داریوش شایگان، زیر آسمانهای جهان
داریوش شایگان، نویسنده مشهور ایرانی، دومین روز فروردین ٩٧ پس از یک دوره بیماری در ٨٣ سالگی درگذشت. شایگان که اوایل بهمنماه سال گذشته سکته مغزی کرده بود ساعت ۷:۳۰ دوم فروردین در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت. شناختهشدهترین اثر او «آسیا در برابر غرب» متأثر از گفتاری که نیای آن به احمد فردید میرسید، درباره نتایج تقدیر تاریخی بروز غربزدگی جمعی در آسیا، یکسال قبل از انقلاب ایران منتشر شد.
روزنامه شرق: داریوش شایگان، نویسنده مشهور ایرانی، دومین روز فروردین ٩٧ پس از یک دوره بیماری در ٨٣ سالگی درگذشت. شایگان که اوایل بهمنماه سال گذشته سکته مغزی کرده بود ساعت ۷:۳۰ دوم فروردین در بیمارستان فیروزگر تهران درگذشت. شناختهشدهترین اثر او «آسیا در برابر غرب» متأثر از گفتاری که نیای آن به احمد فردید میرسید، درباره نتایج تقدیر تاریخی بروز غربزدگی جمعی در آسیا، یکسال قبل از انقلاب ایران منتشر شد.
داریوش شایگان در سیزدهم بهمنماه ۱۳۱۳ در تبریز زاده شد. پدرش بازرگان تبریزی و مادرش از اهالی گرجستان بود. در تهران به مدرسهای که دروسش به زبان فرانسه تدریس میشد رفت. خاله و مادر شایگان به زبان گرجی و پدر و مادر شایگان به زبان ترکی با یکدیگر صحبت میکردند. شایگان دایهای روس داشت که به روسی با او حرف میزد و پدر شایگان نیز اصرار داشت که با پسرش فارسی سخن بگوید. علاوهبراین شایگان به مدرسهای فرانسهزبان رفت و زبان فرانسه را بسیار زود آموخت. وی علاوهبر داشتن پدری شیعه و مادری سنیمذهب در مدرسه فرانسویزبان سن لوئی که از سوی کشیشان لازاری اداره میشد، با ارامنه، آسوریها و یهودیان هم آشنا شد. وی در سال ۱۳۲۹ در اولین سفر خود به ایتالیا و سپس سوئیس رفت و سرانجام عازم پاریس شد. پس از این سفر بود که شایگان دبیرستان را در ایران به پایان نرساند و در پانزدهسالگی رهسپار انگلستان شد. پس از چهار سال به ژنو رفت تا پزشکی بخواند. اما پس از یک ترم انصراف داد و شناخت علوم انسانی و هنر و ادبیات برایش جدیتر شد.
او به وسیله ژان هربر با اساتید هند آشنا شد و سپس به مدت دو سال، به کلاسهای سانسکریت هانری فرای رفت. در بازگشت به تهران، با برهمن ایندوشکر، استاد زبان سانسکریت دانشگاه تهران آشنا شد. دوسالونیم نیز نزد او سانسکریت و ادبیات هند خواند. با تلاش برهمن ایندوشکر، زمانی که میخواست ایران را ترک کند، شایگان تدریس سانسکریت در دانشگاه تهران را در ۲۵ سالگی آغاز کرد. همزمان با هانری کربن آشنا شد و پژوهش وسیعی درباره فلسفه هند آغاز کرد که در سال ۱۳۴۶ در قالب کتابی دوجلدی با عنوان «ادیان و مکتبهای فلسفی هند» منتشر کرد. اما پیش از انتشار این کتاب، شایگان یک دوره «استغراق و مراقبه» را پس از اقامت در ژنو در ایران گذرانده بود؛ از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ که با تحقیقات درباره فلسفه هند آغاز شد و با پژوهش تطبیقی درباره اسلام و هند پایان یافت.
شایگان در سالهای پیش از انقلاب با روحانیون سرشناسی همچون علامه طباطبایی، ابوالحسن رفیعیقزوینی، مهدی الهیقمشهای و جلالالدین آشتیانی مراوده داشت و جستوجوی فکری خود را در حوزههای مختلفی ادامه داد.
نتیجه این تحقیقات چندینوچند اثر متنوع در زمینههای ادیان، اساطیر، فلسفه، سیاست، و ادبیات است. از جمله تالیفات داریوش شایگان میتوان به «آسیا در برابر غرب»، «انقلاب مذهبی چیست»، «تصوف و هندوئیسم»، «افسونزدگی جدید»، «زیر آسمانهای جهان»، «بتهای ذهنی و خاطرههای ازلی» و «سرزمین سرابها»، اشاره کرد. او که از سال ۱۳۴۶ برای گرفتن دکترایش از سوربن سالی چندبار به اروپا میرفت، پس از انقلاب، در دو کشور ایران و فرانسه زندگی میکرد.
در سالهای اخیر آثار او بیشتر حول محور هنر و ادبیات میچرخید. «پنج اقلیم حضور» درباره شاعرانگی ایرانی در شعر پنج شاعر بزرگ، فردوسی، خیام، مولوی، سعدی و حافظ، «در جستجوی فضاهای گمشده» مقالاتی درباره هنر، «نگاه شکسته: بحثی دربارۀ «اسکیزوفرنی» فرهنگی»، ترجمه کتاب «جنون هشیاری» از ایو بونفوا درباره زندگی و اشعار و افکار شارل بودلر از جمله این آثار به شمار میروند.
آخرین کتاب او با عنوان «فانوس جادویی زمان» سال گذشته پیش از بیماری او منتشر شد. او در این کتاب به بررسی زندگی و آثار مارسل پروست با تاکید بر رمان «در جستجوی زمان ازدسترفته» میپردازد. شایگان در مقدمه مفصلی بر این کتاب مینویسد: «علاقه من به پروست به دوران تحصیلم در ژنو بازمیگردد؛ آن زمان ژان روسه، یکی از نمایندگان مکتب ژنو، کلاسی برگزار کرده بود پیرامون بررسی و تحلیل آثار پروست و من نیز در این کلاسها حضور داشتم... اینچنین بود که درصدد مطالعه آثار او برآمدم». مراسم تشییع داریوش شایگان دوشنبه ششم فروردینماه در مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی آغاز شد و پس از اقامه نماز میت توسط سیدمصطفی محققداماد پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
نظر کاربران
باعث تاسف است که این شبه روشنفکران غربزده زودتر از این توسط برادران ارزشی از صفحه روزگار محو نشدند. بعد میگویند مغزها از ایران فرار میکنند. به درک که فرار میکنند
شایگان ذوب در ارزش های بی ارزش غربی مثل دموکراسی مسخره بود. روانش نا آرام باد