احمد عظيميبلوريان - استاد پيشين دانشگاه مريلند در روزنامه شرق نوشت: اين روزها موج تازهاي در دولت و وزارت راه و شهرسازي به نام «بازآفريني شهري» به راه افتاده است که اگرچه ظاهري منطقي و زيبا دارد؛ اما بالقوه ميتواند رشته توسعه اقتصادي و اجتماعي در ايران را در هم بريزد و نتيجهاي وارونه نسبت به آنچه باور دولتيان است، به بار آورد.
احمد عظيميبلوريان - استاد پيشين دانشگاه مريلند در روزنامه شرق نوشت: اين روزها موج تازهاي در دولت و وزارت راه و شهرسازي به نام «بازآفريني شهري» به راه افتاده است که اگرچه ظاهري منطقي و زيبا دارد؛ اما بالقوه ميتواند رشته توسعه اقتصادي و اجتماعي در ايران را در هم بريزد و نتيجهاي وارونه نسبت به آنچه باور دولتيان است، به بار آورد.
هدف اين بازآفريني، بازسازي دوهزارو ٧٠٠ محله در ۵۴۳ شهر با ظرفيت شش ميليون خانوار يا حدود ۲۵ تا ۳۰ ميليون نفر است که چيزي حدود دو برابر سطح تهران کنوني را خواهد پوشاند. نکات زير درباره احتمال بروز نتايج وارونه است. نکند که فرداروزی حرفي را که رئيس امور اقتصادي مجلس شوراي اسلامي زد که «ما الگو نداشتيم»، تکرار کنيم. مشکل ما نبود الگو نيست. کوتاهي و بيحوصلگي در خواندن اين الگوهاست. بازآفريني شهري الگو دارد؛ اما اين الگو بومي نيست، بلکه از غرب گرفته شده و به صورتي که بيان شده، مسئله مسکن را در ايران حل نميکند. چرا؟ به اين دلايل:
۱- مسکن فرسوده در ايران برخلاف غرب تنها يک پديده شهري نيست. مسکن در همه روستاهاي ايران به صورت تاريخي و سنتي فرسوده بوده و هست. فرسودگي مسکن روستايي بازتاب نظام اقتصاد ارباب و رعيتي چندين هزارساله ايران است که در آن نظام عمده سود کشاورزي و توليد روستايي به ارباب ميرسيد و آنچه در دست روستايي باقي ميماند، آنقدر کم بود که نميتوانست براي ساخت خانه خود آجر تهيه کند. خانه را با خشت خام ميساخت که در نخستين زلزله خراب ميشد. بازسازي آنهم با خشت خام صورت ميگرفت و اين نهضت تا به امروز ادامه دارد. بيشتر خانههاي تخريبشده در زلزله اخير در غرب کشور خانههاي روستايي بودند. در برابر آن خانه اربابي در شهر با چنان مصالح بادوام و زيبايي ساخته ميشد که اگر امروز هنوز سر پاي خود ماندگار باشد، به ميراث فرهنگي تبديل ميشود. نمونه اين خانهها را در شيراز و مشهد و تبريز و تهران به فراواني مشاهده ميکنيم
.
۲- اگر مسئولان وزارت راه و شهرسازي بگويند که کار ما محدود به مسکن شهري است و مسئوليت مسکن روستايي مثلا با وزارت جهاد كشاورزي است، خود را بيشتر تابلو کردهاند؛ زيرا (الف) حاشيهنشيني که امروز بخش جدانشدني از شهرها و نتيجه بیتوجهی به روستاهاست، وابستگي اين دو نوع مسکن را بهخوبي نشان ميدهد. (ب) هر خانه روستايي يک واحد توليدي است؛ درحاليکه هر واحد مسکن شهري يک واحد مصرفي است. در افسانهها و فولکلور روستايي ايران هرجا سخن از غذاخوردن است، از «نان و چاي» ياد ميشود. در تهران عزيز امروز ما با کافهها و رستورانهاي فراواني سروکار داريم که صورتحساب يک ناهار چهارنفره سر به ٣٠٠، ٤٠٠ هزار تومان ميزند. پس اين سخن که «اگر درباره مسکن روستايي پرسشي داري، برو از وزارت جهاد كشاورزي بپرس»...
نشان بارزي از شکاف و بيگانگي در تصميمگيري در امور آباداني کشور در بالاترين سطح دولت است. تصور ما مردم از دولت يک «هيئت» است؛ نه گروهي بيگانه که دور ميز نشستهاند.
۳- جمع کل مصالح ساختماني ما شامل سيمان، آهن و چوب در سراسر کشور محدود است. اين مصالح بايد در بازسازي بناهاي شهري و روستايي به کار رود. آيا دولت محترم حساب کرده است که مصالح مورد نياز براي ساخت صد هزار واحد مسکوني در سال در برنامه بازآفريني شهري چند درصد توليد داخلي است؟ و آيا چيزي براي مسکن روستايي باقي ميماند؟
۴- آيا دولت محترم حساب کرده است که کارگر مورد نياز برای بازسازي اشارهشده در ١٠ سال آينده از کجا تأمين ميشود؟ از روستاهاي ايران تأمین میشود يا از کارگران مهاجر؟ تضمين وجود کار در شهرها هر دو گروه را به حرکت درميآورد. روستاها از گذشته خاليتر شده و نسل جوان به شهرها روي ميآورند. تنها سالخوردگاني که قدرت توليد و تحرک را از دست دادهاند، در روستا باقي ميمانند. کشورهاي مهاجرفرست اطراف ما جشن ميگيرند. فروشندگان خارجي مانند دوره پس از ۱۳۵۲ که بهاي نفت سه برابر شد، به ايران هجوم خواهند آورد. در آن دوره کشتيهاي مصالح ساختماني كه به بنادر ايران ميرسيدند، براي تخليه بار خود چندين ماه معطل ميشدند. براي انتقال بارهاي تخليهشده کاميون کافي نبود. کارگران نهتنها از کشورهاي اطراف بلکه از فيليپين و کره به ايران ميآمدند. با اين تفاوت که آن روز ارز فراوان داشتيم؛ ولی امروز همه چيز داريم، جز ارز خارجي.
۵- تجربه فاجعهبار ساخت «مسکن مهر» چند درس آموزنده به مسئولان ما ميدهد که براي چيدمان «طرح ملي بازآفريني پايدار شهري» ميتواند سودمند باشد. نخستين درس وجود فساد در واگذاري پروژهها بود که موجب صرفهجويي شرکتهاي پيمانکاري در کاربرد مصالح شده بود. اين صرفهجويي شامل ١) کاهش ميزان سيمان در بتون و ملات بهکاررفته در بنا بود که موجب ريزش بناها در زلزلههاي اخير شد. ۲) کاهش ضخامت ديوارها تا حدي که صداي يک اتاق بهراحتي به اتاق مجاور منتقل ميشد. ۳) کاهش کيفيت مصالح برقي و لولهکشي و اتصالات. اين عيوب در بناهاي تخريبشده بهخوبي ديده ميشود و در بناهاي سالم در نخستين زلزله بعدي ديده خواهد شد.
فاجعه ديگر مسکن مهر اين بود که پروژهها در مسير راههاي ميانشهري ساخته ميشد و به نام مردم محلي بود؛ اما به کام کارمنداني بود که در شهرها به کار مشغولاند. اين استراتژي بيشترين سود را به صنعت خودروسازي ميدهد و بيشترين سردرگمي و آلودگي محيط را به وجود ميآورد.
٦- دولتهايي که سر کار ميآيند، الزاما سليقه مشابهي با دولتهاي گذشته ندارند. در اروپا و آمريکا هم همينگونه است. در آمريکا دولت جمهوريخواه بسياري از مصوبات دولت دموکرات قبلي را نقض ميکند. بسياری از پروژهها مانند کاهش آلودگي هوا که در دوره رياستجمهوري باراک اوباما بر پايه کنوانسيونهاي کيوتو و پاريس آغاز شده بود، در دوره رياستجمهوري ترامپ متوقف شد. دولتهاي ايران نيز نبايد پروژههاي بلندمدت تنظيم کنند.
شرايط اقتصادي ايران قابلپيشبيني نيست.
۷- «قابليت زندگي» و «جابهجايي» که در اين پروژه مورد تأکيد قرار گرفته، الزاما پديدههاي فيزيکي و روي زميني نيستند. پيشرفت اجتماعي نيز نوعي جابهجايي است. دولتهاي ايران بايد بتوانند زندگي اجتماعي ميليونها نفر مردم بينواي روستايي را تعالي بخشند.
۸- با کاهش محسوسي که روزانه در ارزش پول ملي رخ ميدهد، آن ٧٥هزار ميليارد تومان بودجه سالاانهاي که براي پروژه در نظر گرفته شده هنوز به سال سوم نرسيده، دو برابر ميشود. شک داريد نگاه کنيد به کاهش ارزش ريال در برابر ارزهاي معتبر بينالمللي در سه ماه گذشته. نگارنده در يک مقاله نوشته بودم که امضاي وزير اقتصاد و دارايي و رئيس بانک مرکزي روي اسکناسها براي خنده و پزدادن بچههاي آنها نيست، بلکه بايد تضميني بر حفظ ارزش مبادلاتي آنها باشد.
۹- اگر به هر صورت دولت محترم توانست اين پروژه را بهرغم مشکلاتي که در بالا ذکر شد، با موفقيت پياده کند، بايد بتواند از آنها به عنوان الگويي در کاهش آلودگي محيط استفاده کند. يکي از عوامل آلودگي محيط در محلات قديم و حتي نوساز شهري که يکسره تکرار ميشود، کشتن ميليونها گوسفند در خانه و کوچه است. خون و آلودگیهای ناشي از اين کشتارها در محلات شهري پخش ميشود و مردم و بهويژه کودکان را بيمار ميکند. اين کشتارها در هزار سال پيش عامل مهمي در آلودگي شهر نبود؛ زيرا شمار آنها کم بود. اين نويسنده در جاي ديگري پيشنهاد کرده بودم که در هر محله فضاي کوچکي مانند يک اتاق به اين کشتارها اختصاص داده شود، بهنحوي که بتوان خون و آب شستوشو و ضايعات کشتن قرباني را جمعآوري کرد. اما کو گوش شنوا؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
بله که شبیه هم نیست ای ن اقا میخواد مسکن فرسوده رادرست کنه چرااخه ماکه مخالفیم هرکسی بخواد درست کنه میکنه حالاهرکی مییاد اسن ککه اصلا نگرانی نداره برای اقای وزیر قیمت مسکن پایین بیاره به متذر چی میشه چیه چند سال انجوری بالارفته ازبینظارتی حالهمه چی رانظارت کنن