سلفی با ساختمان نیمه سوخته!
پس از سوختن پلاسکو بود که جامعه نسبت به حوادث اینچنینی حساسیت زیادی پیدا کرد چرا که همدرد خانوادههایی بود که عزیزانشان در پلاسکو و یا در زیر آوار جان خود را از دست دادند.
سلفی برای انتخابات!
اما فارغ از تلاش ماموران آتش نشانی و ایثار آنها برای دچار نشدن ساختمان وزارت نیرو به سرنوشت پلاسکو باید به آنهایی توجه داشت که با حضور در کنار ساختمان مورد نظر اقدام به گرفتن عکس سلفی و یا حتی تصویر انتخاباتی کردند. حضور رئیس و نایب رئیس شورای شهر در محل حادثه امری طبیعی است چرا که آنها باید پاسخگوی افکار عمومی باشند. حضور برخی دیگر از اعضای شورای شهر مانند حجت نظری هم به دلیل آنکه بارها نظرات کارشناسی درخصوص لزوم استحکام بناها در پایتخت ارائه کرده و پس از بررسی اولیه خبر داد که «خطر ریزش ساختمان برق وزارت نیرو تا حد زیادی مرتفع شده است» منطقی به نظر میرسد اما سوال آنجاست که چرا برخی که هیچ تخصصی در امور عمرانی و معماری ندارند در محل حادثه حضور یافتند و اقدام به انتشار تصاویری از این حضور در شبکههای اجتماعی کردند؟ این حضور سودی به حال آتشنشانان خسته و زحمتکش و کمکی به خاموش کردن آتش کرد یا برگی به رزومه تبلیغاتی آنها برای انتخابات مجلس افزود؟
غیبت مشهود مرد مشهدی!
نکته قابل توجه غیبت قالیباف در محل آتش سوزی بود. او که پس از خروج از بهشت همانطور که وعده داده بود به بهشت بازگشت اما هوشیار بود در مراسمها و اماکنی حاضر شود که معنای تداوم حیات سیاسی و اجتماعی او باشد. پس از غرق شدن نفتکش سانچی، قالیباف از نخستین افرادی بود که با صدور پیامی درگذشت خدمه کشتی را به خانواده آنها تسلیت گفت اما در حالی که تصور میشد درباره آتش سوزی ساختمان وزارت نیرو هم به بیان دیدگاههایش برای کمک بپردازد، سکوت کرد. این سکوت میتواند به پایان امیدهای قالیباف برای رسیدن به پاستور تعبیر شود چرا که او هر روز شاهد است بیش از گذشته از اذهان محو میشود و علاوه بر آن پس از پایان حضور در بهشت جایگاهی برای او در نظر گرفته نشد که بتواند مانند گذشته به تبلیغ خودش بپردازد. البته یک دلیل دیگر برای سکوت او میتواند به گزارشی مربوط باشد که چندی پیش از سوی محمدعلی نجفی یعنی شهردار فعلی تهران قرائت شد و در این گزارش به تخلفات شهرداری در زمان مدیریت قالیباف اشاره شده بود. جالب آنجا است که پس از قرائت این گزارش بود که قالیباف تاکید کرد: «از مدیران خسته و نشسته نمیتوان انتظار مدیریت مطلوب داشت. در حال حاضر، ضعف مدیریت در کشور کاملا محسوس و مشهود است.»
تضعیف برای قدردانی!
جالب آنجاست که برخی رسانهها از این موضوع برای نیل به اهداف سیاسی خود بهره بردند چنانکه خبرگزاری مهر نوشت: «این ساختمان همچون ساختمان پلاسکو دارای سازه فلزی بود و به دلیل استفاده اداری غیرایمن (انباشت پروندههای کاغذی در طبقهای که در اصل برای استفاده پارکینگ خودروها طراحی و ساخته شده) امکان ورود و مهار آتش را دشوار کرد.این حادثه مانند تمام حوادث آتش سوزی در پایتخت چندان برای رسانهها مهم و حساس نبود تا زمانی که شهردار تهران در بازدید صبحگاهی از این حادثه از احتمال فروریزش ساختمان سخن گفت و در مصاحبه ای رادیویی نیز سازه این ساختمان را با ساختمان فروریخته پلاسکو مشابه دانست. از آن زمان کلید واژه پلاسکو ۲ شکل گرفت.
ارسال نظر