سیاستمداران ایرانی و افسانه «هویدا»
علی میرزاخانی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: نقل شده است که پس از برکناری هویدا از سمت نخستوزیری در سال ۱۳۵۶ و واگذاری ریاست دولت به جمشید آموزگار، یکی از مقامات بانک مرکزی نزد نخستوزیر جدید میرود و از یک خطای فاحش در سیاست ارزی دولت هویدا پرده برمیدارد.
نخستوزیر جدید استدلالات این مقام بانک مرکزی را میپذیرد؛ اما از وی میخواهد که این مساله را در حضور شاه مطرح کند. پاسخ شاه ظاهرا شبیه همان افسانهای بود که از هویدا درخصوص عدم تغییر قیمت کبریت یا خودکار بیک در ۱۳ سال دوره نخستوزیری وی نقل شده است. شاه به نخستوزیر اقتصاددان تشر میزند که هویدا ۱۳ سال نرخ دلار را در هفت تومان تثبیت کرد و حالا شما یکشبه میخواهید دلار را بیش از ۵۰ درصد گران کنید!؟
افسانه عدم تغییر قیمتها در دوره هویدا به اشکال مختلفی بین مردم و سیاسیون مطرح است و به دلیل کثرت تکرار، لباس واقعیت به آن پوشانده شده است. اما واقعیت غیر از این است. آمارهای رسمی نشان میدهد که اگرچه میانگین نرخ تورم در دهه ۴۰ زیر ۲ درصد بود، اما این نرخ در پی برکناری عالیخانی، معمار اقتصادی دهه ۴۰ از وزارت اقتصاد با سرعتی جهشی صعودی و دورقمی میشود. این جهش در حدی بود که هویدا پست نخستوزیری را در سال ۱۳۵۶ با تورم بیش از ۲۵ درصد که از زمان جنگ جهانی دوم بیسابقه بود تحویل داد. آمار رسمی بانک مرکزی گویای آن است که شاخص قیمتها در نیمه اول دهه پنجاه ۲/ ۲ برابر و شاخص قیمت مسکن سهونیم برابر شد. تثبیت نرخ ارز با اهرم دلارهای نفتی در این توفان تورمی باعث سیل واردات، ورشکستگی تولید، ارزان شدن بیسابقه مهاجرت به خارج، فرار سرمایه و در مجموع ورشکستگی اقتصادی شد.
تمام شواهد تاریخی گویای آن است که از شکوفایی اقتصادی دهه ۴۰ که با معماری عالیخانی و نه هویدا یا شاه شکل گرفت، در پایان دولت هویدا جز ویرانهای باقی نمانده بود. این ویرانی اقتصادی اگرچه در دلارباران نفتی دهه پنجاه و سیل واردات از چشم مردم پوشیده ماند، اما بیماری هلندی ناشی از جشن دلارهای نفتی، نهال نوپای تولید در اقتصاد ایران را خشکاند و انبوهی از ورشکستگی را به ارمغان آورد. این پرده آخر از بحران مشروعیت شاه بود. کسی که در حوزه سیاسی و اجتماعی با بحران مشروعیت درگیر بود در سایه جهالت و لجاجت اقتصادی، آخرین سنگر خود را نیز از دست داد و رفتنی شد. هویدا هم پایان یافت؛ اما افسانه غیرواقعی از ثبات اقتصادی دوره نخستوزیری وی هرگز پایان نیافت. اکثر سیاستمداران آرزو دارند که از دوره آنها چونان دوره افسانهای هویدا یاد شود؛ گویی همه آنها دارای یک هویدای درون هستند که آنها را چونان خود هویدا از درک واقعیتهای اقتصادی عاجز میکند.
نگاه سیاسی به مقولات اقتصادی کار خطرناکی است؛ اما بدترین اشتباه یک سیاستمدار میتواند شوخی با شاهنرخ اقتصاد یعنی نرخ ارز باشد. میتوان ثابت کرد که آشفتگی اقتصادی در دولت ششم و ضعف و پریشانی اقتصاد در دولت نهم و دهم ریشه در خطای سیاست ارزی دارد و برعکس، عمده دستاوردهای دولت هفتم و هشتم محصول واقعبینی ارزی است. دولت یازدهم هم این خطای سیاستی را عینا تکرار کرد که تاوان آن در دولت یازدهم تشدید رکود بود و در سال آغازین دولت دوازدهم التهاب ارزی. در عین حال، نگاه سادهلوحانهای هم وجود دارد که آشفتگی ارزی سال ۷۴ را به داستان بدهی خارجی و جهش اوایل دهه ۹۰ را به تحریمها و التهاب فعلی را به گرههای انتقال دلار ربط میدهد که البته این عوامل، هیچ نقشی جز تسریع ظهور بیماری ندارند.
دولت روحانی بسیار خوششانس بود که خیلی زود در آخرین سال دوره اول خود اخطار تب ارزی را دریافت کرد؛ اما به جای درمان، علائم بیماری را پوشاند تا اخطار دوم را شدیدتر دریافت کند. در قوانین آهنین اقتصاد همیشه راهی برای تصحیح خطای سیاستگذار وجود دارد، اما این نوع تصحیح، هزینه سنگینی بر اقتصاد تحمیل میکند که قابل پیشگیری است.
نظر کاربران
زرشک طلایی.....!!!!!؟؟؟؟
مدیران دانا کشور در رفاه وامنیت
اون موقع اگه فرار سرمایه و ورشکستگی بود حالا چی هست پس؟؟؟
یعنی واقعا دلار هفت تومن بوده؟؟؟ من که باور نمیکنم
درود بر هویدا..
بابا جون شما خوبید ،همه بدن ،حکومت شاه اصلا ایران رو ویران کرد فقط شما اباد کردین همه نوکر بودن شما وطن پرستید واقعا مارها وحرفهاتون خجالت اورشده
روحت شاد هویدا
راست میگه /مردم کورن نمی بینن که دلار 600 برابر شده یعنی رشد اقتصادی و سودش توی جیب مسئولین محترم /اینا برنده شدن را از دید خودشون وخانواده اشون میبینن
کشور ما احتیاج به یک اقتصاددان نابغه دارد اما مسئولان ما اینطور که خود را نابغه میدانند کشور را به نابودی کشاندند
حالا که وضعمون که خوبه خدا رو شکر پاسپورتمون هم که تو کل دنیا اعتبار داره اصلا معنی فقر رو هم که نمیدونیم چیه یه جورایی این مملکت آدم رو یاد بهشت میندازه عجب زندگیه خوشی داریم من که موندم ساعات تفریح و خوشگذرانیم رو چطوری تقسیم کنم بانکها هم که از پرداخت سود پولهای من بدبخت شدند هی به من میگن داش علی بیا یه کم از این پولهات رو ببر توی بانکهای سوئیس بزار اصلا عالمیه این زندگیمون