چند نفر امیدوارانه سال جدید را شروع میکنند؟
امید کی خودش را نشان میدهد؟ کسی که به زندگی اجتماعی امید دارد معمولا چه کارهایی انجام میدهد که نشاندهنده همین ویژگی باشد. بازار شاید یکی از بهترین فضاهایی باشد که در آن بتوان مردم را از هر قشری پیدا کرد. هر قشری که کموبیش کورسویی از امید در آنها پیدا میشود.
روزنامه آسمان آبی - آرمینه باقری: امید کی خودش را نشان میدهد؟ کسی که به زندگی اجتماعی امید دارد معمولا چه کارهایی انجام میدهد که نشاندهنده همین ویژگی باشد. بازار شاید یکی از بهترین فضاهایی باشد که در آن بتوان مردم را از هر قشری پیدا کرد. هر قشری که کموبیش کورسویی از امید در آنها پیدا میشود. نمیتوان منکر این جمله شد که در بازار زندگی جریان دارد. همه در حرکت هستند. همه برای آینده دور و نزدیکشان با نیت خریدکردن به بازار میآیند یا موادغذایی بگیرند یا وسیله خانه یا لباس و کیف و کفش. بههرحال هرچه میخواهند تهیه کنند بهدلیل همان امیدی است که قرار است آنها را برای آینده حفظ کند.
با نزدیکشدن به روزهای پایانی سال، بازار حال و هوای خاص خودش را دارد. مردم هم جدیتر از وقتهای دیگر امیدوارانه خودشان را برای ورود به سال جدید آماده میکنند. حرفهای زیادی برای گفتن دارند. همگی آماده بودند در روزهای پایانی سال این سوال از آنها پرسیده شود. جملاتی که بهسرعت پشت هم میآمدند و نشان میدادند هر روز درباره آن حرف میزنند و موضوع محفلهای خودمانیشان است. یک نفر که شروع به صحبتکردن میکند بقیه هم مشتاقانه وارد بحث میشوند و نظراتشان را که بیشباهت به هم نیست میگویند.
محمدعلی محمدی از دکانداران بازار تجریش است. وقتی شروع به صحبت میکند، به نظر میرسد به خودش، شغلش، فرزندانش و درنهایت کشورش هیچ امیدی ندارد، اما به مرور در انتهای آن همه ناامیدی، از نور امیدی که در دلش دارد حرف میزند: «امید؟ کار ما از این حرفها گذشته است. امید را کسانی دارند که میتوانند بهراحتی زندگی کنند؛ مثلا وقتی بحث جهیزیه دادن میشود نمیترسند. وقتی میخواهند برای پسرشان عروسی بگیرند همهچیز را بهعهده پسرشان نمیاندازند. امید را قبلا جوانترها میساختند. جوانهای امروزی که به نظر میرسد چیزی برای ازدستدادن ندارند. آنها هیچ انگیزهای برای زندگی بهتر ندارند: البته خدا بزرگتر از این حرفهاست...» لبخند تلخ آقای فروشنده نشان میدهد هر روز در این بازار با مستندی زنده درباره موضوع امید اجتماعی مواجه است.
عمرم کفاف نمیدهد
از کنار این کاسب که میگذرم، به جمع دوستانهای میرسم که به نظر برای تفریح به بازار آمدهاند. با تصور اینکه احتمالا الان بهترین زمان برای پرسیدن نظرشان درباره موضوع امید اجتماعی است به سمتشان رفتیم و با یکی از آنها که بعدا معلوم شد اسمش ساراست شروع به صحبت کردیم. سارا معتقد بود آینده ایران روشن است، اما عمر ما کفاف نمیدهد تا آن روزهای خوب را ببینیم. او میگوید خاصیت هر اوضاع بحرانی در یک مملکت به این شکل است که ثابت باقی نمیماند و بعد از گذشت مدتی، هرچند طولانی، دوباره به دوران اوجش برخواهد گشت، اما به نظر این دختر جوان، پیشرفت دوباره در ایران احتمالا آنقدر دور بوده که عمر او برای دیدن آن روزها کافی نخواهد بود. سارا میگوید موضوع امید اجتماعی در میان دانشجویان بسیار مطرح میشود و خود او آنقدر از آینده خود ناامید است که فقط یک هدف خیلی ساده و دستیافتنی برای خود تعیین کرده و امیدوار است بتواند به این هدف کوچکش حداقل دست پیدا کند.
مردم یکدیگر را ناامیدتر میکنند
در کنار او، فاطمه قرار دارد که با یک نقلقول از استادش، موضوع محیط اجتماعی و تاثیر مردم روی خودشان را میگوید: «یکی از استادهای من میگفت مردم فرانسه در زندگیشان به تفریح خیلی اهمیت میدهند. روزهای تعطیل برایشان خیلی مهم است و تعطیلات سال نو جایگاه ویژهای در این کشور دارد. برعکس، در آلمان کارکردن اهمیت بسیار زیادی دارد و مردم کار را برای خودشان نوعی تفریح میدانند؛ به همین دلیل بعد از نابودی آلمان در جنگ جهانی دوم، این کشور با این سرعت پیشرفت کرد و به قدرت رسید. حالا اگر یک ایرانی به فرانسه مهاجرت کند مثل آنها تفریح را ارجح دانسته و در مقابل، اگر به آلمان برود، بهسرعت در کارش پیشرفت خواهد کرد. محیط زندگی و تاثیری که آدمها روی هم میگذارند بسیار مهمتر است. ما ایرانیها این روزها ناامید هستیم و کشور در شرایط بدی قرار دارد، اما همین آدمهای ناامید وقتی به هم میرسند ناامیدتر میشوند و اوضاع و شرایط را برای هم سختتر میکنند.»
منتظر دولت نباشیم
شیدا، یکی دیگر از دخترهایی که در کنار آنها بود، نگاه مثبتتر و امیدوارانهتری داشت و مثل دوستانش فکر نمیکرد. به آینده خودش ایمان داشت و فکر میکرد نقش دولت در این میان آنقدرها هم که به نظر میرسد پررنگ نیست. فقط آدمها نباید با یک شکست پاپس بکشند و دست از کار و پیشرفت بردارند. او با اشاره به زندگی افراد موفق به تاثیر پشتکار اشاره میکند و میگوید که زندگی هیچیک از این افراد سرشار از امید و موفقیتهای پشت هم نبوده و همه در زندگیشان بالا و پایین دارند؛ البته او مثل دوستش به تاثیر افراد جامعه بر یکدیگر معتقد است. شیدا پیشنهاد میدهد مردم بهجای ناامیدی، امید را به یکدیگر تزریق کنند و یکپارچه شوند تا جامعه پیشرفت کند و دیگر مجبور نباشند در زندگی بعدی منتظر ابرقدرتشدن کشورشان باشند.
فرزندان امیدواران تاریخ ایران
از کنار آنها میگذرم و به دنبال افراد مسنتری میگردم تا نظر سالمندان را هم بپرسم. آنهایی که سالهای سال در این مملکت زندگی کرده و امیدها و ناامیدیهای آدمهای زیادی را به چشم خود دیدهاند. پیرزن دوستداشتنیای را میبینیم که از گفتن نام خود امتناع میکند و به سمت او میرویم. تحصیلکرده است و سالها خارج از ایران زندگی کرده است. حرفهای زیادی برای گفتن دارد. از زندگی اقوام و اطرافیانش گرفته تا خوشبختی دختر و پسرش میگوید. با لبخند مهربانی ادامه میدهد: «من که با این سن و سال نمیتوانم از امید و امیدواری حرف بزنم. فقط باید بگویم امیدوار باشید. پیشرفت آدمها در امیدواری است. من آدمهای زیادی را دیدهام. نسل امیدوار جامعه آن نسلی بود که انقلاب کرد.
همه میخواستند تغییری به وجود بیاورند. همه میخواستند پیشرفت کنند. همه فکر میکردند اگر تغییری در سبک جامعه به وجود نیاورند زندگیشان تباه خواهد شد؛ به همین دلیل حرکت کردند، انقلاب را به وجود آوردند و زندگیشان را از سر گرفتند. همه خوشحال بودند از اینکه خودشان یک تغییر بزرگ در جامعه خود ایجاد کردهاند. بعد از آن، امید را در چهره جوانهای معصومی دیدم که به جنگ میرفتند تا پیروز شوند. اصلا کسی در این مملکت به شکست فکر نمیکرد. همه مطمئن بودند ایران پیروز میشود. هر روز دستهدسته جوانها از سر کلاسهای درس خودشان را به آب و آتش میزدند تا به جنگ بروند، درحالیکه میدانستند ممکن است شهید شوند باز هم میرفتند. این نسل ناامید فرزندان همان امیدواران دو نسل قبل هستند، اما بسیار بیانگیزه و بیهدف زندگی میکنند.
به نظر من، این مملکت حتی اگر به اصلاحات نیاز دارد باید در دل همین مردم تغییر اصلی به وجود بیاید و خودشان باید حرکت کنند تا تغییر و اصلاحات را به وجود آورند.» مادربزرگ حرفهای زیادی دارد. او مثالهای متعددی میآورد تا ثابت کند مردم همان مردمند و مملکت همان مملکت است و فقط چاشنی امیدواری را کم دارد که آن را هم خودشان باید اضافه کنند. او میگوید: «مردمی که با یک توافقنامه مثل برجام آنچنان شاد میشوند که در خیابانها میریزند و خوشحالی میکنند، یا مردمی که با برد تیم موردعلاقهشان اینچنین به وجد میآیند یعنی پویا هستند، این مردم، این مملکت زنده است و فقط خودش را به مردن زده است.»
زمان کار خودش را میکند
در بازار همچنان همهمه فراوانی برپاست و هر لحظه به تعداد آدمهایش اضافه میشود. آدمهایی که با نگاهکردن به آنها نمیتوان امیدواربودن یا ناامید بودنشان را تشخیص داد. بعضیهایشان عمیقا در فکر فرورفتهاند.بعضیهایشان بلندبلند میخندند. بعضیها هم بلند با همدیگر یا با تلفنهایشان حرف میزنند. زندگی در جریان است. زمان کار خودش را میکند. زمان آنقدر زیرکانه راه خودش را میرود که به ما فرصت فکر و حرکتکردن را نمیدهد. در جریان است و منتظر هیچکس نمیماند. این موضوع را همه میدانند، اما در میان همه کسانی که میدانند چند نفرشان امیدوارانه سال جدید را شروع میکنند؟
گزارشی از نخستین همایش بزرگ امید اجتماعی
ای امید رفته از دست
آزاده باقری: امید اجتماعی موضوعی است که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری به آن توجه میشود. آیا امید اجتماعی در جامعه ما وجود دارد؟ اگر وجود ندارد چه دلایلی باعث از بین رفتن این امید شده است؟ چه باید کرد تا این امیدهایی که ناامید شده است بازگردد؟ نخستین همایش بزرگ امید اجتماعی با حضور جمع کثیری از علاقهمندان و مسئولان با همین موضوع برگزار شد. هدف این مراسم به گفته برگزارکنندگان گسترش دامنه شناخت نسبت به ابعاد مفهومی و نظری امید اجتماعی بوده است. همچنین دغدغهمندی اجتماعی نسبت به ارتقای امید اجتماعی، نظریهپردازان، صاحبنظران در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... دور هم جمع شده و درباره موضوع نشست به بحث و بیان تئوریهای خودشان بپردازند.
از میان این افراد نام دکتر مصطفی معین، وزیر سابق علوم و فناوری و رئیس همایش امید اجتماعی، دکتر هادی خانیکی، استاد دانشگاه و دبیر علمی این همایش آقای حیدری، نماینده مجلس، مصطفی ملکیان، دکتر سارا شریعتی، سعید مدنی، دکتر نوبهار، دکتر مقصود فراستخواه، دکتر حمیدرضا جلاییپور و... به چشم میخورد. این نشست با هدف بررسی چهار موضوع اصلی درباره چیستی و دست آوردهای نظری امید اجتماعی، وضعیت امید اجتماعی در ایران، سببشناسی امید اجتماعی و پیامدهای آن و راهکارهایی برای بالا بردن امید اجتماعی برگزار شد و مجموعا با ارائه 22 مقاله و 14 سخنرانی سه گزارش علمی و تجربی که مورد بحث و بررسی قرار گرفتند، پیگیری شد.
همچنین دو فیلم مستند با محوریت موضوع امید اجتماعی و زندگی روزمره روی پرده رفت. در زیر گزارشی از جریان این نشست ارائه شده است. خانیکی، دبیر علمی نخستین همایش امید اجتماعی نتیجهگیری نهایی از این نشست را به عهده هر فرد میگذارد و هدف از این نشست را خارج کردن «ناامیدی اجتماعی» و «امید اجتماعی» از دایره پاسخها و وارد کردن آنها به دایره مسائل برای اندیشیدن میداند و معتقد است این نشست امکان لازم برای این تبدیل را فراهم کرده است. او به اهمیت بالای آسیبهای اجتماعی مرتبط با موضوع امید اجتماعی اشاره میکند و پرداختن به آن را مقدم بر سایر آسیبهای اجتماعی میداند.
ایران مهد گسلهای طبیعی و اجتماعی
در ادامه مصطفی معین، وزیر سابق علوم و فناوری و رئیس این همایش سخنرانی خود را این گونه آغاز کرد: «انتخاب موضوع امید اجتماعی برای این همایش علمی نشاندهنده این است که همه ما به مسیر خوش فرجام اصلاحات اجتماعی و تداوم آن و اینکه از این وضعیت نامطمئن و متغیر کنونی به یک وضعیت با ثبات، شاد و امیدوار به آینده نائل شویم امیدوار هستیم. این مهم مشروط به تلاش جمعی همه ما خواهد بود.» معین به اهمیت بیان واقعیتها برای ایجاد واقع بینی اجتماعی اشاره میکند و این کار را در ایجاد انگیزه قویتر برای برخورد با موانع و مشکلات ضروری میداند. او پس از ارائه آمار مفصلی از آسیبهای اجتماعی، گسلهای اجتماعی را عامل اصلی آسیبها میداند و آن|ها را بسیار خطرناکتر از گسلهای فعال کره زمین بیان میکند.
رئیس همایش امید اجتماعی فقر و افزایش فاصله طبقاتی را بزرگترین این گسلها میداند که تأثیر مستقیمی بر سطح امید اجتماعی در بین جوامع و به خصوص ایران میگذارد: «در ایران، فقر روستایی به سرعت افزایش یافته است. وضعیت بیکاری جوانان تحصیلکرده در ایران نامناسب است، درحالی که رنسانس و جهش کشورها توسط همین قشر جوان اتفاق میافتد. در حال حاضر رویکرد ایران در رابطه با مشکلاتش یک رویکرد غیرعلمی، غیراخلاقی، غیرانسانی و غیرمدبرانه است.» او در پایان صحبتهای خود به جمعگرایی اهمیت سرمایهگذاری روی مسائل اجتماعی اشاره میکند تا در سایه این سرمایه اجتماعی بتوان به سایر سرمایهها فعلیت و تحقق بخشید که انسجام و عزم ملی میتواند این سرمایهها را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کند.
امید یک مبحث فردی یا جمعی؟
محمدامین قانعیراد، عضو هیئتعلمی دانشگاه جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاسی کشور هم در سخنان خود در این همایش، ضمن تاکید بر فردیبودن مفهوم امید، بر ویژگیهای اجتماعی امید اجتماعی تاکید کرد. قانعیراد معتقد بود اگر جامعه بتواند امید را تولید کند افراد آن جامعه نیز امیدوار خواهند شد. او در دومین روز همایش گفت: «امید اجتماعی دارای یک ویژگی دوگانه است، شاید به نحو خیلی روشنی، جمعی و فردی است و از یکسو با روانشناسی فردی و از یکسو با روانشناسی اجتماعی سروکار داریم، بهطوریکه تفکیک آنها مشکل است، ولی سعی میشود در این بحث از نظر تحلیلی، بین این دو تفکیک قائل شویم.
بیشتر بحثهای امروز درباره امید اجتماعی بهعنوان یک نگرش فردی و نگرشی در زندگی روزمره به آن نگاه و توجه میشود و آدمها ناامید میشوند وقتی بیعدالتی و تبعیض در جامعه میبینند. باید این وضعیت را در نظر بگیریم که افراد در جامعهای که خودش امیدوار است یا خیر، آیا امیدوار هستند یا نیستند؟ این تفکیک کمی مشکل است چون امید اجتماعی، هم یک وضعیت فردی است و هم یک وضعیت هستیشناختی.
مانند بحث سلامت اجتماعی در مقابل سلامت فردی، اینجا سلامت جامعه مورد بحث است، نه افراد. اگر جامعه را یک ارگانیسم در نظر بگیریم، منظورمان باید این باشد جامعه سلامت اجتماعی دارد یا نه. این تفکیک کمی مهم است و اگر اینجا از نظر فردی، امید اجتماعی را در نظر داشته باشیم جامعهشناسی شاید حرفی برای گفتن نداشته باشد، چون آدمهای مختلف در شرایطی امیدوار و در شرایطی ناامید میشوند. امید اجتماعی بهعنوان ویژگی جامعه، این است که آیا جامعه فینفسه ظرفیتی برای از نو آغازکردن دارد یا خیر؟ بحث این است آیا خود جامعه ایرانی بهعنوان ویژگی وجدان جمعی کمک میکند که خودش را بازسازی کند؟ جامعه ممکن است با آسیب روبهرو شود یا میتواند آن آسیب را از میان ببرد که امیدوار باشد.»
تنها شکل امکان امید، امید اجتماعی است
محمدمهدی اردبیلی درباره فلسفه موضوع امید صحبت میکند. او معتقد است امید لذت ناپایداری است که ناشی از تصور امر آیندهای است که در وقوع آن شک داریم. او سه نکته کلیدی دراین تعریف را لذت ناپایدار، امید و لذت میداند و میگوید: «امید همواره در رابطه با موضوعی از آینده است. نکته بعدی که در این تعریف آمده این است که امید امریاست که در وقوع آن شک داریم. شک کلید فهم امید است و بدون شک ما امیدی نخواهیم داشت، اگر شکی نداشته باشیم. امید همواره ترس را هم به همراه خودش دارد. ترس از اینکه ممکن است این اتفاق نیفتد و بالعکس. بیم و امید همزمان هستند و از حیث مفهومی به هم وابستهاند.
شرط امید امکان است، وقتی میشود از امید حرف زد که وجود دارد، وقتی میتوان آن را تحلیل کرد که امکان مطرحشدن باشد. هنگامی که ما با جهانی مواجه میشویم که در آن جبر مطلق حاکم باشد، این امید از بین میرود و امید فرد همواره توهم است. اگر به تنهایی به امید فرد توجه شود همواره توهم است و زیر نظام علمی له میشود. اگر امید فردی را به امید جمعی تبدیل کنیم به این معنا که امید فردی به ضرورت تاریخی به امید مادی تبدیل شود و در عین حال این امید مادی هم باید به امید جمعی تبدیل شود، آنجاست که این سوژه میتواند امید بورزد؛ یعنی تنها شکل امکان امید، امید اجتماعی است.»
چشم انتظار دولت نباشید
در ادامه این جلسه مقصود فراستخواه اهمیت ایجاد بستر مناسب برای عملی شدن و آزاد شدن تخیلات جامعه به شکل سازنده را بیان میکند. او معتقد است تجربهها، ظرفیتها، احساسها و معانی ضمنی در این بستر مناسب آزاد میشود: همراهیهای خلاق و یادگیریهای نوظهور، ابتکارهای خوب از مردم کوچه و بازار، دانشگاه، دانشجو، کارمند، کسبه و... . به اعتقاد او این موضوع در ایران قابل آزمون است و فضای گرم و صمیمی و همبستگی در جامعه ایجاد میکند. امید اجتماعی از طریق گروههای اجتماعی ایجاد میشود در نتیجه اینجا دیگر چشم ندوختهایم که یک دولت به کمک ما بیاید، زیرا بستر اجتماعی را مردم در گروههای اجتماعی در جامعه ایجاد میکنند.
نظر کاربران
ما منتظر دولت نیستیم و نبوده ایم دولت با مالیات و گرانی ارز و گسترش نظام سرمایه داری و... دست از سر ما بردارد ما امیدوارتر میشویم