رئیس جمهور نظامی؛ خلاف باورهای امام (ره)
با وجود آنكه اخيرا برخي اصولگرايان مسائلي را درمورد نياز كشور به استفاده از يك نظامي به عنوان كانديداي رياستجمهوري ١٤٠٠ مطرح كردهاند، بايد بگوييم چه در دوران حضرت امام(ره) و چه در دوره اخير كه سياستهاي كلي انتخابات ازسوي مقام معظم رهبري ابلاغ شد، برعدم حضور نظاميان در انتخابات و ديگر عرصههاي سياسي تاكيد شد.
عبدالکریم حسین زاده در اعتماد نوشت: باوجود آنكه اخيرا برخي اصولگرايان مسائلي را درمورد نياز كشور به استفاده از يك نظامي به عنوان كانديداي رياستجمهوري ١٤٠٠ مطرح كردهاند، بايد بگوييم چه در دوران حضرت امام(ره) و چه در دوره اخير كه سياستهاي كلي انتخابات ازسوي مقام معظم رهبري ابلاغ شد، برعدم حضور نظاميان در انتخابات و ديگر عرصههاي سياسي تاكيد شد. حال آنكه در يك فضاي دموكراتيك بايد همه مسائل به راي مردم گذاشته شود و طبيعتا اين مردم هستند كه درنهايت تصميم ميگيرند كه چه رييسجمهوري ميخواهند و ما نميتوانيم براي مردم رييسجمهور انتخاب كنيم.
در عين حال به نظر ميرسد باتوجه به فلسفه منع نظاميان از حضور در عرصههاي سياسي ازسوي حضرت امام(ره) و رهبري معظم انقلاب كه فارغ از مسائل مختلف و آسيبهاي احتمالي حضور اين افراد در عرصه سياست براي جامعه و كشور، حتي ناظر بر حفظ شأن خود نظاميان و صيانت از اين جايگاه مقدس از ورود به دعواهاي سياسي نيز هست و به هر تفسير، اين مسائل كلان، موضوعاتي نيست كه قرار باشد ما بخواهيم براي مردم تعيينتكليف كنيم. همزمان درحالي كه بعضا تحليلهايي مبني بر عبور جامعه از دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا و احتمال حركت به سوي يك كانديداي نظامي مطرح ميشود، واقعيت امر اين است كه اين مسائل صرفا درحد تحليل و پيشبيني سياسي و اجتماعي است و به نظر ميرسد ريشه و انگيزه طرح چنين ايدهها و ارايه اين تحليلها مشخص نيست. البته شكي نيست كه مردم تحت فشار هستند و بخشهاي مختلف جامعه چه درميان پايگاه اجتماعي نزديك به جريانات اصلاحطلبي و روشنفكري و چه درميان حاميان طيف اصولگرا به برخي روندها و امور اعتراض دارند و از اين وضعيت ناراضياند. اين مسائل قابل پذيرش است و ...
جريانهاي سياسي نيز بايد بهجاي به تعويق انداختن امور، نسبت به آسيبشناسي نقاط ضعف و قوت خود اقدام كنند و خود را بيش از پيش براي پاسخگويي به مطالبات مردم آماده كنند. با اين حال شخصا فكر نميكنم چنين فضايي در جامعه پيش بيايد، مگر اينكه در مقاطعي با عدم مشاركت سياسي ازسوي جامعه مواجه شويم و اين در حالي است كه معمولا فضاي رقابتي در روزهاي منتهي به انتخابات اين عدم مشاركت را دچار تغيير و شكست ميكند. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه نفس مخالفت با حضور شهروندان مختلف جامعه براي رقابت در عرصه انتخابات در سطوح مختلف اقدامي غيردموكراتيك است. به اين اعتبار ما نميتوانيم مانع از حضور افراد مختلف در عرصههاي انتخاباتي شويم، حال آنكه در ادوار گذشته نيز مكرر شاهد اعلام كانديداتوري چهرههايي با سبقه سياسي بوديم اما مساله مهم اين است كه در تمامي اين موارد مردم نظر ديگري داشتند و به اين كانديداها اقبال نشان ندادند. در عين حال نكته بسيار مهم اين است كه آنچه ازسوي حضرت امام(ره) و سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري منع شده، ناظر برصرف پوشش و لباس نظامي نبوده و قطعا تفكر و رويكرد نظاميگري است كه ازسوي بنيانگذار و رهبري انقلاب اسلامي براي حضور در عرصه سياست منع شده است. آنچه مسلم است سابقه افراد در تصميمسازيهاي سياسيون موثر است و نميتوان انتظار داشت به صرف تغيير لباس، تفكر افراد نيز تغيير كند. بنابر اين به نظر ميرسد عمده حساسيتها در اين رابطه مربوط به روشهايي است كه ممكن است اين افراد نظامي درصورت حضور در عرصه سياست اتخاذ كنند.
ارسال نظر