما شما آنها را میتوانید بهخوبی پیدا کنید، بههرحال باید بگویم تمرکزم از این به بعد روی فیلمهای بلندم خواهد بود.
به نظر میرسد فیلم کوتاه گلدانهای زمستانی با همه کارهای دیگرتان تفاوت دارد و حتی میتوان گفت فضای داستان که به سالهای دور برمیگردد، این نکته را به ذهن میآورد که انگار با یک کار سفارشی طرف هستیم. درست است؟
نه اصلا. اتفاقا فیلمنامه گلدانهای زمستانی را خودم به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی پیشنهاد دادم و این سناریو به هیچ وجه سفارشی نبود. در حقیقت میتوانم بگویم فیلمنامه را بهنوعی براساس زندگی پدر و مادرم در روزهای منتهی به انقلاب۵۷ نوشته بودم و خیلی هم آن فضا و اتمسفر ویژه آن روزها و سالها را دوست داشتم. آن اضطرار و حس سرگشتگیای که برخی آدمها در آن روزها داشتند و زندگی آرامشان بی آنکه بخواهند، داشت دستخوش تغییر بنیادی میشد، برایم جذاب بود.
آیا اکران فیلمهای کوتاهی که تقریبا ١٠، ١١ سال از زمان تولید آنها گذشته، برایتان جذابیت دارد؟
حقیقتش نمیدانم به این پرسش چه پاسخی بدهم. شاید جذابیتش در این وضع و حال برایم خیلی هم زیاد نباشد. اما واقعیت این است که به این پرسش باید مخاطبان این آثار پاسخ دهند که آیا کارها برایشان جذاب است یا نه. من فقط در این حد میتوانم بگویم که سفیر فنلاند در ایران، همراه همسرش به تماشای فیلمهای کوتاه من در خانه هنرمندان رفته و برایم پیغام داده بود که از فیلمها خیلی خوشش آمده است.
به نظرتان مرور فیلمهای کوتاه سینماگران در گروه هنروتجربه اقدام مناسبی است یا نه؟
بستگی به شرایط و اوضاع اکران دارد. به نظر من اگر این فیلمها مخاطب داشته باشند، حتما کار مثبتی است وگر نه، باید راهچارهای اندیشید و شیوه دیگری را امتحان کرد. بههرحال وضع و حال دشواری است و در این روزگار سخت کشاندن مردم به سینماها برای تماشای فیلمهای غیرکمدی کاری دشوار شده است. البته میدانم که قرار بوده مخاطب فیلمهای هنر و تجربه، مخاطبان خاص باشند، اما دارم فکر میکنم که مگر تعداد مخاطبان خاص ما چقدر است و جذب آنها چگونه انجام میشود؟!
ارسال نظر