بیم و امید اهالی مطبوعات، همچنان ادامه دارد
روزنامه شهروند نوشت: بیم و امیدهای اهالی مطبوعات از وضع کاریشان همچنان ادامه دارد.
روزنامه شهروند نوشت: بیم و امیدهای اهالی مطبوعات از وضع کاریشان همچنان ادامه دارد.
«خبرنگار شما یک روزنامهنگار پیر است. همین هم باعث میشود خودش را عضوی از یک خانواده بزرگ بداند. اما از شانس بدِ مشتریهای مطالب این خبرنگار؛ روزنامهنگاری شغل دوم او است و به همین خاطر او همیشه به ستوننویسانی که اجازه دارند درباره خودشان هم بنویسند، حسادت کرده است.
هرگاه روزنامه چاپ میشود؛ خبرنگار شما مینشیند و رودهدرازیهای ستوننویس مورد علاقهاش را که درباره همان ستوننویس؛ بچهاش و افکارش است؛ میخواند. درحالیکه همان روز خروجی خبر خبرنگار شما چیز دیگری است.» ارنست همینگوی؛ در دسامبر ۱۹۳۴ و در مطلبی با عنوان «خبرنگار پیر مینویسد؛ نامهای از کوبا» شرححالی از خبرنگاریاش میدهد که آشناست. روزنامهنگاری؛ شغل دوم او است و او دلبسته خواندن مطالب ستوننویسانی که با فراغ بال هرچه بخواهند مینویسند. بدون دلبستگی به درآمد آن و مشکلاتی که میتواند برایشان به وجود بیاورد. «اگر شما از آن دست نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی؛ نوشتن برای روزنامهها؛ نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضربالعجل و نه مطلبی برای همه ادوار امرار معاش میکنید؛ دیگر کسی حق ندارد در لابهلای نوشتههای ژورنالیستی شما کندوکاو کند و مطالبی را بیرون بکشد و از آنها بر ضد بهترین آثار غیرژورنالیستیتان استفاده کند.»
هشتادوششسال از نوشتن این مطالب به وسیله مردی میگذرد که حالا همه قبل از آنکه او را روزنامهنگار بدانند؛ نویسندهای میدانند با آثاری قابل دفاع. اما شرح نوشتههای او با تجربه بسیاری از روزنامهنگاران مشترک است. آنها که مجبورند در کنار روزنامهنگاری شغل دیگری داشته باشند و آنها که از نوشتن مطلب و رساندن آن به ضربالعجل امرار معاش میکنند. اینها فقط بخشی از تجربههای موجود است. بخشی از دردها و همدردیها. برای روزنامهنگاران ایرانی، ترس از بیکاری و تأثیرگذارنبودن، نداشتن بیمه و امکانات صنفی هم دغدغه دیگری است که شاید برای آقای همینگوی در سالهای میانی دهه٩٠میلادی هم دغدغه بوده است.
نیمه دوم امسال برای بسیاری از روزنامهنگاران ماههای تغییر و سردرگمی بود. بسته شدن دو روزنامه، کمبود کاغذ و گرانی قیمت آن و همچنان مشخص نبودن اوضاع انجمن صنفی، اتفاقهایی بود که بیش از پیش جامعه مطبوعات را تحتتأثیر قرار داد.
بدون کاغذ چاپ نمیشویم
اواخر آبان امسال، وزارت صنعت، معدن و تجارت تعرفه واردات کاغذ را حدود ٥درصد افزایش داد. در همان روزها تعداد کاغذ موجود در بازار آنقدر کم شد که بسیاری از نشریات دست از چاپ کشیدند و تعدادی از آنها هم صفحات خود را کم کردند تا بتوانند از این بحران بگذرند. دو هفته بعد و در تاریخ ١٤ آذر، این تصمیم در جلسه نمایندگان بخش تولید، توزیع و مصرف کاغذ با مسئولان وزارت صنعت منتفی و افزایش تعرفه گمرکی این محصول از دستور کار این وزارتخانه خارج شد. در مصوبه این جلسه با تاکید بر حمایت از تولیدات داخلی و مصرفکنندگان عمده در حوزههای فرهنگی و آموزشی گفته شد که تعرفه انواع کاغذ چاپ و تحریر و روزنامه تا پایان امسال همچنان مطابق روال قبل باشد و افزایش نیابد. اینها همه درحالی است که بنابر اظهارات افرادی از قبیل روغنی، رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوای ایران، افزایش بیش از ٢٠درصدی قیمت کاغذ رقم خورد و دیگر هم به قیمت سابق برنگشت و البته این ثبات تا پایان امسال درنظر گرفته شد. مشخص نیست وضع کاغذ در سال آینده به چه سمتی برود و آیا زیرمجموعه افزایش تعرفه واردات قرار گیرد یا خیر.
مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق به «شهروند» میگوید در سالهای گذشته هم بارها شاهد مشکل کمبود یا گرانی کاغذ بودهایم، اما امسال فرقی اساسی داشت و آن هم این بود که عملا کاغذی در بازار وجود نداشت تا حتی با قیمتی بالا بتوان خرید. «بسیاری از نشریات به همین دلیل کار چاپ را کنار گذاشتند و یا حداقل مدتی محدود منتشر نشدند. ما هم مجبور شدیم چهار صفحه از روزنامه کم کنیم.» کاغذ در بازار نبود و همین عاملی شد تا بسیاری از نشریات چاپ نشوند. روزنامه سینما ازجمله نخستین روزنامههایی بود که کار چاپی را رها کرد و با اعلام این خبر، اخبار روزنامهاش فقط در سایت منتشر شد.
آن هم در شرایطی که چاپ روزنامه کاغذی ازجمله دشواریهای حال حاضر است و به گفته رحمانیان رسانههای مکتوب مدتهاست که با شرایط جدیدی مواجه شدهاند و محدودیتهایی دارند که بحث فضای وب و شبکههای اجتماعی آن را ایجاد کرده است. این موارد تأثیر زیادی بر زیست نشریات گذاشته و حتی برخی رسانههای چاپی را از دور خارج کرده است و بسیاری از آنها به رسانههای دیجیتال بدل شدهاند. «این شرایط بر مطبوعات ایران هم تأثیر داشته، علاوه بر اینها ما با محدودیتهای ریز و درشت دیگری هم درگیریم. خطوط قرمزی که وجود دارد و بنابر سلیقه اعمال میشود، دست و پای روزنامهنگاران و روزنامهداران را بسته است. »
اما برای رحمانیان تنها مشکل سال ٩٦ برای انتشار روزنامه، کاغذ نبود. او میگوید سالهاست مشکل دیگری برای روزنامهنگاری ما مانع بزرگی شده و آن هم عدم وجود انباشت تجربه در میان جامعه روزنامهنگاران است. «دچار انقطاع تجربه شدهایم و روزنامهنگاران حرفهای اندکی داریم.» روزنامهنگاران به خاطر مشکلات موجود یا شغلشان را عوض میکنند یا جغرافیای زندگیشان را و در نتیجه همواره با نیروهایی آماتور مواجهیم که تعدادشان هم زیاد است. «در هر روزنامه تعدادی روزنامهنگار حرفهای وجود دارد، اما تعداد آماتورها بسیار بیشتر است و نمیتوان بر روی کارشان حساب کرد.» آرش خوشخو، سردبیر روزنامه هفت صبح هم به ما میگوید: «تعداد روزنامهها زیادند و نیروی ماهر کم. در تمام این سالها فقط به سمت افزایش تعداد روزنامهها رفتیم بدون آنکه نیروی زبده تربیت کنیم. باید به سبد کوچکتر ولی باکیفیتتری از نشریات برسیم.»
ز نظر خوشخو سالی که گذشت سال خوبی برای روزنامهنگاری نبود. سالهای ٩٢ و ٩٣ وضع مطبوعات از هر نظر بهتر بود و تأثیرگذارتر بودیم. در سالی که گذشت این تأثیرگذاری خیلی کم شد و البته باید رشد و توجه مردم به تلگرام را هم مورد توجه قرار داد. «با رشد تلگرام، وبسایتهای خبری تقریبا نابود شدند و بسیاری از نشریات چاپی مخاطبان خود را از دست دادند، حتی برندهای معروف با دیدگاههای مشخص هم نتوانستند از این وضع گذر کنند و شرایط آنها را شوکه کرد.»
خوشخو میگوید در سال آینده باید روند کار را تغییر داد و خود را برای مخاطبی آماده کرد که هر سال بیشتر از سال قبل درگیر اخبار گوناگون است. مخاطبانی که امکان انتخاب دارند و نشریات چاپی به نیازهایشان جواب نمیدهد: «باید بدانیم که اگر میخواهیم ادامه دهیم باید شیوه کار را تغییر داده و به سمت استفاده از نویسندگانی برویم که کارشان را بلدند. کسانی که بدونشک نیروهای گرانتری هم هستند و تنها در صورت تغییر سیستم است که میتوانیم در آینده مخاطب جذب کنیم.»
خوشخو میگوید رشته کار در حوزههای سیاسی، ورزشی و اقتصادی در دست روزنامهها نبوده و آنها نتوانستند گوی رقابت را از وبسایتها و تلگرام بگیرند، اما اوضاع حوزه اجتماعی فرق داشت: «مدتهاست در حوزه مشکلات اجتماعی رشته کار دست روزنامههاست و امسال نیز همینطور بود. این نکته مهمی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. بخش عمدهای از فضای اجتماعی کشور در دست روزنامهها بود.»
هرچند او میگوید اگر قرار است اتفاقی بیفتد، این اتفاق تدریجی خواهد بود. باید سبک نوشتار و عرضه کار را تغییر دهیم: «سال دیگر سال تجربههای جدید در روزنامهنگاری است.» این به معنای بهتر شدن اوضاع نیست، بلکه به معنی خواست یک تغییر جدید است.
اما رحمانیان به آینده امیدوار است و میگوید این را آمار فروش روزنامه میگوید. «در این مدت گویا آشتی مجددی به وجود آمده و شاهد مراجعه مجددی به دکهها بودهایم و این یعنی میتوان به آینده امیدوار بود.»
سالهای خوبی نداشتهایم
حرفهایها در این حرفه عمری طولانی ندارند. بسیاری از آنها رفتهاند و این حرف امسال و سال قبل نیست. اینها را علیاکبر قاضیزاده، روزنامهنگار و استاد دانشگاه میگوید: «در حیطه کاری من یعنی روزنامهنگاری نوشتاری اصولا سالهای خوبی نداشتیم و روزگار خوبی را نگذراندهایم. نباید این وضع را به گردن امسال بیندازیم. این اتفاق سالیان سال است که به آرامی درحال تکرار است.»
در طول سالیان متمادی مطبوعات از منظر کمی افزایش داشتهاند، اما کیفیتشان نه. قاضیزاده میگوید نباید سابقه تاریخی این مشکلات را نادیده بگیریم. مشکل اصلی مطبوعات از دهه ٧٠ و با رشد قارچگونه مطبوعات آغاز شد. «از همان زمان هم این هشدار را به جامعه مطبوعات میدادیم که افزایش بیسابقه مطبوعات و بعدها سایتها و خبرگزاریها میتواند اثرات مخربی داشته باشد.»
ظرفیت روزنامهنگاران حرفهای ما مشخص بود. با افزایش قارچگونه نشریات و سایتها، شاهد تربیت نیروی حرفهای نبودیم و نتوانستیم توازن درستی در این زمینه به وجود بیاوریم. از سوی دیگر ناشران بنگاههای رسانهای از نظر اقتصادی ضعیف بودند و ناچار شدند نیروهای کمتر مسلط را استخدام کنند، از آن زمان به بعد هر دانشآموخته و از هر رشتهای وارد این حوزه شد.
«تحریریهها خاصیتی دارند و آن هم این است که وقتی مطلبی از کسی منتشر میشود، اغلب این حس در فرد به وجود میآید که کار دیگر تمام شده و او حرفهای است. چند سال هم که از کار کردنش میگذشت به پیشکسوت تبدیل میشد. آفتی که هنوز هم شاهد آنیم.»
حسین انتظامی، معاون امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ٩٢ و در مراسم اختتامیه دورههای آموزشی خبرنگاری انجمن صنفی خبرنگاران و روزنامهنگاران ایران اعلام کرد که حدود ٥٨٠٠ نشریه در ایران مجوز انتشار دارند: «بنده بهعنوان معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد اعلام میکنم که تیراژ روزنامههای کشور کمتر از یکمیلیونو٢٠٠هزار نسخه است، متاسفانه بدون توجه به طرح آمایشی سرزمینی مجوز نشریات صادر میشده است و نهایتا ما با این مسأله روبهرو شدهایم که برخی روزنامهها بهصورت تکبرگی منتشر میشوند که در مقیاس حرفهای نمیتوان اسم آنها را روزنامه گذاشت.»
اما قاضیزاده میگوید فارغ از تعداد نشریات موجود، مسئول عدمکیفیت و بخشی از عمر کوتاه نشریات فقط خودمان هستیم و رویههای غلطی که در این زمینه اجرا شده است: «رسانهها زیاد شدند بدون تربیت نیروی انسانی این کاره که کارش روزنامهنگاری باشد، از قابلیتهای زبان فارسی بداند و بلد باشد چطور از آن استفاده کند.»
به گفته قاضیزاده عناصر دیگری هم به هرچه بیشتر شدن مشکلات سالهای اخیر کمک کرد. یکی از آنها گرانی کاغذ بود و دیگری موج فناوریهای تازه که در هر قدم به کارهای نوشتاری لطمه زدنند. هرچند نباید این نکته را نادیده بگیریم که ورود این فناوریها اجبار روزگار است و نمیتوان جلوی آن را گرفت، اما باید روزنامهها را به سطحی از جذابیت و درستنویسی رساند که برای مخاطب خواندنی باشد. «وقتی در سالهای پایانی دهه٧٠ روزنامهها یکباره تعطیل شدند، خیل عظیم افرادی باقی ماندند که بیکاری امانشان را برید. متاسفانه در این سالها فقط روی افزایش تعداد نشریات کار کردیم، نه روی کیفیت آنها و تربیت نیرو. همین موارد هم باعث شد کارت روزنامهنگار و کاراکتر او جایگاهش را در میان مردم و مسئولان از دست بدهد.»
از نگاه قاضیزاده تنها زمانی میتوان به آینده امید داشت که مجوز انتشار نشریه با توجه به تربیت نیروهای روزنامهنگار صادر شود و روزنامهها با نیروهای آماتور فضای رسانهای کشور را تسخیر نکنند. «باید بدانیم بخشی از نابسامانی حال حاضر به گردن خودمان است. باید برای روزنامه خوب تلاش کرد. آن هم در شرایطی که هرکس گوشی تلفنهمراه دارد و هر سال این وضع بدتر از سال قبل میشود.»
ارسال نظر