اقدام عجيب زن كلاهبردار در محاصره پليس
زن كلاهبرداري كه همسايههايش را فريب داده بود وقتي خود را در محاصره پليس ديد محلول مرموزي را سركشيد تا همه تصور كنند خودكشي كرده است. راز اين زن ۲۸ساله هنگامي فاش شد كه سپردهگذاران به محلي كه وي مدعي شده بود دفتر شركتش است رفته و دريافتند اصلاً شركتي در كار نبوده است.
مدتي پيش زن در حالي كه بشدت مضطرب و نگران نشان ميداد با مراجعه به پليس آگاهي، ماموران را در جريان يك كلاهبرداري بزرگ از خود و چند تن از دوستان و آشنايانش قرار داد و درخواست رسيدگي كرد.
وي گفت: مدتي پيش از طريق دوستانم شنيدم زن جواني با راه اندازي يك صندوق خانگي قصد دارد در شركت فروش لاستيك خودرو سرمايهگذاري انجام دهد و هر ماه هم سود به دست آمده را بين سرمايهگذاران تقسيم كند.من نيز به همراه دو تا از خواهرهايم ۲ ميليارد و ۴۰۰ ميليون ريال پول كه حاصل فروش سهم ما از ارثيه پدري بود به اين زن داديم.
وي چند ماه نخست براساس قراردادي كه ميان ما منعقد شده بود پولي به ما پرداخت كرد اما ناگهان بهانهها شروع شد تا اينكه نگران شده و به دفتر شركتش رفتيم اما از شركت خبري نبود.
اين زن فريبخورده گفت: چون با توصيه من، خواهرانم پول خود را به اين زن داده بودند آنها خواستار پولشان شدند. چنان فشار روحي به من وارد شد كه حتي تصميم گرفتم به زندگي ام پايان دهم تا شرمنده بستگانم نباشم.
با توجه به اين ادعاها به دستور سرهنگ عظيمي رئيس پليس آگاهي استان مازندران پرونده اين كلاهبرداري در اختيار اداره عمليات ويژه قرار گرفت. سرگرد تقوي رئيس اداره عمليات ويژه به همراه تيمي از كارآگاهان، تجسس براي رديابي زن كلاهبردار را آغاز كردند.
در نخستين مرحله از بررسيها مشخص شد زن شياد از كارمندان يك بيمارستان بوده و با توجه به نوع كارش توانسته اعتماد مراجعهكنندگانش را جلب كند.بدين ترتيب با شناسايي زن جوان محل زندگياش رديابي شد و وي به دام افتاد.
در جريان بازداشت زن جوان وي با ادعاي اينكه بيگناه است با سر كشيدن محلولي مدعي شد چون نميخواهد آبرويش برود با خوردن سم به زندگياش خاتمه ميدهد، اين در حالي بود كه با انتقال وي به بيمارستان مشخص شد او به دليل آشنايي به مواد مختلف به خاطر كار در بيمارستان ميدانست اين محلول هيچ آسيبي به وي وارد نخواهد كرد.
در تحقيقات پليسي از اين زن اطلاعاتي به دست آمد كه نشان ميداد وي در چند ماه فعاليت كلاهبردارانهاش شش و نيم ميليارد ريال پول به جيب زده است. زن جوان در اعترافات خود پاي مرد ديگري را به ميان كشيد و ادعا كرد آن مرد پولها را براي راه اندازي شركت فروش لاستيك از وي گرفته اما به وعدهاش عمل نكرده است.
با توجه به اين اعترافات مرد جوان نيز بازداشت شد. تحقيقات نشان داد برخي از طعمههاي زن و مرد كلاهبردار با فروش طلا و جواهرات خود پول لازم براي سرمايهگذاري در اين شركت خيالي را فراهم كرده بودند حتي يكي از مردان فريبخورده تراكتورش را فروخته و پول آن را به زن كلاهبردار داده بود اما تلخ تر از همه زوج جواني بودند كه با دريافت وام ازدواج، پولي تهيه كرده و به زن جوان داده بودند تا از سود حاصله براي تامين اجارهخانه و تدارك برگزاري مراسم عروسي بهره ببرند.
رسيدگي به اين پرونده هم اكنون در شعبه اول بازپرسي دادسراي عمومي و انقلاب مركز استان مازندران در حال رسيدگي است.
نظر کاربران
نمیفهمم مردم چرا اینقدر ساده لوح شده اند ؟!؟!؟!؟ به بانک دولتی و خصوصی نمیشه اعتماد کرد چه برسه به یک فرد غریبه با ادعاهای قشنگ ولی دروغینش !!!
چطور وقتی که سود بالا میگیرن صداشون در نمیاد و اعتراض نمیکنن که از کجا و چگونه ؟ حقشونه ادمای حریصی که به خوردن حروم عادت کردنن و میخوان یک شبه بار خودشونو بدون زحمت ببندن !
واقعا" ملت ما چه ساده فریب می خورند