سفر روحانی به هند؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
محسن شريعتينيا در روزنامه اعتماد نوشت: سفر رييسجمهور به هند را ميتوان گامي مهم در مسير پيچيده و پر چالش مديريت روابط دو كشور بر شمرد. در تصوير نخست ايران و هند بسيار به يكديگر نزديكند. درهم تنيدگي فرهنگي و تمدني دو كشور چنان است كه نظير آن را كمتر ميتوان يافت. سخنان رييسجمهور در جمع نمازگزاران حيدرآباد تقريبا نيازي به ترجمه نداشت و نشان ميداد كه قند پارسي هنوز هم كم و بيش هست.
محسن شريعتينيا در روزنامه اعتماد نوشت: سفر رييسجمهور به هند را ميتوان گامي مهم در مسير پيچيده و پر چالش مديريت روابط دو كشور بر شمرد. در تصوير نخست ايران و هند بسيار به يكديگر نزديكند. درهم تنيدگي فرهنگي و تمدني دو كشور چنان است كه نظير آن را كمتر ميتوان يافت. سخنان رييسجمهور در جمع نمازگزاران حيدرآباد تقريبا نيازي به ترجمه نداشت و نشان ميداد كه قند پارسي هنوز هم كم و بيش هست.
افزون بر اين تعارض منافع استراتژيكي ميان دو كشور وجود ندارد بلكه همواره از پتانسيلهاي عظيم گسترش روابط سخن گفته شده است. اما فراتر از اين تصوير كلان و خوشبينانه، ايران و هند در متن سياست بينالملل فعلي از يكديگر بسيار دورند. ايران و هند مانند ساير كشورها در متن نظم بينالملل ليبرال با يكديگر تعامل ميكنند. اين نظم و ساختارهاي آن نقش تعيينكنندهاي در شكلدهي به آينده تعاملات دو كشور خواهند داشت. اين دو در دو سوي نظم بينالملل ليبرال قرار گرفتهاند.
هند به طور تاريخي بخشي از اين نظم بوده و در شرايط كنوني منافع اقتصادي و استراتژيك آن تنيدگي بيشتر در اين نظم را ايجاب ميكند. منافع هنجاري هند در حفظ و بسط ليبرالدموكراسي در جهان از يك سو و رقابت استراتژيك تشديد شونده اين كشور با چين از ديگر سو زمينه را براي تنيدگي فزاينده آن در نظم ليبرال فراهم آورده است. به بيان ديگر اين سخن كه هند احتمالا فرانسه آسيا خواهد بود و روابطي نزديك اما تا حدي مستقل با ايالات متحده مبناي سياست خارجي اين كشور خواهد بود به گونهاي فزاينده واقعيت مييابد. اما ايران از لحاظ نگرش به نحوه تعامل با نظم بينالملل ليبرال در نقطه مقابل هند قرار ميگيرد. اين كشور نه تنها به لحاظ هنجاري نظم بينالمللي ليبرال را يك تهديد تصور ميكند، بلكه بهشدت تحت فشار مديران اين نظم بوده و هست. از همين روست كه رييسجمهور در اين سفر به طور مكرر از نظم بينالملل ليبرال و مدير آن ايالات متحده انتقاد كرد. افزون بر اين انتخابهاي استراتژيك ايران و هند با يكديگر تفاوتهاي عميقي دارد. انتخاب استراتژيك ايران تمركز بر شامات است و تا آينده قابل پيشبيني احتمالا بخش اعظم توان استراتژيك اين كشور در اين منطقه صرف خواهد شد، در حالي كه هند به گونهاي فزاينده سياست خارجي خود را بر محور توازنسازي در برابر چين تعريف ميكند و به پيش ميبرد.
روشن است كه از يك سو شامات براي هند منطقهاي فرعي محسوب ميشود و از ديگر سو چين دوست ايران است و تصميمگيران اين كشور تهديدي از گسترش قدرت آن احساس نميكنند. بنابراين ميتوان مدعي شد كه ايران و هند در رادارهاي راهبردي يكديگر قرار ندارند و اين رابطه راهبردي نيست. افزون بر اين تشديد تنش در تعاملات ايران و غرب ميتواند تاثيرات منفي شديدي بر روابط با هند جاي بگذارد همانگونه كه در دوره تحريمها چنين شد. حفظ همين سطح از رابطه نيز در ماههاي آينده در صورتي كه ترامپ تهديدات خود را عملياتي كند، بهشدت دشوار خواهد شد. اما اين بدان معنا نيست كه گسترش روابط دو كشور اهميتي ندارد. هند شكوفاترين اقتصاد در حال ظهور در جهان است كه در همسايگي ايران قرار گرفته است.
در هم تنيدگي فرهنگي، تمدني دو كشور و مكمل بودن اقتصادهاي آنان مباني لازم براي گسترش روابط اقتصادي و فرهنگي را فراهم ميآورد. البته نوع يادداشتتفاهمهاي امضا شده در اين سفر نشان ميدهد كه آنان هنوز در شناخت پتانسيلهاي اين رابطه در ابتداي راه قرار دارند. از ١٥ سند امضا شده ١٢ تاي آنها يادداشتتفاهمهايياند كه اجرايي شدن آنها مهم است. افزون بر اين هيچيك از اين توافقات و يادداشتها در حد و اندازه دو اقتصاد، مهم نيست. به بيان ديگر شكلدهي تحقق پتانسيلهاي اقتصادي و فرهنگي كه رهبران دو كشور از آن بسيار سخن ميگويند هنوز در ابتداي راه قرار دارد. اين سفر گامي مهم در مسيري پر پيچ و خم است.
ارسال نظر