تحلیل اصولگرایانه؛به خاطر اوج، پایتخت را میزنند
يكي از جذابترين رويدادهاي نوروزي براي مردم، سريالها و ويژه برنامههاي رسانهها براي مخاطبان خود در ايام عيد است. امسال نيز براي اولين بار سازمان رسانهاي اوج با مشاركت صدا و سيما با توليد مجموعه پايتخت ۵ به محافل نوروزي خانوادهها رفت. در اين زمينه سراغ محمدصادق دهنادي منتقد رسانه رفتيم تا از نقطه نظر كارشناسي اين حضور را ارزيابي کنیم.
روزنامه جوان با فردی به نام محمدصادق دهنادي (کارشناس) درباره پایتخت گفت و گو کرده که بخش هایی از آن را در ادامه می خوانید.
به نظرتان عمده انتقادهاي درست و غلطي كه از پايتخت شده چه چيزهايي است؟
دو نوع انتقاد به اين مجموعه شده است؛ اول انتقادهاي عمدتاً سياسي و غیرفنی است كه ناشي از حسادت و رقابت با حامي اين سريال است. قطعاً اگر مردم عادي اين برنامه را نميديدند و مردم استقبال نميكردند، همين سريال به يك سوژه براي حمله به مجموعههاي فرهنگي سپاه تبديل ميشد. اما حالا كه كار خيلي موفقتر از پيشبينيها از كار درآمده است، فلان سياستمدار كه مطمئنم خودش هر شب ساعت 22، اولين نفر پاي پايتخت مينشيند، توئيت كنايه دار ميزند كه مثلاً اگر ديگران هم آزادي برنامه سازان اوج را داشتند، ميتوانستند موفق شوند. واقعيت اين است كه خود اين افراد هم ميدانند، اين حرفشان نادرست است. در اين سالها كسي نيست كه با روش خودش و حتي دهها برابر اين مبالغ كار نكرده باشد و نتيجهاش بيش از اين شده باشد. كار خوب خودش را هرجا باشد، نشان ميدهد. مردم وقتي يك فيلم خوش ساخت هاليوود را ميبينند يا مثلاً سري اول شهرزاد و مجموعه قهوه تلخ را سر دست حلوا حلوا ميكنند، اساساً كاري به سازنده ندارند. براي رسانه همه چيز مخاطب است.
در اقتصاد رسانه ميگويند كار رسانهاي يك نوع كالاي تجربي است. آدمها ميبينند و به هم توصيه ميكنند. اينكه چرا كارهاي كارگردانهاي نزديك به اين جريان ديده نشد و آن جريان ديده شد؟ اين سؤال از هر جناح و دستهاي باشد، غير قابل قبول است. يك نوع انتقاد هم مربوط به كساني است كه به نحو آرمانگرايانهاي دلشان ميخواهد چيزي كه منتسب به يك نهاد انقلابي است منزهتر باشد و بدآموزي نداشته باشد. به عبارت ديگر اوج به عنوان تهيه كننده اجازه ندهد، كار دچار لودهبازي يا حضور عناصر معلومالحال شود. تبليغات گردشگري يك كشور ديگر محسوب گردد يا شوخيهاي اروتيك داشته باشد يا انتقاد به آن بخش مربوط به ختنه كودك كه واقعاً به درد خانواده نميخورد.
اينها بخشياش درست است و بخش ديگرش هم ناشي از آن است كه منتقد آرمانگرا ممكن است سختي كار طنز در تلويزيون را درك نكند. امروز واقعاً نبايد انتظار داشته باشيم كسي در سطح لطيفههاي گلستان سعدي يك كار طنز تماماً حكيمانه بسازد و همه هم تبسمي كنند و كلي هم چيز ياد بگيرند. بايد بپذيريم در تلويزيوني برنامه توليد ميشود كه آدمها در آن ذائقهشان در يك محيط رسانهاي بدون مرز شكل گرفته و ميگيرد و با رعايت برخي چارچوبها بايد بدانيم گروه بزرگي از مخاطبان همانند ساير شهروندان دنيا فقط براي سرگرمي و جدا شدن و فضاي سخت و خشن واقعيت پاي برنامه كمدي مينشينند و همه جا بستر نصيحت و آموزش فراهم نيست. اين مطلبي است كه به خاطر عدم شناخت برخی از رسانه و مقتضيات آن را به انتقادات سختگيرانه و عمدتاً بيجا كشانده است.
به نظر شما مهمترين نقاط قوت پايتخت چيست؟
از نظر رسانه، مهمترين قوت يك كار دنباله دار جذب و نگه داشتن مخاطب است. اين مسئله اتفاقي نيست. همين الان سريالي در شبكه خانگي دارد پخش ميشود كه در دوره اول همه نگاهها به آن خيره شد اما امروز در حالي به پايان ميرسد كه حتي بازيگرانش نميتوانند از ساخت سري بعدي ساخته شده آن دفاع كنند. واقعيت اين است كه پايتخت از يك كار عادي در سري اول حالا به اوج توجه مردم رسيده و اينكه فقط به خاطر حمايت بودجهاي يا سهلگيري مسئولان نظارت موفق بوده، به نظرم يك دروغ متوهمانه بزرگ است. امروز به دليل كثرت توليد كنندگان كارهاي رسانهاي ارائه يك مضمون بكر و غيرتكراري و از آن دشوارتر خنداندن جامعهاي كه روز به روز، به دليل استفاده رقبا از حربههاي غريزي و مستهجن به آنان سليقه و ذائقه سرگرميشان رو به اضمحلال است، كار سادهاي نيست. من فكر ميكنم اگر قرار باشد در يك شماي كلي به مجموعه نگاه كنيم و پايتخت را نه در يك رقابت بيحاصل سياسي بلكه به عنوان يك برند فرهنگي مستقل كه در پي سرگرمي و آگاهي بخشي به مخاطب خود است، بدون حسادت تحليل كنيم، نميتوانيم اين توفيق بزرگ كه در داخل و خارج ايران براي همه ديدني شده را بدون ستايش و دست مريزاد به دستاندركارانش تحليل كنيم، البته اين به معناي نديدن معايب كار در ساخت و مضمون نيست؛ چيزي كه براي ادامه اين راه و توليد برندهاي رسانهاي ديگر بايد در جاي خود به آن پرداخت.
نظر کاربران
سیرو فی الارض ، اگر مردم به مسافرت خارج بروند تازه متوجه میشوند که مسوولین آن کشورها چقدر در مقابل مردم احساس مسوولیت میکند برای مثال وقتی برای چند روز به شمال میرویم شاید حدود یک میلیون و نیم خرج کنیم نه امکانات شنا موجود است ، نه قیمت ها متناسب است ولی وقتی به ترکیه و آنتالیا میرویم همه جا در قبال توریست احساس مسوولیت میکند با همه امکانات رفاهی که قیمت آن هم خیلی کمتر از ایران میباشد و این است کهدمسوولین از آن ترس دارند که مردم متوجه این مسایل نشوند و این جای تاسف است
چرا سیاسیش کردین,,,,من یک ادم عادی,,,,,چرا فیلم طنز زیبای عیدانه باید بره سوریه وداعش وغیره سر مردم گرم بشه,,,,,,تا قبل از سوار شدن به بالون و یا رفتن به ترکیه بسیار سریال خوبی بودولی از اون به بعدش واقعا مسخره اس,,,,,ایکاش سیاست دست از سر فیلم,,,,,تلویزیون,,,,,ورزش,,,,مسکن,,,,,دلار,,ووووو,,,,,,برمیداشتمیگذاشت مردم راحت زندگی کنن,,,,,