«اون» و مذاکره با ترامپ
داستان کره شمالی و امریکا داستانی دنباله دار است که از زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون آغاز میشود. امریکا که در اغلب سالهای دو دهه گذشته بجز در دوره باراک اوباما، سیاست ارعاب و تهدید را در قبال کره شمالی در پیش گرفتهاست، در دوره دونالد ترامپ نیز همین سیاست را با شدتی بیشتر ادامه داد.
علی خرم در ایران نوشت: داستان کره شمالی و امریکا داستانی دنباله دار است که از زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون آغاز میشود. امریکا که در اغلب سالهای دو دهه گذشته بجز در دوره باراک اوباما، سیاست ارعاب و تهدید را در قبال کره شمالی در پیش گرفتهاست، در دوره دونالد ترامپ نیز همین سیاست را با شدتی بیشتر ادامه داد. ترامپ به علت کم تجربگی، نابخردی و نداشتن تجربه دیپلماسی زبان ارعاب و تهدید را در قبال کره شمالی در پیش گرفت و در مقابل کره شمالی نیز راه توسعه موشکی و هستهای را برگزید.
آنچه باعث شد «اون» یک سال پس از شروع تهدیدهای دو طرف، پیشنهاد دیدار با ترامپ را مطرح کند، در چند نکته نهفته است. نخست اینکه کره شمالی به آنچه میخواست دست یافته است. تسلیحات هستهای و موشکی خود را توسعه داده و کار را به جایی رسانده که امریکا را واداشته موجودیت هستهای و موشکی آن را بپذیرد. این کشور همچنین از حمایت روسیه و چین که نسبت به روش امریکا معترض هستند، برخوردار است. بنابراین طبیعی است که بخواهد ابتکار عمل را در دست بگیرد و برای مذاکره با امریکا پیشقدم شود. بویژه که کره شمالی همواره خواسته است با واشنگتن بهطور مستقیم پای میز مذاکره بنشیند و خود را در قامت امریکا میبیند و نه کره جنوبی.
در تحلیل وضعیت مذاکرات بین رهبر کره شمالی و رئیسجمهوری امریکا همچنین نباید از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری دو طرف غافل شد. ترامپ به لحاظ شخصیتی فردی نابخرد و اهل زور است و در قالب یک سیاستمدار تراز اول و دیپلمات شاخص نمیگنجد. او همچنین فردی است که علاقهمند است کسی خود را مشتاق به مذاکره با او نشان دهد و از همین رو اگر فردی این کار را انجام دهد، حاضر است از تمام اشتباههای او بگذرد. نمونه آن را در مورد محمد بن سلمان دیدهایم. در حالی که نمایندگان کنگره امریکا بهطور رسمی عربستان را در واقعه ۱۱ سپتامبر مقصر و حامی تروریسم معرفی کرده بود، وقتی محمد بن سلمان در دوره مبارزات انتخاباتی بهطور پنهانی به امریکا رفت و با او مذاکره کرد، ترامپ با همه لفاظیهایی که علیه عربستان داشت، همه چیز را فراموش کرد و به ریاض نزدیک شد. در مورد کیم جونگ اون هم باید گفت، او نیز سیاستمداری جوان است که نشستن با رهبر بزرگترین کشور جهان و خوردن یک فنجان قهوه با او برایش یک نوع آرزو است. او چیزی برای از دست دادن ندارد و بنابراین محافظه کار نیست.
هر دوی آنها در یک سال اخیر انواع توهینها و تحقیرها را نسبت به یکدیگر داشتند. این خصومتهای لفظی و ویژگیهای شخصیتی جهان را نگران از خطر جنگ هستهای کرد. بنابراین اروپاییها، روسیه و چین وارد عمل شده و به امریکا هشدار دادند از این کشاکش جلوگیری کند. ترامپ در این مرحله بود که متوجه شد قادر نخواهد بود با زور بحران کره شمالی را ولو با تحریمهایی که در سازمان ملل به تصویب رساند، تحت فشار قرار دهد. زیرا کره شمالی کشوری نیست که تحریمها بتواند تأثیر قابل توجهی روی آن داشته باشد. چرا که واردات و صادرات کره شمالی اندک است و بخشی از صادرات و واردات مهم نیز به صورت تهاتری با چین در جریان است. ترامپ همچنین در این مرحله خود را رویاروی جهانی دید که انتقادهای شدیدی بابت سیاستهایش در قبال کره شمالی به او دارد. پس با مجموع این شرایط بود که به چراغ سبز «اون» برای مذاکره پاسخ مثبت داد. پیشبینی میکنم «اون» در مذاکرات چهرهای دوستانه از خود نشان دهد اما بعید است حاضر شود به وعدههایی که داده عمل کند و مثلاً دست از سلاحهای هستهای خود بردارد.
این مذاکرات تأثیرات مثبتی نیز در مورد برجام دربر خواهد داشت، زیرا امریکا با قبول کردن موجودیت هستهای کره شمالی است که پای میز مذاکره مینشیند. بنابراین در مورد ایران نیز نباید انتظار داشته باشد شاخ و برگ ایران زده شود تا بعداً با ایران وارد مذاکره شود. علاوه بر این ترامپ به این ترتیب پذیرفته است حل بحران کره شمالی باید از راه مسالمتآمیز انجام شود نه تهدید و ارعاب که این چیزی نیست جز تأیید راه برجام.
ارسال نظر