روی دیگر اشتغالزایی در ایران
محمدرضا جعفری . فعال اجتماعی در روزنامه شرق نوشت: ترجیعبند اشتغال به شکلهای مختلف و مناسبتهای گوناگون از سوی مدیران دولتی تکرار میشود؛ اما مهم شیوه ایجاد این اشتغال در زمینه مزیتها و بحرانهای سرزمینی ایران است. درک این نکته که ایجاد فرصتهای شغلی تنها در احداث صنایع فولاد و پتروشیمی و سد و تونلهای انتقال آب و ایدههای دمِدستی خلاصه نمیشود، «کلید» ورود به عرصه نوینی از توسعه همهجانبه کشور است.
محمدرضا جعفری . فعال اجتماعی در روزنامه شرق نوشت: ترجیعبند اشتغال به شکلهای مختلف و مناسبتهای گوناگون از سوی مدیران دولتی تکرار میشود؛ اما مهم شیوه ایجاد این اشتغال در زمینه مزیتها و بحرانهای سرزمینی ایران است. درک این نکته که ایجاد فرصتهای شغلی تنها در احداث صنایع فولاد و پتروشیمی و سد و تونلهای انتقال آب و ایدههای دمِدستی خلاصه نمیشود، «کلید» ورود به عرصه نوینی از توسعه همهجانبه کشور است.
مدیران ما هیچگاه نخواستند و نتوانستند از این حلقه فروبسته رهایی یابند. سیستم بوروکراتیک ما با مدیران دائمِ مسخشده، قابلیت نخبهکشی و فرصتسوزی فراوانی داشته است. مثالها بسیار است: درحالیکه ٥٠ سال از تولید اولین خودرو در ایران میگذرد، سطح کمّی و کیفی تولید این محصول هیچگاه به حدی نرسید که بتواند فراتر از مرزهای محدودشده کشور به یُمن تعرفههای سنگین، راهی به بازارهای جهانی بیابد؛ درحالیکه ژاپن و کره جنوبی و این روزها چین با فتح بازارهای جهانی هم تولید ثروت کردهاند و هم ایجاد اشتغال. قیمت غیرواقعی، مصرف بالای بنزین و آلایندگی خودروهای وطنی نتیجه مستقیم عملکرد مدیران صنعتی کشور است. کشور ما به جای تولید و صادرات بنزین هنوز واردکننده است. توجه به فرصتهای محتمل از طریق رونق گردشگری و توانمندسازی و اعتماد به جوامع محلی با توجه به ظرفیتهای تاریخی و طبیعی کشور عمدتا به دلایل ضعف برنامهریزی مدیریتی و نگاه غالب ایدئولوژیک و نیز کمبود زیرساختها و بیتوجهی به حفظ میراث طبیعی و فرهنگی و نبود تبلیغات جهانی مغفول مانده است.
گسترش تولید برق از انرژیهای نوشونده، باد و خورشید، همواره هم نیاز فوری و ضروری و هم فرصت مناسب سرمایهگذاری بوده است. توسعه صنایع مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و الکترونیک، بهعنوان انقلاب صنعتی سوم، از طریق توسعه دانش بومی یا انتقال دانش فنی از کشورهای صاحب علم هیچگاه در رئوس برنامهریزی مدیران دولتی قرار نگرفته است؛ بهطوریکه همیشه واردکننده بودهایم تا صادرکننده آن. مدیران ما فرصت همگامی با علم جهانی را در تولید نرمافزار و همنوایی با انقلاب دیجیتال از دست دادهاند. سیستم بهداشت و درمان ما با کسب درآمد نجومی با فشار بر مردم داخلی، خود را بینیاز از جذب گردشگر پزشکی دیده است.
اینان تجهیزات پزشکی و کالاهای بهداشتی را هم وارد میکنند. نظام تصمیمگیری ما با بیتوجهی به وضعیت منزلتی و معیشتی مهندسان، در مقایسه با پزشکان زمینهساز مهاجرت و محرومیت از خدمات و ایدههای آنها شده است. صنایع نساجی و لباس هیچگاه قادر به درک الزامات بازار و نیاز مردم با فرهنگهای مختلف و در نتیجه توسعه مناسب نبوده؛ چنان که نهتنها نتوانسته به بازارهای خارجی نفوذ کند بلکه بازار داخلی را به برندهای تُرک و اجناس چینی باخته است. علاوهبراین خیل محصولات و کالاهای خرد و کلانی را باید دید که از درگاههای مختلف و به شیوههای قانونی و فراقانونی وارد کشور میشود. از نوشتافزار و مسواک تا خلال دندان حتی.
همه اینها فرصتهای اشتغالزایی پاک هستند. در همه این مراحل نیازی به آسانگیری الزامات محیطزیستی پروژهها و طرحها نیست. درحالیکه جهان در حال عبور از انقلاب صنعتی سوم به سوی انقلاب چهارم صنعتی است، با فرصتها و زمینههای منحصربهفرد و بدیع، مدیران ما در عوض در کویر، كارخانه توليد فولاد ساختهاند و بعد برای آن آب منتقل کردهاند. در مناطق حفاظتشده به دنبال ساخت پتروشیمی بودهاند و به زور چاههای عمیق و برداشت غیرصیانتی از رودخانهها و تالابها، کشاورزی کمبهره محصولات آببر را گسترش دادهاند و در خوزستان نیشکر کاشتهاند و در اطراف دریاچه ارومیه به جای انگور سیب. به این دلیل سدهای زیادی ساختهاند. بعد فراوان هزینه کردهاند تا شاید دریاچه ارومیه یا تالاب شادگان را نجات دهند و کانونهای ریزگرد در خوزستان را به روشی غلط مهار کنند. اینان همواره سرنا را از سر گشادش نواختهاند یا ننواخته بر زمین کوبیدهاند. با یک تغییر زاویه دید نسبت به روند توسعه میتوان از هرزرفتن منابع مالی و توان کارشناسی و آسیبزایی محیطزیستی جلوگیری کرد.
این مستلزم شفافیت مالی، حذف واسطههای رانتی و ایجاد چرخه سالم اطلاعات و پویاسازی دم و دستگاه اداری و ادغام مردم در مکانیسم تصمیمگیری، تعمیق دموکراسی مشارکتی است. این موارد و مواردی مشابه با شعارهایی به ظاهر موجه، در طرحهای مخرب اما دهانپرکن که به وعدههای تبلیغاتی نمایندگان و مدیران منطقهای و ملی رنگ و لعاب میبخشد، گم میشود. به ما نمیگویند چه کارها که میتوانستند و نکردند و در این توانستن و انجامندادن، مردم جوامع محلی و محیط زیست قربانیان اصلیاند و آیندگانی که در سرزمینی خشک و برهوت و آلوده پا به گیتی خواهند گذاشت.
نظر کاربران
اشتغالزایی نگید .. بقول یکی از دوستان بگید اشتغال زدایی!!
بابستی مثل گرجستان کلیه مسوولین ومدیران تا پایین ترین سطح اخراج شوند ونسل جدید وفکر جدید جایگزین انها گردد وگرنه همین اش وهمین کاسه است.