در ٥روزی که از جشنواره گذشته؛ فیلمهای زیادی با داشتههای متفاوت و البته واکنشهای گوناگون دیدهایم. فیلمهایی با طیفی از دوستداران و البته شماری مخالف؛ که این تنوع البته در ذات سینماست که نه با رکورد کار دارد و نه با تعداد گلهای زده؛ و همه چیز را سلیقه و دانستههای تماشاگر روشن میکند.
روزنامه شهروند- امین فرجپور: در ٥روزی که از جشنواره گذشته؛ فیلمهای زیادی با داشتههای متفاوت و البته واکنشهای گوناگون دیدهایم. فیلمهایی با طیفی از دوستداران و البته شماری مخالف؛ که این تنوع البته در ذات سینماست که نه با رکورد کار دارد و نه با تعداد گلهای زده؛ و همه چیز را سلیقه و دانستههای تماشاگر روشن میکند.
بمب پیمان معادی را که با زیبایی، روند کاشت خشونت در اذهان کودکان و اشاعه خشونت را که امروز جامعهمان ساخته، تصویر کرده است. شعلهور نعمتالله و روایت باز هم شخصی این کارگردان را. اقتدار گام به گام فزاینده ابراهیم حاتمیکیا را در کارگردانی؛ و نیز فیلم استاندارد چهارراه استانبول را. نبوغ خودنمایانه هومن سیدی را و سرمایهسوزی امپراطور جهنم را و... خیلیهای دیگر را نیز من ندیدم و شما دیدید و دیگران دیدند.
در میان تمام این فیلمها، لاتاری اما چیز دیگری بود. فیلمی خوش سر و شکل که البته با هیچ متر و معیاری نمیتوانم فیلم را دوست داشته باشم؛ و میگویم چرا؛ و البته خیلی زود و سریع از ماجرا میگذرم.
لاتاری فیلم روراست و صادقی نیست؛ و این مهمترین مشکل این فیلم است. مهدویان که در ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز به وضوح و روشنی گفته بود که به چه جریان و دیدگاهی وابسته است، در لاتاری فضایی غبارآلود ساخته و از این طریق سعی در گمراهکردن خواننده دارد تا شاید با سر و شکل یک فیلم منتقد و معترض خود را سینماگری منتقد بنمایاند. غافل از اینکه لاتاری خیلی زود و خیلی راحت مشت او را باز میکند.
لاتاری را خیلیها یک فیلم اجتماعی خواندهاند. فیلمی که آسیبهای اجتماعی را فریاد زده و در روایتی که رونمایش بسیار به الگوی قیصر وابسته است، عصیان فردی را پیشپای قهرمانانش قرار میدهد. این الگوی هوشمندانه خیلی راحت میتوانست تماشاگرش را اسیر کرده و سیمای یک فیلم منتقد و معترض اجتماعی را به لاتاری بخشد، اما هرچه روایت پیش میرود، نقاب از سیمای فیلم برگرفته شده و روشن میشود که این فیلم چرا و اصلا به چه هدفی ساخته شده است!
جای این یادداشت میخواهم داستانی از تاریخ بگویم: زمانی که فیلم قیصر اکران شد، منتقدی به نام هوشنگ کاوسی که آن زمان در نقدی به فیلمساز توپید که چرا وقتی از خواهر قیصر هتک حرمت شده، او نمیرود و از پاسبان محل کمک نمیگیرد؟ پرویز دوایی در پاسخ نوشت که قیصر داستان مردی است که از پاسبان کمک نمیگیرد و آنچه کاوسی میخواهد، داستان فیلمی دیگر است و بد نیست که خود آقای کاوسی برود آن فیلم را بسازد.
حالا به نظر میرسد بعد از نیمقرن روح مرحوم کاوسی در وجود جناب مهدویان حلول کرده و او رفته و آن فیلم را ساخته؛ درباره پسری که وقتی نامزدش مورد هتک حرمت قرار گرفته و خودکشی میکند، چون برادری به نام فرمان ندارد، یکی از هزاران حاج کاظم بیکار نشسته را برداشته و میرود و آنجا با کمک یکی دیگر از همان حاج کاظمها که حالا اطلاعاتی شده، دخل یارو متجاوز را آورده و سربلند به کشور بازمیگردند. بله؛ قیصر به روایت محمدحسین مهدویان این شکلی میشود! نشان میدهد که حاج کاظم برای دفاع از ناموس ایرانی به خارج از کشور میرود، اما نشان نمیدهد که چرا دختر مجبور شده است از کشور خودش برود؟ چرا این مهاجرت روزبهروز بیشتر میشود؟ آیا این مدافعان ناموس که مهدویان نشان میدهد، در این زمینه نقشی ندارند؟
به این دلیل است که حتی فیلمی سفارشی مانند ماجرای نیمروز را صادقتر از لاتاری میدانم. آن به وضوح میگفت، دوربینش را در کدام اردوگاه کاشته؛ اما این یکی ظاهر و شکل و قیافه منتقد میگیرد، اما در میدان عمل کمبودها را توجیه میکند. حتی در جایی هم وقتی به ظاهر در اردوگاه مردم قرار گرفته و از قول مامور امنیتی گفتهای به این مضمون میگوید که بله ما اشتباه کردیم و حالا بند را آب دادهایم؛ با رفتار و سر و شکلی که مهدویان از آن کاراکتر ترسیم کرده، پیداست که منظور نمیتواند این باشد که رفتارهای آن طیف در این ٤٠سال اشتباه بوده؛ بلکه آشکارا آن کاراکتر خود را و فیلم هم دارد. آن طیف را ملامت میکند که چرا زودتر و بیشتر از این سختگیری به خرج داده نشد تا امروز این آسیبها را در اجتماع نبینیم؛ و این جنبه دردناک ماجرای نقاب انتقاد است که سازنده فیلم ماجرای نیمروز به چهره زده است.
پینوشت ١: سالها پیش وقتی دستیار سابق مسعود کیمیایی، کینهتوزانه شایعهای درباره ارتباط او با نهادی امنیتی را رسانهای کرد؛ این فیلمساز کهنهکار به جایی رسید که بیراه نیست بگویم شاید هم فکر خودکشی به سرش زده بود. او تمام هستی و بود هنرمندانهاش را با آن شایعه بر باد میدید؛ و برای همین هم هست که با اینکه نزدیک به ٢٠سال از آن روزها میگذرد، اما کیمیایی هرجا گیر آورده، از خود دفاع کرده و آن شایعه را رد کرده است.
شما این رفتار روشنفکری دهه چهلی را قیاس کنید با جوانان تازه فیلمسازشدهای که با افتخار همان نهاد بهعنوان سرمایهگذار بهره برده، برایشان فیلم ساخته و در ادامه هم چهره منتقد به خود میگیرند.
پینوشت ٢: نمیدانم چرا لاتاری را دیدم، مدام داشتم به آن روزی فکر میکردم که جعفر پناهی از دادن جایزه به محمدحسین مهدویان خودداری کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
چرا انقد بهضیا از لاتاری بد میگن؟؟؟؟؟
چون موضوعش مربوط به زنان میشه؟؟؟؟
میخواین اینم توقیف کنین بعد جشنواره؟؟؟!!!!!
بدون نام
چون یه کارگردان داره غیرت و حس ایرانی رو تو فیلمش نشون میده ازش متنفرین؟
بدون نام
اینا با چیز دیگه یی مشکل دارن و الکی به فیلم گیر میدن
خیلی لاز این نویسنده ها با دارو دسته های دیگری جوینت هستند و سفارشی مینویسن و زیرآب میزنن
بدون نام
معمولا فیلمایی که منتقدا نمیپسندن خیلی بهترن. منتقدا عمدتا تافته های جدا بافته هستند
الهام
من اصلن باورم نميشه افرادى كه كامنت گذاشتن متن رو خونده باشن!!!
آقاى مهدويان خوب فيلم ميسازن ، خيلى تأثير گذار و باور پذير و در عين حال جهت دار و مغرضانه!
بدون نام
واقعا داره با این فیلم مغرضانه برخورد میشه
از هفت گرفته تا انتقادات الان
زشته دیگ
مطمئن باشید اگه کارگردان بدی بود وابسته به جایی بود یا هرچیز دیگه بازیگر ها هم قبول نمیکردن
بدون نام
سیاست کاری شما متعفن است.
چون درباره منافقین فیلم ساخته جریان خاصی دارد؟
وچون متعلق به فلان جریان است(به نظر شما)باید فیلمش کوبانده شود؟
دیکتاتورترین آدما هستید شما
نظر کاربران
منتقدین کلا چرت هستند که یه رسز غر میزنند
محمدحسین مهدویان عالیه دوسش دارم
برو بابا
چرا انقد بهضیا از لاتاری بد میگن؟؟؟؟؟
چون موضوعش مربوط به زنان میشه؟؟؟؟
میخواین اینم توقیف کنین بعد جشنواره؟؟؟!!!!!
چون یه کارگردان داره غیرت و حس ایرانی رو تو فیلمش نشون میده ازش متنفرین؟
اینا با چیز دیگه یی مشکل دارن و الکی به فیلم گیر میدن
خیلی لاز این نویسنده ها با دارو دسته های دیگری جوینت هستند و سفارشی مینویسن و زیرآب میزنن
معمولا فیلمایی که منتقدا نمیپسندن خیلی بهترن. منتقدا عمدتا تافته های جدا بافته هستند
من اصلن باورم نميشه افرادى كه كامنت گذاشتن متن رو خونده باشن!!!
آقاى مهدويان خوب فيلم ميسازن ، خيلى تأثير گذار و باور پذير و در عين حال جهت دار و مغرضانه!
واقعا داره با این فیلم مغرضانه برخورد میشه
از هفت گرفته تا انتقادات الان
زشته دیگ
مطمئن باشید اگه کارگردان بدی بود وابسته به جایی بود یا هرچیز دیگه بازیگر ها هم قبول نمیکردن
سیاست کاری شما متعفن است.
چون درباره منافقین فیلم ساخته جریان خاصی دارد؟
وچون متعلق به فلان جریان است(به نظر شما)باید فیلمش کوبانده شود؟
دیکتاتورترین آدما هستید شما