کیانوش عیاری: دکتر قریب را به شهریار ترجیح دادم
کیانوش عیاری، نیازی به معرفی ندارد؛ کارگردانی واقعگرا با دغدغههایی بشدت اجتماعی که معضلات خاص زیر پوست جامعه را روایت میکند و شخصیتهای ماجراهایش، آدمهایی شبیه به همانهایی هستند که در اطرافمان میبینیم.
جام جم آنلاین: کیانوش عیاری، نیازی به معرفی ندارد؛ کارگردانی واقعگرا با دغدغههایی بشدت اجتماعی که معضلات خاص زیر پوست جامعه را روایت میکند و شخصیتهای ماجراهایش، آدمهایی شبیه به همانهایی هستند که در اطرافمان میبینیم.
عیاری، هم در تلویزیون فعال است و هم در سینما و میان مخاطبانش در این دو رسانه تفاوتی قائل نمیشود. او بعد از مدتی دوری از تلویزیون که به جهت ساخت دو فیلم سینمایی صورت گرفت، دوباره به قاب کوچک بازگشته و این روزها مشغول ساخت سریال تازهاش شده است؛ مجموعه نمایشی «۸۷ متر» که مضمونی اجتماعی - و به گفته خودش انسانی- دارد و روابط و مناسبات میان آدمهای جامعه را به نمایش میگذارد.
به این بهانه با این کارگردان به گفتوگو نشستیم و از انگیزههایش برای سریالسازی پرسیدیم.
آقای عیاری، شما بعد از دو تجربه سینمایی دوباره به تلویزیون برگشتید و تصمیم به ساخت سریالی تازه گرفتید. ایده ساخت مجموعه ۸۷ متر بر چه اساسی در ذهنتان شکل گرفت و به آن رسیدید؟
من قرارداد ساخت 87 متر را از سال89 با تلویزیون بستم و در مرحله نگارش فیلمنامه بودم. برخی اتفاقات و مسائل خانوادگی و شخصی مانع از این شد که بتوانم همان موقع کار را شروع کنم. به همین دلیل پروژه در روندی طبیعی و با یک تاخیر شش، هفت ساله شروع شد.
ولی ایده اولیه و درونمایهاش از همان ابتدا در ذهنتان وجود داشت؛ درست است؟
بله، از همان موقع وجود داشت. من این سناریو را پنج سال پیش نوشتم، فقط ساختش با تاخیر مواجه شد. قرار بود فیلمنامه را بنویسم و بعد در دوران جدیدی که اکنون در آن هستیم، نگاهی دوباره به سناریو بیندازم؛ نقایص احتمالیاش را برطرف و تغییرات تازهای را که در ذهنم شکل گرفته است اعمال کنم.
و آن ایده چند سال پیش تا رسیدن به مرحله ساخت چقدر تغییر پیدا کرد و متفاوت شد؟
تقریبا هیچ تغییری نکرد.
این موضوع و ایده را تا چه حد از اجتماع اطرافتان وام گرفتهاید؟ چه تلنگر یا بهانهای موجب شد این سریال را بسازید؟
عذر میخواهم ولی اجازه بدهید سوالتان را طور دیگری بپرسیم و بگوییم چه چیزی در ساخت سریال برایم مهمتر است و چرا سراغ داستانی رفتم که در آن یک نفر آپارتمانی را به ده، 12 نفر مختلف فروخته است.
خب همینطور میپرسم؛ چه چیزی برایتان مهمتر است و چرا سراغ این داستان رفتید؟
هسته اصلی برای من هرگز مهم نیست. در ساخت «روزگار قریب»، اینکه سریالی بیوگرافیک از زندگی یک پزشک بسازم برایم اهمیتی نداشت. با این حال پزشکی چون دکتر قریب برایم بهانه خوبی بود تا پوست انداختن جامعه ایران را در یک قرن پیش ببینیم. در آن دوران اتفاقات جدیدی در ایران در حال شکلگیری بود، پدیدههای نوین و مدرن میخواستند خودشان را به این جامعه تحمیل کنند و روابط سنتی حاضر را تغییر بدهند؛ بنابراین عبور از این مسیر برایم جذابیت بسیاری داشت و پرداختن به زندگی دکتر قریب، بهانه فوقالعادهای برای این روایت بود. پیشتر قرار بود سریال شهریار را بسازم؛ ولی با خودم فکر کردم که شاید انتخاب شخصیت یک پزشک بتواند کمک بیشتری به من بکند تا یک شاعر. بعد هم که نوبت به سریال 87 متر رسید. حالا اجازه بدهید به پاسخ آن پرسشتان که پرسیده بودید در طراحی یک قصه چه چیزی برایم مهمتر است، برگردیم.
بله، بفرمایید...
همانطور که گفتم هسته قصه ابدا برایم مهم نیست؛ بلکه بهانهای است تا سراغ ارتباطات انسانی بروم و ارتباطات انسانها را میان خود و جامعهای که در آن زندگی میکنند به نمایش دربیاورم. این رفتارهای میان انسانهای مختلف و با جامعه پیرامونیشان فرهنگی را شکل میدهد که نمایشش بسیار مهم است. با این حال هیچ عنصری نمیتواند به تنهایی عامل جذابیت یا اهمیت و تشکیل دادن هستی و چیستی یک سریال باشد. سریال 87 متر در ارتباط با آدمیت و انسان است.
اصطلاحی وجود دارد که میگویند خواندن متن کافی نیست و خواننده نکتهسنج باید بتواند سطور سفید میان کلمات را هم بخواند و درک کند. در مواجهه با آثار کارگردان مطرحی چون شما، آدم میداند که فقط توجه به ظاهر داستان کافی نیست و باید به دنبال اهداف بزرگتری بود. من اینطور نتیجه میگیرم که ۸۷ متر در بطن خود به نقد اجتماعش میپردازد؛ درست است؟
بیش از آنکه بخواهم جامعه را نقد کنم، به نقد ارتباطات انسانی میپردازم. وقتی ارتباطات انسانی هدف اصلی باشد، طبیعتا با تناقضاتی برخورد میکند. یکی از این تناقضها میتواند دروغ باشد؛ میتواند پستیها و بلندیهای مثبت و منفی را که در روابط میان آدمها به وجود میآید نشان دهد و میتواند دربرگیرنده تمام این موارد باشد.
و شاید به این قضیه اشاره داشته باشد که اگر هر کدام از ما آدمها درست شویم، جامعه هم درست میشود، چرا که از مجموع ما و روابط میانمان تشکیل شده است...
تردیدی نیست که همینطور است.
از انتخاب بازیگران مجموعه هم بگویید. هر کدام بر چه اساسی انتخاب شدند؟
من روشی دارم که سالهاست به آن پایبندم. آن روش این است که به انطباق فیزیکی میان بازیگرانم و نقشهایی که برایشان در نظر گرفته شده، فکر میکنم. انطباق فیزیکی از هر چیزی برایم مهمتر است و در درجات بعدی به توان بازیگر و رفتار و اخلاقش در پشت صحنه فکر میکنم. اگر این معیارها همه در کنار هم وجود داشته باشد، خب نور علی نور است. بر اساس همین انطباق فیزیکی نقشها سراغ بازیگرانی چون مهران رجبی، علی دهکردی، فریبا کامران و شهین تسلیمی رفتم و در کنارشان تعدادی از بازیگران جوانتر را هم انتخاب کردم. جوانانی که حتما همهشان آیندههای خوبی خواهند داشت.
اتفاقا این هم نکته دیگری بود که میخواستم به آن بپردازم. شما در آثارتان معمولا سراغ بازیگرانی میروید که عموما تجربیات اولشان را مقابل دوربین میگذرانند. عدهای از کارگردانان به این موضوع تمایلی ندارند، چرا که فکر میکنند کارها سختتر شده و تعداد برداشتها و ضبطها بیشتر میشود؛ اما شما اینطور نیستید. دلیلتان برای انتخاب جوانترها چیست؟
طبیعتا همینطور است و با حضور افرادی که تجربه کافی ندارند، کار سختتر و تعداد برداشتها بیشتر میشود. اما همانطور که گفتم، انطباق فیزیکی از هر چیزی برایم مهمتر است. این شاید از بدشانسی من باشد که انتخاب یک بازیگر باعث بیشتر شدن تعداد برداشتهایمان شود. به هر حال اینها اتفاقاتی است که در طول کار پیش میآید. ضمن اینکه حضور بازیگری که بخواهد فضای پشت صحنه را مخدوش کند و ارتباطات دوستانه ما را از بین ببرد، برایم آزاردهنده است و چنین اتفاقی را جزو بدشانسیهایم میدانم.
در پشتصحنه ۸۷ متر که از این جنس بدشانسیها ندارید؟
نه، عمدتا خوششانسی است. این جمله را دوپهلو میگویم که یعنی ممکن است باشد؛ اما سهمش کوچک، ناچیز و در حدی است که اصلا بهتر است در موردش چیزی نگوییم.
و ۸۷ متر قرار است کی به مرحله پخش برسد؟
نیمه دوم سال 97.
سوالی هم از فیلم سینمایی پرحاشیهتان بپرسم؛ «خانه پدری» برای مدتی کوتاه اکران و بعد با مشکل مواجه شد و از پرده پایین آمد. آیا قرار نیست دوباره به نمایش دربیاید؟
سال 93 که خانه پدری اکران شد، فیلم فقط در دو روز و ده سئانس روی پرده رفت و از میان چهار سینمایی که در شهر تهران به پخش فیلمهای هنر و تجربه اختصاص داده شده است، سهتایشان گفتند ما این فیلم را اکران نمیکنیم. فقط بخش خصوصی باقی ماند که در آن سالن کوچک 300 نفرهاش فیلم را به نمایش درآورد.
مشکل اصلی فیلم کجاست؟
سوء تفاهم...
نظر کاربران
سریال دکتر قریب بسیار آموزنده بود چون نشان میده چطور دکتر نمک را خورد و نمکدان را شکست ممنون آقای عیاری
سریال دکتر قریب بهترین و حرفه ای ترین سریال تلویزیون بود. در واقع آبروی عیاری آبروی تلویزیون را خرید.