دوست نزدیک شهریار
پیشنهاد خودکشی هدایت به نیما و شهریار!
شهریار در دوران حیاتش از صادق هدایت یاد میکرد و زمانی که در تهران خانه داشت با نیما یوشیج به منزل او رفت و آمد داشت و حتی یک بار گفت که هدایت به او و نیما پیشنهاد انتحار (خودکشی) داد و این دو به او تنها گفته بودند ان الله مع الصابرین.
در این مراسم پس از سخنرانی محسن مومنی، علیرضا قزوه و محسن چینیفروشان، ابوالفضل علیمحمدی استاد ادبیات دانشکده هنر تبریز در سخنانی به ذکر چند خاطره از استاد شهریار پرداخت و گفت: شهریار در دوران حیاتش از صادق هدایت یاد میکرد و زمانی که در تهران خانه داشت با نیما یوشیج به منزل او رفت و آمد داشت و حتی یک بار گفت که هدایت به او و نیما پیشنهاد انتحار (خودکشی) داد و این دو به او تنها گفته بودند ان الله مع الصابرین.
وی ادامه داد: شهریار در دوران حیاتش میگفت چندین بار خواسته است حیدربابا را خودش به فارسی ترجمه کند اما موفق به این کار نشده و به قول خودش آرزویش همواره همراه او بوده است.
علی محمدی افزود: شهریار میگفت که در مجلسی در منزل ملک الشعرای بهار صادق هدایت تازه «بوف کور» را نوشته بود و برای حاضرین خواند و به خاطر متن آن کتاب جمعیت حاضر در آن مراسم به نوعی در هم رفته و ناراحت شدند. بهار رو به شهریار کرد و به او گفته شهریار چیزی بخوان و او نیز بخشی از هذیان دل را خوانده است که منجر شده در مقابل بوف کور یک انبساط روانی در مجلس حاکم شود.
این استاد ادبیات دانشگاه در ادامه با اشاره به ترجمه حسن شادبه از حیدربابا گفت: این ترجمه تا حد زیادی رنگ و طرح و بوی حیدربابای ترکی دارد. البته از حیدربابا ترجمههای زیادی شده اما برخی فقط فن ترجمه را دارند و برخی فقط هنر شهریار را به نمایش گذاشته اند، اما این ترجمه آمیزه ای از هر دو است.
وی تاکید کرد: حیدربابا به زبان ترکی روستایی سروده شد و لذا برای ترجمه آن باید مترجم به تمام اصطلاحات ترکی روستایی مسلط باشد. درک این ظرایف از سوی آقای شادبه که خود زبان مادری اش ترکی نیست اعجاب آور است.
جواد محقق شاعر و نویسنده نیز از دیگر سخنرانان این مراسم بود.
وی در سخنان خود اظهار داشت: وقتی آقای چینی فروشان تماس گرفت و از من خواست این ترجمه را بخوانم یادم افتادکه ترجمههای زیادی از حیدربابا را از کار مرحوم مشروطه چی تا منزوی خواندم و ناگهان تردید کردم که ترجمه فردی فارسی زبان که ادعایی هم در شعر و شاعری ندارد از حیدربابا نباید کار جالبی باشد. اما کتاب را گرفتم و خواندم و بخشهایی از آن را هم با ترجمههای موجود از حیدربابا مقایسه کردم و نظرم فرق کرد.
محقق ادامه داد: شعر به گفته بسیاری از افراد امری ترجمه ناپذیر است. به ویژه شعر منظوم و مقفا. در ترجمههایی هم که از حیدربابا شده هر کدام در بخشی قوت دارند و در بخش دیگری دچار ضعف هستند. مثلاً برخی عنصر زبان را مورد توجه قرار داده اند و برخی دیگر عنصر تخیل و عاطفه موجود در شعرها را. ترجمه آقای شادبه با توجه به فارسی زبان بودن و ادعا نداشتن ایشان در عالم شعر و شاعری معدل قابل تاملی را از مجموعه این عناصر یک جا در خود جمع کرده و به همین خاطر معتقدم اگر چیزی از ترجمههای دیگر بیشتر نداشته باشد کم هم ندارد.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به موضوع شعر «علی ای همای رحمت» گفت: با وجود احترام فراوانی که برای شهریار قائلم در سال ۶۰ یا ۶۱ و در زمان حیات ایشان این موضوع را مطرح کردم که شائبههایی وجود دارد که این شعر سروده شهریار نباشد ولی این مساله شان ایشان را هم کاهش نمی دهد. به هر حال تحقیقات ادبی باید راه خودش را برود تا بتواند پرتوی بیشتری را در روی واقعیات بیافتکند. البته من در این مورد مقاله ای هم نوشتم اما وقتی ماجرای خواب شهریار و دیدارش با مرحوم آیت الله مرعشی نجفی رخ داد از انتشار آن به احترام این رخداد صرفنظر کردم اما معتقدم باید که بالاخره روزی این مساله مطرح شود.
حسن شادبه مترجم این کتاب در ادامه این مراسم در سخنانی که نیمی به زبان آذری بیان شد پس از تشکر از دست اندکاران انتشار این کتاب در سخنانی اظهار داشت: من کار زیادی نکردم و نمیتوانم بگویم که با این ترجمه مدعی یاد گرفتن زبان آذری شدم اما در این ترجمه روی اصطلاحات خیلی دقت کردم و سعی کردم مقصود شاعر را از لا به لای اشعار در آورم و به فارسی برگردانم.
هادی بهجت تبریزی، فرزند استاد شهریار نیز آخرین سخنران این مراسم بود. وی ابتدا اظهار داشت: ما معمولا زبان یک ملت را یاد میگیریم تا بتوانیم با آنها به همدلی برسیم مهندس شادبه نیز با این ترجمه از همدلی به همزبانی رسیدند.
بهجت تبریزی ادامه داد: یک بار دوستی اصفهانی در تبریز میگفت ما استانمان مثل شما سرسبز نیست و با مصیبت و سختی آن را آباد کردهایم و سرسبز و در آن صنایع زیبایی را خلق کردهایم. امروز که به این جملات فکر میکنم حسم این است که باید انتظار انسانی مانند آقای شادبه را از اصفهانیها داشت که بتواند دست به چنین کاری بزند.
وی ادامه داد: مرحوم پدرم برای دوستی اهمیت فراوانی قائل بود تا جایی که بعد از ازدواج و فرزند دار شدنش نام فرزندانش را از روی نام دوستانش انتخاب میکرد. به عنوان مثال نام من را از روی نام سعداللههادی از دوستانش انتخاب کرد و نام اولین دخترش شهرزاد را از روی نام رضا کمال شهرزاد انتخاب کرد. او همیشه به دوستی قسم میخورد حتی اگر از آن بی وفایی دیده بود.
در پایان این مراسم رئیس حوزه هنری با اهدای هدایایی ازهادی بهجت تبریزی و حسن شادبه تقدیر کرد.
نظر کاربران
صادق هدایت بزرگ مرد ادبیات ایران
پاسخ ها
من حدس میزنم تو اون مجلسی که همه بزرگان ادبیات حاضر بودند. منظور و مفهوم کتاب بوف کور رو متوجه نشدند و بخاطر برداشتهای سطحی خاطر همگان مکدر گشته.
من خودم بعد از 14 بار که بوف کور را خواندم وتفاسیر و نقدهای مختلفی که درباره آن کتاب بودرا مطالعه کردم؛ متوجه اصل جریان شدم.
به جرات میتوان گفت یکی از شاهکارهای ادبیات ایران زمینه
و گمان میکنم اکثر فبلمهای معمایی و پیچیده که تو هالیوود و سینمای جهان ساخته میشه برداشتی از این کتاب گهربار ایران زمینه ولی چون نویسندش ایرانیه اشاره ای به آن نمیشه.
کتاب چجوری بود بعد از 15 بار خوندن!!!؟
کتاب چجوری بود بعد از 15 بار خوندن!!!؟
شهریار مرد بزرگی بود ولی نیاز و استیصال و وابستگی به ... اونم در سن پیری اونو نیازمند خیلی ها کرد و به همین دلیل زیر بار منت خیلیها رفت که هیچوقتم باهاشون حال نکرد...
روحش شاد
هر سه تاشون (هدایت، نیما و شهریار) د از بزرگترین و بهترین افراد ادبیات معاصر این سرزمین بودن
روحشون شاد
صادق هدایت بزرگ مرد ادبیات ایرانه که فکر کنم تامدتها لنگه اش پیدابشه