اصلاح طلبان و اعتدالیون راه مجزا از هم را میروند؟
وب سایت اصولگرای مثلث آنلاین نوشت: برخی ادعا میکنند رئیسجمهور با فاکتورهایی مواجه شده که بالاجبار تغییر رویه داده است. برخی دیگر میگویند او از ابتدا همین بوده، طبیعت انتخابات موجب شده آن حرف و شعارها مطرح شود.
وب سایت اصولگرای مثلث آنلاین نوشت: برخی ادعا میکنند رئیسجمهور با فاکتورهایی مواجه شده که بالاجبار تغییر رویه داده است. برخی دیگر میگویند او از ابتدا همین بوده، طبیعت انتخابات موجب شده آن حرف و شعارها مطرح شود.
برخی میگویند روحانی دانسته و با حساب و کتاب این رفتار را از خود نشان میدهد. آنها باورشان این است که او در حال بالانس آرایش سیاسی کشور است. علت هر چه باشد موجبات رخنمایی یک پدیده دیگر را نیز فراهم کرده است. صورت این پدیده این است: «پشیمان شدهایم؛ باید از روحانی عبور کنیم.»
دوگانههای عجیب
اوضاع در جناح اصلاحطلب متفاوتتر از همیشه شده است؛ آن هم درست در شرایطی که گمان میشد پیروزی حسن روحانی در انتخابات جای پای آنها را در قدرت رسمی استوارتر از ۴ سال خواهد کرد. اکنون آنها پیش روی خود یک دوگانه تعیین کننده میبینند. اینکه با حسن روحانی که حالا دگرگون شده است باقی بمانند و به قول برخی تصمیمسازان اصلاحطلب پروژه اصلاحطلبان را پیش ببرند یا اینکه به تجویز برخی دیگر از چهرههایشان از او جدا شده و به اصلاحطلبی فکر کنند. هر چه هست حالا یک دوگانه تعیین کننده میان آنها پدید آمده که سرنوشت سرپرستی ۲۴ میلیون رای را درهالهای از ابهام فروبرده است. مدت کوتاهی پس از اینکه بهزاد نبوی ائتلاف با روحانی را منکر شد و گفت: «تا آنجا که من اطلاع دارم حتی ائتلافی با آقای روحانی صورت نگرفته که ایشان نسبت به مفادش عهدشکنی کرده باشد.
علت رای اصلاحطلبان به آقای روحانی، صرفا به دلیل مصالح کشور و نظام بوده است.» و حمیدرضا جلاییپور و سعید شریعتی، هر دو از جناح موسوم به اصلاحطلب مقابل نبوی ایستادند و جلاییپور نوشت: «روند پیروزی بخش در سه انتخابات گذشته نه وادادگی و نه میانمایگی اصلاحطلبان که شکل گیری ائتلاف نانوشته میانهروها (متشکل از اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو) در سیاست رسمی ایران با ابتکار اطلاح طلبان بوده است، یا در گذشته ائتلاف نانوشته رئیس دولت اصلاحات،هاشمی، ناطق و الان ائتلاف رئیس دولت اصلاحات، روحانی، ناطق.» و سعید شریعتی نیز درباره ائتلاف با روحانی گفت: «ائتلاف اصلاحطلبان و میانهروها برای منزوی کردن جریان تندرو در کشور اتفاق افتاد که در این زمینه موفقیتهایی هم حاصل شد.»
به ناگاه از جناح موسوم به اصلاحطلبی صدایی بلند شد که با گفتههای اشاره شده تفاوت جدی داشت. صاحب این صدا عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان بود که در یادداشتی در روزنامه آفتاب یزد نوشت: «از انتخابات مرحله دوم که ایشان (روحانی) رای بسیار چشمگیرتری هم آورد و میتوان گفت عملا روحانی با حمایت و سازماندهی تشکیلات اصلاحطلبان به قدرت رسید؛ به نظر میرسد یک مقدار فاصله معناداری را برای خودش به وجود آورده است... من فکر میکنم بیشتر آقای روحانی آینده بعد از چهار سال دوم خود را برنامهریزی میکند. آقای روحانی چهرهای است که باتوجه به مختصاتی هم که دارد برای حضور در آینده قدرت و سیاست کشور برنامه دارد و کسی است که اگر مخیر شود میان حضور در قدرت سیاسی و یا جامعه مدنی انتخابش گزینه اول خواهد بود.» بیان چنین نظری در زمانی که پس از وقفهای کوتاه دوباره رابطه و نسبت جناح موسوم به اصلاحطلبان با دکتر روحانی و دولت دوازدهم از موضوعات جدی این جناح شده؛ افزون بر اینکه تاثیر جدی بر تعریف این رابطه و نسبت دارد، دریچهای است برای مسائل چند سال بعد مربوط به آنها و روحانی.
اما به تازگی افرادی همچون تاجزاده، کواکبیان و رسولی به این سوال، پاسخهای متفاوتی داشتهاند. ایلنا در این باره نوشته است: «مصطفی تاجزاده در واکنش به ادعای برخی تحلیلگران در خصوص گردش به راست رئیسجمهور پس از انتخابات و علت این رویکرد جدید اعلام کرد: «شخصا با این پیشفرض که روحانی چرخش به راست داشته، مخالفم و معتقدم رئیسجمهوری پس از انتخابات نهتنها چرخش به راست نکرده، بلکه اساسا نمیتواند گردش کند.» همین خبرگزاری در متن مصاحبه دیگری با حسن رسولی، عضو شورای شهر پنجم تهران نوشته است: «رسولی در پاسخ به سوالی مبنیبر اینکه برخی از فعالان سیاسی معتقدند آقای روحانی قصد بازگشت به اردوگاه اصولگرایان را دارد، عنوان کرد: «معتقدم یکی از مهمترین خصوصیات افکار عمومی امروز ایران به برکت توسعه اطلاعات و گسترش رسانهها، افزایش فهم یا سواد سیاسی است.»
او افزوده بود: طی ماههای پس از برگزاری انتخابات، آقای روحانی با هر توجیهی که هنوز توضیح ندادهاند نسبت به کسانی که برای وی مایه گذاشتند غیرعادلانه برخورد کردند! خبرآنلاین هم در قسمتی از مصاحبه تازه خود با مصطفی کواکبیان به او گفته است: «شاید یک نگاه دیگر هم این باشد که اصولگرایان در تلاش برای تعامل با روحانی هستند، حالا یا استراتژی مقطعی آنهاست یا...»و کواکبیان پاسخ داده بود: «من تصور نمیکنم که اصولگراها به این اعتقاد داشته باشند که آنها به سمت حسن روحانی آمدهاند. در واقع وقتی با اصولگراها صحبت میکنیم، معتقدند که آقای روحانی به سمت آنها آمده است. اگر واقعا اصولگراها به سمت روحانی آمده باشند باید غنیمت بشماریم.» خبرآنلاین در ادامه میپرسد: «شما فکر میکنید این یک تاکتیک موقت است یا برنامه بلندمدتی دارند؟» و پاسخ شنیده بود: «فکر میکنم که آقای روحانی، باید به پایگاه رایش را توجه کند. بالاخره همه اصولگراها در جمنا جمع شدند و به آقای رئیسی رای دادند. کدام اصولگرا بوده است که به آقای روحانی رای بدهد. یک نمونه و یک حزب بگویید. در مقابل همه اصلاحطلبها یکصدا پشت آقای روحانی آمدند و همه به آقای روحانی رای دادند. این پایگاه رای نباید از دست برود، در غیر اینصورت اعتماد مردم از دست میرود و در انتخابات بعدی مردم حاضر نمیشوند. نه اینکه در انتخابات بعدی مردم به سمت اصولگراها بروند، اصلا در انتخابات حاضر نخواهند شد.«علی صوفی»، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است: «جریان سیاسی که موجب پیروزی رئیسجمهور شده است، هیچگونه وابستگی به روحانی ندارد.
جریان اصلاحات به لحاظ سیاسی جریان مستقلی از روحانی است و تنها در دو انتخابات ریاستجمهوری گذشته از روحانی حمایت کرده است، در نتیجه تنها خوشعهدی و بدعهدی از روحانی باقی خواهد ماند. اصلاحطلبان جریان سیاسی قدرتمندی هستند و مردم نیز به این جریان نظر مثبت نشان دادهاند.»صحبتهای صوفی در حالی اظهار شد که چندی قبل از او، موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات به سایت جماران گفته بود: قاعدتا اصلاحطلبان و رئیسجمهوری با هم «مرتبط هستند و از همدیگر جدا نمیشوند؛ حتی اگر انتقادی هم داشته باشند به صورت دوستانه مطرح میکنند.»البته میتوان نتیجه گرفت که حرفی که صوفی زده است نهتنها به هیچ وجه دوستانه نبوده، بلکه میتوان از آن با عنوان دودی یاد کرد که از دهانه آتشفشان جدایی دولت و اصلاحطلبان بلند شده است و فوران آن را خبر میدهد. علیرضا علویتبار، از فعالان اصلاحطلب چندی قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد در اشاره به تحلیل خود از کابینه دوم رئیسجمهور روحانی گفت: «ما نباید توجیهکننده ضعفهای کابینه باشیم. بهخصوص که ممکن است در تعیین معاونانی که لزوما احتیاج به رای مجلس ندارند اتفاقات ناخوشایندتری هم بیفتد. بنابراین ما در مقام توجیه کننده نیستیم.» شاید در روزگاری نه چندان دور این «اصولگرایان» باشند که همچون اواخر دولت اصلاحات، مجبور به دفاع از رئیسجمهور روحانی در مقابل حامیان سابقی باشند که بیرحمانه از او عبور کردهاند.حمیدرضا جلاییپور، اصلاحطلب دیگریست که چندی قبل به بهانه کابینه، انتقادات تندی را علیه رئیسجمهور روحانی روا داشت و در اشاره به یکی از چهرههای نزدیک به روحانی (واعظی) گفته بود که او با اصلاحطلبان مشکل شخصی دارد.
او درعینحال تصریح کرده بود: «بعید است مشکلات روحانی با نهاوندیان، واعظی و آشنا پر شود. گزارش روزنامه اصلاحطلب قانون علیه رئیسجمهور روحانی هم سروصدای زیادی را ایجاد کرد.»
این رسانه در اشاره به مراسم تحلیف روحانی و سخنان رئیسجمهور در این مراسم، از چیزی به نام «توهم روحانی» سخن گفته و نوشته بود: همه میدانند که روحانی بیشک مدیون پشتیبانی وکمکهایی است که آیتالله هاشمی رفسنجانی به وی کرد و سبب شد مردم و سایر جریانهای سیاسی به حمایت از شیخ دیپلمات وارد عرصه شوند. اما گویی خاک، این محبتهای آیتالله را بسیار سرد و روحانی آنها را فراموش کرده است. فرضیه دیگر نیز آن است که گویی روحانی مانند برخی، دچار توهم شده که ۲۴ میلیون رای به دلیل محبوبیت شخص اوست. به نظر، این خیال سبب شده که روحانی به خودمحوری برسد و حتی یادی نیز از بزرگان خود نکند. نمود اصلی این نوع تفکر آقای روحانی را در مراسم تنفیذ و تحلیف مشاهده کردیم. روحانی که مدام در برنامههای تبلیغاتیاش ذکر هاشمی میگفت، در این دو مراسم از زمین و زمان تشکر کرد ولی یاد آن مرحوم نیفتاد. نمیشود به کدهای طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی حرف زد اما جمله کلیدی و نکته مهمی که روزنامه شرق در سرمقاله خود به آن اشاره کرد چیزی نگفت!
شرق در اشاره به چیزی به نام «تنهایی روحانی» گفته بود: «اینک دولت روحانی به مرحلهای رسیده که ناگزیر است با برخی واقعیتهای تلخ روبهرو شود، اگرچه اصلاحطلبان همچنان از دولتش حمایت خواهند کرد و اصولگرایان معتدل نیز بیش از گذشته به او نزدیک خواهند شد، نمیتوان توقع زیادی از آنان داشت. روحانی هرچه بهسوی آینده گام برمیدارد، این اتحادها و ائتلافها شکنندهتر میشود. این سوال اساسی در حال شکلگیری است که آیا روحانی آمادگی تنها ماندن را دارد یا نه؟»
فرجام یک ائتلاف، آینده ائتلاف
هرچه هست حالا بحث بر سر این است که اصلاحطلبان چه راهی را انتخاب خواهند کرد. یا ترجیح میدهند که برای پیشبرد پروژهای که تعریف کردهاند از اصلاحطلبی گذشته و به قول برخی چهرهای اصلاحطلب تاکتیک را به استراتژی ترجیح دهند یا اینکه براساس ایدئولوژی ترجیح میدهند حتی به قیمت ریسککردن و شاید دورماندن از قدرت برای قدرتگرفتن رقیب از خود هزینه نکنند. به نظر این مساله اکنون بحثی مهم میان اصلاحطلبان است. این بحث سرنوشتی تعیینکننده دارد.
جهانگیری میرود؟
حتی اگر واعظی رک و صریح تاکید کند که هیچ اختلافی میان جهانگیری و راس دولت وجود ندارد و او همچنان در همان جایگاه و موقعیت قبلی است، از چپ و راست هستند افرادی که مخالف او فکر کنند و اصرار داشته باشند که این جهانگیری همان جهانگیری قبل از انتخابات ریاستجمهوری نیست. کسانی مثل محمدرضا باهنر که به رسانهها گفته جایگاه جهانگیری افت کرده و آن سوتر از او روزنامه اصلاحطلب اعتماد که با تایید ماجرا نسبت به دورشدن روحانی و جهانگیری از یکدیگر هشدار هم داده است. این وسط اما کسانی از اصلاحطلبان هم هستند که نسبت به وضعیت پیشآمده خوشبین هستند. حتی به استقبالش هم رفتهاند. هرچه هست حالا هرچقدر هم که جهانگیری بر تعداد سفرهایش بیفزاید و خودش را هم در قاب رسانه ملی به جهت معاون اولبودنش قرار دهد، کاملا محسوس است که او دیگر معاوناول با اختیار دولت اول روحانی نیست. حالا سوال این است که این پدیده چه تاثیر بر روابط روحانی و اصلاحطلبان خواهد گذاشت؟ آیا اصلاحطلبان در واقع از آنچه در حال وقوع است، خرسندند؟
چشمانداز؛ فرصتسازی از تهدید
شرایط پیشرو برای جریان اصلاحات در دو سطح راهبردی معنایابی پیدا میکند:
1. تهدید ساختاری، استمرار حضور بازیگران اعتدال
حسن روحانی خواهان بازسازی نقش «هاشمیرفسنجانی دیگر» در شطرنج سیاست کشور است؛ او خواهان نقش رئیسجمهورساز مانند ایفای نقش مرحوم هاشمی در سال ۱۳۹۲ است بنابراین چنین نقشآفرینیای به مثابه تهدید برای اصلاحطلبان خواهد بود و ارتقای قدرت محمود واعظی اصلیترین پیام برای اصلاحات است و در همین راستا علی شکوریراد در دانشگاه شهید بهشتی بهصراحت گفت: «آقای واعظی جلوی ارتباط ما را به دفتر رئیسجمهور بسته و میخواهد جهانگیری را محدود کند.»
محدودسازی جهانگیری به منزله استمرار پروژه اعتدال به دستان علی لاریجانی است. او سیاستمداری اثرگذار در مناسبات حاکم در سپهر سیاست کشور است؛ علی لاریجانی گامهای همسو با جریان اصلاحات را با همراهی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم برداشت و سپس برجام، اصلیترین کارویژه دولت یازدهم را بهسلامتی از خان بهارستان در مدت۲۰دقیقه عبور داد.
در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی با عملگرایی محض یاران سیاسی خود را در لیست امید قرار داد تا با حضور بازوهای لابیگری حامی وی، صدارتش در بهارستان ابقا شود. ماموریت سیاسی علی لاریجانی به همینجا ختم نشد. او برخلاف جایگاه قانونی خود، در کارزار انتخابات ریاستجهوری وعدههای رایساز رقبای حجتالاسلام حسن روحانی را غیرامکانناپذیر دانست.
2. فرصتسازی از تهدید؛ فاصلهگیری هدفمند
سرآغاز ممانعت از گسترش مطالبات اصلاحات از دولت دوازدهم، با عدم اثرگذاری بستههای پیشنهادی در چینش کابینه رخ داد. محمدرضا عارف برخلاف چهار سال پیش، سکوت نکرد و سرانجام به انتقاد از اقدامات یکجانبهگرایانه حسن روحانی در چینش کابینه پرداخت.
او در «نشست هماندیشی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» عامل اصلی پیروزی روحانی در کارزار انتخابات را تلاش نیروی سیاسی اصلاحات دانست و هشداری جدی نسبت به فراموشکاری سیاسی رئیس دولت دوازدهم داد و اظهار داشت: «در انتخابات اردیبهشت هیچ شکی نیست که پیروزی روحانی مدیون اصلاحطلبان است. خواهش ما در آستانه تشکیل دولت دوازدهم همراهی و هماهنگی با فراکسیون امید است. اگر ما را دنبال نخود سیاه نفرستند قصد ما کمککردن و ادامه راه است. انتظارمان از روحانی این است با شورای عالی اصلاحطلبان مشورت کند.»
نظر کاربران
جفتشونم بدردنخورن
ومردم راه خود را