طلاق به خاطر مسواک نزدن شوهر!
جدال عروس و داماد که پس از شش روززندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده بودند، بعد از چهار سال کشمکش و با دریافت هزینه جشن عروسی ازسوی داماد وامضای برگه طلاق به پایان رسید.
روزنامه ایران: جدال عروس و داماد که پس از شش روززندگی مشترک با هم اختلاف پیدا کرده بودند، بعد از چهار سال کشمکش و با دریافت هزینه جشن عروسی ازسوی داماد وامضای برگه طلاق به پایان رسید. یکی از روزهای پایان سال که بیشتر خانوادههای تهرانی درگیر خانه تکانی و خرید شب عید بودند، «یاسمن» و «خسرو» همراه اعضای خانواده و وکلایشان به شعبه ۲۷۶ آمده بودند، البته این زوج بار اولشان نبود که به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند،چراکه از چهار سال پیش یکی از گرفتاری هایشان رفت و آمد به دادگاههای مختلف بود.
وقتی زن و شوهر جوان با پدر، مادر و وکلایشان وارد دادگاه شدند، قاضی «غلامرضا احمدی» با شنیدن همهمه آنها، سرش را از روی پرونده بلند کرد. به نظر میرسید آنها را خوب میشناسد. به همین خاطربلافاصله گفت: «لطفاً فقط طرفین پرونده و وکیلها بمانند و بقیه بیرون منتظر بمانند...». سپس رو به مرد جوان پرسید:«بالاخره میخواهید چه کار کنید؟ یادم هست که در جلسه قبل نه موافق طلاق بودی و نه حاضر به تهیه مسکن مناسب برای شروع زندگی. همسرت هم روی کراهت زندگی با شما تأکید داشت...»
همان موقع وکیل زن جوان جواب داد:«شوهرموکلم موافقت کرده که در قبال دریافت هزینه جشن عقد به طلاق رضایت بدهد.» مرد جوان که گوشهای ایستاده بود گفت:«۱۵ سکه طلا که بابت بخش اول مهریه پرداخت کــــــــــــــرده ام، همینطور ۲ سکهای را که بابت چهار ماه از من گرفته است، باید پس بدهد...»
قاضی سری تکان داد و گفت:«معلوم است در این دو ماهی که خبری از شما نبود، رفته اید و حرف هایتان را زده اید...» سپس رو به زن و شوهر جوان کرد که در سکوت هر کدام به سمتی نگاه میکردند.
یاسمن و خسرو هر دو اهل یک محل بودند. منطقهای در حوالی کرج. مرد جوان نخستین بار دختر مورد علاقهاش را در یک لباس فروشی دیده بود. درست در روز پدر و یک هفته پس ازآشنایی شان، با مادر و پدرش به خواستگاری رفته بودند.، اما خانواده یاسمن به دلیل سن کم دخترشان موافق این ازدواج نبودند و بهانه آوردند که یاسمن تصمیم دارد تحصیلاتش را ادامه دهد. اما خسرو دست بردار نبود و حدود یک سال هر ماه با گل و شیرینی به خواستگاری رفته بود. سرانجام با قول اجازه ادامه تحصیل و یک دوره نامزدی دو ساله موافقت خانواده عروس را گرفته بود، اما وقتی زوج جوان میخواستند پای سفره عقد بنشینند، نخستین اختلافها میان دو خانواده شکل گرفت.
خانواده یاسمن روی ۵۰۰ سکه طلا برای مهریه اصرار داشتند و خانواده خسرو روی کم کردن میهمانان. سرانجام قرارعروسی گذاشته شد و روز جشن هم خانواده عروس به خاطر پایین بودن کیفیت شام، شیرینی و میوه اعتراض کردند و خانواده داماد به خاطر بالا بودن هزینه عکاسی و فیلمبرداری. هر چه بود با وساطت بزرگترها دعواها به پایان رسید اما جدال زن و شوهر جوان تازه شروع شده بود. در همان روزهای اول بعد از عقد یاسمن متوجه شد که همسرش میانهای با مسواک زدن ندارد، هیچ وقت موهایش را شانه نمیزند و زحمت شستن جورابهایش را هم به خود نمیدهد. از سوی دیگر در ابراز احساس و به کار بردن کلمات زیبا و عاشقانه هم غرور زیادی دارد. خسرو بارها اعلام کرد که بعد از تحصیل دوست ندارد همسرش در جامعه حضور داشته باشد و کار کند. یاسمن هم که سن و سال زیادی نداشت از این رفتارها و حرفها دلخور شد و به همسرش گفت:«حرفهای قشنگ و آرزوهایی را که طی ۱۲ بار خواستگاری زدهای، خیلی زود فراموش کردهای.» و....
هنوز شش روز از تاریخ عقد عروس و داماد جوان نمیگذشت که یاسمن به خانوادهاش گفت که همسرش به دروغ گفته استاد دانشگاه است، ولی در واقع یک دبیر حق التدریسی بود. بعد هم از توهینهای شوهرش حرف زد و اعلام کرد نمیتواند به زندگی با این مرد ادامه دهد. پس از آن بود که خانوادهها بار دیگر رو در روی هم قرار گرفتند و پس از آنکه نتیجهای از جلسات خود نگرفتند کار به دادگاههای مختلف کشید و پروندههای مهریه و تمکین و نفقه و... گشوده شد.در لحظاتی که خسرو و یاسمن پیش روی قاضی احمدی نشسته بودند و در سکوت به گذشته خود فکر میکردند، پدر داماد وارد شد و به وکیل عروساش گفت:«طلاهایی که بهعنوان هدیه به عروس دادهایم یادتان نرود. آنها را باید به ما برگردانید. هزینه جشن هم ۷۰ میلیون تومان شده بود.»و...
بعد از این حرف دو وکیل شروع کردند به حرف زدن و معلوم شد که طلاهای مورد نظر یک رشته دستبند باریک است که مادر داماد سر عقد به یاسمن هدیه داده بود، اما آنها ادعا کردند همان شب گم شده است. هزینه جشن هم رقمی حدود ۳۰ میلیون تومان برای دو طرف بوده است. چند دقیقه بعد قاضی همه حاضران را به سکوت فراخواند و از آنها اجازه خواست پرونده دادخواست طلاق یاسمن به طلاق توافقی تبدیل شود.
وکلا و طرفین با هم مشورت کردند و سرانجام قرار شد خانواده عروس بهای دستبند، ۱۷ سکه دریافتی بابت مهریه و ۲۰ میلیون تومان بابت خسارت ناشی هزینههای جشن عقد و پذیرایی از میهمانان را بپردازند. در پایان قاضی از زن و شوهر و وکلایشان درخواست کرد برگهها را امضا کنند تا رأی خود را صادر کند.
نظر کاربران
والله حق داشته درخواست جدایی کنه
میکروبی بوده واسه خودش خوب اینا چیزای زیادیه؟؟ نچ نچ نچ
مطمئن هستید آق داماد از نظر سلامتی عقل سالم هست طفلک شاگرداش وچه خونواده بی فرهنگی خدا به داد دخترتون رسید
پاسخ ها
بی فرهنگ تر خونواده عروسن که اینقد فشار آوردن به دوماد
ههههه خانواده پسره چه کیسه گنده ای دوخته بودن
آخه مردی که حتی به نظافت خودش توجه نداره چه زندگی میخاد تشکیل بده اگه من بود خاضر بودم 10 برابر خرج شون رو بدم و از دست یه هپلی نجات پیدا کنم اه چندشم شد
همینه دیگه اول دست از اصرار برنمیدارن بعد هم شروع به زور گفتن می کنن خب بابا وقتی میگه نه یعنی نه چه اصراری داری برو دنبال کارت
گرچه اینجا خانواده پسره ضرر نکرده فکر کنم دهن شون مزه کرده باشه و یه کاسبی این شکلی راه بندازن
والا تیتر خبر میگه فقط مسواک زدن بعد که خبر رو میخونی هزار مشکل و عدم تفاهم وجود داشته که بدتر از یه مسواک زدن بوده
چقد بد ...
سر چیزای الکی از هم طلاق میگیرن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
ای کاش همه مشکلات به مسواک نزدن ختم
شه.فکرکنم عروس خانم هم بیماری روانی دا
شته باشد.که خیلی بدتراز مسواک زدن یانزدن
است.زندگی نباس بادروغ اغاز شود.
داماد دروغ گفته اون وقت عروس مشکل روانی داشته ؟
شما خودت مطمئنی حالت خوبه ؟!
عروس خانوم اگه دنبال پول میگردی بهانه الکی نیار.
این فیلما که جدیدا مد شده و واسه مسواک و آدامس و بیسکوییت پسره مردمو بدبخت میکنید قدیمی شده .منم واسه کیک تولد طلاق دادم زنمو البته کیک بهانه بود واسه مهریه خخخخخخخخخخخخ
پاسخ ها
ایشون پالونش کج شده دیگه همه چیز شوهره واسش چندش اوره
راز لایک ومهتاب جون.
نترکی از خنده ، این فقط ی دلیلش بود اگ متن رو خونده باشی
دنبال پول کدومه اینجا که مشخصه خانواده پسره دنبال پول بودن تا خرج عروسی رو هم دولا پهنا گرفتن
دختره کلی پول داده تا از دست این چندش آور خلاص بشه
شماها انگار یا نمی فهمین موضوع چیه یا خودتون رو میزنید به نفهمیدن
خاک تو سر جفتشون
پاسخ ها
این خانم وخانواده اش دنبال پول این بدبختن؟دزدی در روز روشن.
امان ازفقر بی پولی بی فکری
پاسخ ها
چ ربطی داره بابا میگه طرف مسواک نمیزنه .. هرچی میشه مینالین چ ربطی به فقر وبی کاری داشت الان؟عجبا
حالا ربطش به مسواک چی بود برترینها.
مسواک همش بهانست اینرو بعدا عادتش میدا دی ۰ اگر دو طرف همدیگر رو درک میکردن وسنجیده رفتار میکردن وبچه گانه عمل نمیکردن کار این دو آدمی به اینجا نمی رسید ۰۰۰۰۰۰ بله جانم چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
کاش از اول این دختروپسرباهم روراست بودن٫ مهریه دادن وگرفتن کدوم ادم روخوشبخت کرده که اینادومیش باشن٬ قدیمها میگفتن مهریه روکی داده کی گرفته اماحالاببین روزگاربه کجاکشیده شده که هم میدن هم میگیرن بااین پولها میخوان به کجابرسن این پولهاچطوری ازگلوپایین میره پول خون زندگیشونه... هرکاری که بکنن هرچقدرکه پولداربشن ولی وقتی که مونس وهمدمی ندارن وتنهاترینن یعنی بدبخترین ادم روی زمینن.اول که دعواسرمهریه بوده بعدهم چیزای بیخود٬ این دخترخانم زرنگ نبوده وسیاست نداشته واگرنه به چه قشنگی میتونست پسره رو رام کنه اونوقت پسره نه تنهااینکه مسواک میزدونظافتشورعایت میکردبلکه ظرفاتو هم برات میشست...که بااین در اگردربند درماند درماند