وزیر طلایی ارشاد گل کاشت!
چند روز قبل یکی از دوستانم کلیپی را در فضای مجازی برایم فرستاده بود از مصاحبه جناب آقای دکتر مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات که واقعا مصاحبه نبود بلکه گلکاری به تمام معنا بود برای زندگی انسان هایی که میخواهند عالمانه زیست کنند و عالمانه راه زندگی را بپیمایند.
مرتضی بهشتی در خبرآنلاین نوشت: چند روز قبل یکی از دوستانم کلیپی را در فضای مجازی برایم فرستاده بود از مصاحبه جناب آقای دکتر مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات که واقعا مصاحبه نبود بلکه گلکاری به تمام معنا بود برای زندگی انسانهایی که میخواهند عالمانه زیست کنند و عالمانه راه زندگی را بپیمایند.
چند روز قبل یکی از دوستانم کلیپی را در فضای مجازی برایم فرستاده بود از مصاحبه جناب آقای دکتر مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات که واقعا مصاحبه نبود بلکه گلکاری به تمام معنا بود برای زندگی انسانهایی که میخواهند عالمانه زیست کنند و عالمانه راه زندگی را بپیمایند.
دوران وزارت ایشان واقعا دوران طلایی و موجب مباهات اهل دانش و فرهنگ بود گرچه حاکمیت قدرتش را فهمید، ولی قدرش را ندانست و زندگی را بر وی تنگ گرفت و ایشان هم از باب «ارض الله الواسعه» راه کشور دیگری را برای ادامه زندگی پیش گرفت و بدون اینکه به نحلهها و جریانهای فکری، سیاسی و اعتقادی و... بپیوندد با زبانی گویا و استدلالی از سیاستهای درست کشورش و باورهای دینی اش دفاع میکند. در مصاحبه اخیرش، مظلومیت ملت فلسطین و سلطه گری رژیم غاصب را به گونهای بدون کمترین اهانت و پرخاش و زیاده گویی تبیین میکند که بهت را در رفتار مجری برنامه میتوان مشاهده کرد و امکان نقض گفتارش را از خبرنگار میگیرد و نشان میدهد که زبان دانش و ادب و استدلال بهترین راه مقابله با افتدارگرایان جهانی است.
آری دکتر مهاجرانی نشان داد که بدون توجه به بی مهریها یی که سزاوارش نبود راهی را میپیماید که سرشار از موفقیت است و بر خلاف دیگر سیاستمداران که فضیلتی هم اگر داشته باشند در سطح چیدن گلهایی است که دیگران کاشته اند لکن او هنوز خود گل کار چیره دستی است که بازی با رقبای جهانی را بلد است و میداند مهرههای بازی را به موقع و محکم جابجا کند.
برداشت او از حدیث «باهتوهم» مطابق رویه اکثریت فقهای شیعه به معناس اقناع و آوردن دلایل محکم در برابر مخالفین است، نه اقلیتی از علما که به استناد حدیث باهتوهم، جواز بهتان به مخالفین را قائل میباشند. مهاجرانی راه گفتگو را پیش گرفته و چشم در چشم مخالفین پیروزی واستحکام خود را بر آنها مسلط میکند به گونهای که قدرت احتجاج و مباحثه را از دست میدهند. این همان حلقه گمشدهای است که در بین سیاستمداران کشورم میبینم و نمیتوانند از کارکرد خویش هم دفاع کنند و دائم بر توهمات و دشمنان موهوم تآکید داشته و با بزرگ نمایی قدرت نفوذ، بر ترس مردم میافزایند در حالی که مردم در طبقات مختلف زبان استدلال را بر هر زفتار دیگری ترجیح میدهند.
در همین روزهای اخیر با موضوع حجاب اجباری زنان و رقص دختران نابالغ در مراسم شهرداری تهران چقدر ناشیانه واز سر لجاجت برخورد کردند که موضوع نه چندان مهم را به معمای پیچیدهای تبدیل کردند بدون اینکه چند سطری استدلال کنند.
آری مهاجرانیها رفتند که باقی بمانند و میگویند که باور آفرینی کنند و مینویسند که مردمان را به حقیقت آگاه کنند و حتی در مهاجرت تحمیلی، فرصت را مغتنم میشمارد و با فرآگیری زبان عبری تلاش میکند که زبان مخالف را بشناسد تا بتواند زهر تبلیغات و دشمنی آنان را بگیرد و ایشان را مبهوت دانش و علم خویش کند نه اینکه با شعار و دروغ گویی و زبانی آکنده از زشت گویی مخاطبان خود را سرگردان کند. راهی که میتوانستیم در این چهل سال طی کنیم و هر روز برای این کشور دشمنان موهوم نسازیم.
نظر کاربران
متن خبر کنجکاویمون رو برانگیخت تا بدونیم دقیقا ایشون چی گفتن ولی اصلا به این مساله پرداخت نشده
تنها مهاجری بود که از رفتنش دلم گرفت.
همین حالا هم هسته اصلی مدیران فرهنگی کارآمد کشور از مسجدجامعی تا صالحی یادگارهای وی هستند
تنها مهاجری بود که از رفتنش دلم گرفت.
همین حالا هم هسته اصلی مدیران فرهنگی کارآمد کشور از مسجدجامعی تا صالحی یادگارهای وی هستند