تستزنی، کودکی فرزندانمان را نابود کرد
سرانجام وزیر آموزش و پرورش دستور داد تا برگزاری آزمونهای ورودی مدرسههای نمونه مردمی و تیزهوشان که در پایه هفتم برگزار میشد حذف شود تا به این ترتیب بساط موسسههای تستزنی و رواج کتابهای کمکدرسی برای شرکت در این آزمونها را یک گام به عقب براند.
حكيمزاده خودش معلم بوده و از ليسانس تا دكتري «برنامهريزي درسي» خوانده و آموزش و پرورش تطبيقي تدريس ميكند. او منتقد سرسخت مدرسههاي تيزهوشان است و معتقد است « فاصله امكاناتي كه دانشآموزان از آن برخوردارند به طرز نگرانكنندهاي در حال افزايش است. عدالت در فرصتهاي ياددهي و يادگيري وجود ندارد و ما نيازمند بازتعريفي از عدالت آموزشي هستيم. بازتوليد طبقات اجتماعي از طريق جداسازي دانشآموزان صورت ميگيرد كه بايد اين رفتار اصلاح شود. ما يك جداسازي براساس امكانات آموزشي داريم كه گاه خواسته و گاه ناخواسته است. يك جداسازي هم براساس استعدادشان داريم.»
حال تصميم وزارت آموزش و پرورش يك گام در تحقق انتقاد اوست. اين دانشيار دانشگاه كه كار خود را به عنوان عضو هيات علمي دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران ميداند، ميگويد: آيا هدف ما از فرصتهاي ياددهي و يادگيري كه فراهم ميكنيم اين است كه بتوانند چند تست را جواب بدهند؟ قطعا اينگونه نيست. با تحميل اين آزمونها و مقدمات برگزاري آنها موجب اين شدهايم كه دوران كودكي كه بنياديترين و مهمترين دوره براي شكلگيري شخصيت و پرورش متوازن شخصيت دانشآموزان را ناديده بگيريم و فرصت ياددهي و يادگيري كودكان را از دست بدهيم .
شما مدتها براين موضوع تاكيد ميكرديد كه دانشآموزان را نبايد براساس استعداد يا توان پرداخت مالي خانوادههايشان در مدرسههاي مختلف تفكيك كرد. يكي از اين مدل تفكيكها با آزمونهاي تست ورودي به مدرسههاي نمونه مردمي و تيزهوشان، دانشآموزان را تحت تاثير قرار ميداد و برگزاري همين آزمونها بازارداغي را براي موسسههاي آمادهسازي و برگزاري آزمون رقم زده بود. حالا وزيرآموزش و پرورش از توقف آزمونهاي تستي خبرداده است. اين تصميم چيست و قرار است چه آثاري داشته باشد؟
همان طور كه وزيرمحترم آموزش و پرورش در توييتر، خودشان هم توضيح دادهاند هدف اصلي ما در مدرسههاي ابتدايي اين است كه منطبق بر سند تحول بنيادين آموزش و پرورش محيط شاداب و با نشاط را فراهم كنيم تا دانشآموزان بدون درگيرشدن با استرس و فضاي اضطرابآور در كنار همديگر با مشاركت درس بخوانند. ارزشيابي توصيفي-كيفي كه در دوره ابتدايي انجام ميشود نيز هدفش همين بوده است. در عين حال گزارشهاي متعددي داشتهايم كه دانشآموزان براي ورود به مدرسههاي تيزهوشان و نمونه مردمي مجبور بودند در آزمونهاي متعددي شركت كنند. همين موقعيت سبب شده موسسات مختلفي وارد ميدان شوند و كلاسهاي آمادهسازي تست برگزار كنند.
هزينههايي كه اين روش به دانشآموزان و خانوادههايشان تحميل ميكرد چه بود؟ به جز استرس و نگراني از ردشدن در اين آزمونها چه هزينههاي ديگري تحميل ميشد؟
بچههايي كه خانوادههايشان تمكن مالي داشتند ميتوانستند به اين كلاسها بروند و در نتيجه در اين آزمونها نيز موفق ميشدند. اما خانوادههايي كه چنين تمكن مالي نداشتند طبعا چنين فرصتي هم نداشتند. ما نيز براي اينكه بتوانيم منطبق با سند تحول بنيادين آموزش و پرورش دوره ابتدايي را زنده و همراه با شادي و نشاط كنيم و براساس اصول تربيتي پيش برويم اين تصميم را اتخاذ كرديم و مقرر شد برگزاري هرگونه آزمون تستي در مدرسهها توسط موسسهها، استفاده از كتابهاي كمكآموزشي و همينطور برگزاري آزمون ورودي مدرسههاي تيرهوشان و نمونه مردمي در پايه هفتم كه اثراتش در دوره ابتدايي برميگردد، حذف بشود. با اين تصميم اميدواريم انشاءالله اين فرصت براي دانشآموزان ابتدايي ما فراهم بشود تا از فشار اين استرس و اضطراب آزاد بشوند و بتوانند با روحيه در مدرسهها حضور داشته باشند.
نميتوان درباره تاثير كنكور و آزمونهاي تستي در مقاطع بالاتر بر سواد دانشآموزان سخن گفت اما پرسش اين است كه آيا اين آزمونهاي تستي و برگزاري كنكور ورود به مدرسههاي خاص سواد دانشآموزان را مخدوش نميكند. تاكنون فشار موسسهها آمادگي تستزني به اين سمت پيش رفته كه دانشآموز بيشتر مهارت تست زني پيدا كند تا سواد بياموزد و مهارتهاي اصلي و مهم را در خود تقويت كند. بنابراين به نظر ميرسد كه اين شيوه بر مهارتهاي دانشآموزان تاثير منفي داشته است.
بله قطعا همينطور است. شما ببينيد همه برنامههاي درسي و كتابهاي درسي تقليل پيدا ميكند به مهارت دانشآموز براي تست زدن. آيا هدف ما از فرصتهاي ياددهي و يادگيري كه فراهم ميكنيم اين است كه بتوانند چند تست را جواب بدهند؟ قطعا اينگونه نيست.
با تحميل اين آزمونها و مقدمات برگزاري آنها موجب اين شدهايم كه دوران كودكي كه بنياديترين و مهمترين دوره براي شكلگيري شخصيت و پرورش متوازن شخصيت دانشآموزان است را ناديده بگيريم و فرصت ياددهي و يادگيري كودكان را از دست بدهيم. هرگز ديگر چنين فرصتي را نخواهيم داشت. حال با اين تصميم درست يادگيريهاي دانشآموزان ما متناسب با سن خودشان و عميق خواهد شد. ضمن آنكه موجب ميشود ديگر اضطراب يا نگراني نداشته باشند كه اين مدرسه قبول بشوند يا آن مدرسه قبول بشوند. با چنين اقدامي ميتوانيم با تقويت آموزش عمومي موقعيتي را فراهم كنيم كه همه دانشآموزان در كنار همديگر مهارتهاي اصلي را فرا بگيرند. خانوادهها نيز با اين فشار و با اين مطالبه مواجه نباشند .
البته ماهي را هروقت از آب بگيريم تازه است؛ اما فكر نميكنيد الان كمي دير شده و در اين سالها موسسههاي تستزني و آموزشهاي كمكدرسي آنقدر قوي شدهاند كه حتي زورشان از وزارتخانه آموزش و پرورش هم درتصميمسازي و تاثيرگذاري بر خانوادهها بيشتر شدهباشد؟
همان طور كه خود شما هم فرموديد تصميم درست را از هرجايي بگيريم خوب است. ما آسيبهاي زيادي در اين زمينه متحمل شدهايم. موسسات هم قطعا بيكار نمينشينند. اما ما اميدواريم رسانهها نقش اساسي خود در آگاهيبخشي به اين مهم را ايفا كنند و به كمك دانشآموزان بيايند و در كنار آموزش و پرورش قرار بگيرند تا افكار عمومي را آگاه كنند. درواقع تاكنون منافع يك عده موسسههاي سودجو موجب شده كودكي فرزندان اين سرزمين نابود شود.
الان با تصميم صرف از سوي وزير هم نميتوانيم اميدوار باشيم كه كودكي فرزندانمان احيا شود. اين موضوع و برگزاري كلاسهاي فوق برنامه به يك فرهنگ و يك مطالبه جدي نزد خانوادهها تبديل شده است. خانوادهها گمان ميكنند بايد فرزند خود را بعد از مدرسه هم به اين كلاس و آن كلاس ببرند. حتي اگر مدرسه اين كار را نكند خود خانوادهها اين كار را ميكنند. چه بسا خانوادهها مخفيانه و بدون اطلاع مدرسه فرزند خود را در كلاسهاي تستزني و مشابه آن ثبتنام كنند. اين فرهنگ با يك دستور وزير تغيير نميكند. آيا دستور وزير مبني بر حذف آزمونها پيوست فرهنگي و اجتماعي بر تضمين موفقيت دارد؟
ما فكر ميكنيم كه بايد به صورت همهجانبه به اين برنامه و دستور وزير در حذف آزمونها بپردازيم. مديران مدرسه نقش محوري در اين زمينه دارند. آگاهسازي خانوادهها از برنامههاي آموزش و پرورش در اين عرصه است و بديهي است كه رسانهها فرصت بسيار مناسبي در اين راه هستند.
مهم، تلاشي است براي جهتدهي صحيح به خانوادهها كه چه چيزي براي آنها و فرزندانشان مناسب است اما مقداري زمان نياز دارد تا نگرشهاي صحيح را بتوانيم جايگزين نگرشهاي نادرست كنيم. اين تصميم منطبق بر تمام اصول علم تعليم و تربيت و نظامهاي آموزشهاي پيش روست. نظامهايي كه نتايج خيلي خوبي داشتهاند. يك پشتوانه خيلي قوي از جهت علم تعليم و تربيت نيز در زمينه عدم جداسازي، عدم برچسبزني به بچهها با عناوين مختلف نيز داريم كه در اين زمينه مديران ارجمند با آگاهي و هوشياري ميتوانند به آگاهسازي خانوادهها و دانشآموزان بپردازند. ما به كمك رسانهها خيلي اميدواريم تا بتوانيم اين موج مثبت را به نفع آينده كودكانمان ايجاد كنيم.
گزارشهاي متعددي داشتهايم كه دانشآموزان براي ورود به مدرسههاي تيزهوشان و نمونه مردمي مجبور بودند در آزمونهاي متعددي شركت كنند. همين موقعيت سبب شده موسسات مختلفي وارد ميدان شوند و كلاسهاي آمادهسازي تست برگزار كنند. خانوادههاي دانشآموزان نيز بعضا با ناآگاهي و با صرف هزينههاي گزاف دنبال اين قضيه ميرفتند و از سوي ديگر معلمان ما نيز خودشان را ناچار ميديدند كه در كنار برنامههاي درسي كتابهاي كمك آموزشي را استفاده بكنند زيرا مطالباتي از سوي خانوادهها از مدرسهها وجود داشت.
نظر کاربران
یعنی کلا این مدارس حذف میشوند؟ اگر نه که ملاک ورود به این مدارس چیست؟
امیدوارم این کار شروعی باشد برای بازبینی وتغییا اساسی سیستم و روش آموزشی ما . متاسفانه این روش آموزشی تمام بچه ها را از مدرسه فراری داده وبجز استرس و اضطراب برای دانش آموزان و خانواده انها هیچ نتیجه ای ندارد انگار همه با هم در یک مسابقه بی حاصل شرکت کرده اند که از انتهای ان خبر ندارند واز مسیر آن هم اذتی نمی برند برنده آن هم تنها آموزشگاه های تقویتی و.... هستند که با حیله خانواده های نگران را فریب می دهند و سرمایه دار می شوند
زندگیمون که همش استرسه و دیگه اعصاب برای مردم باقی نمونده
چه استعداد هایی تو این نظام اموزشی کور شدن چه استعداد هایی به خاطر اضطراب های که همه این ها به بچه ها فشار اوردن نابود شدن الان هم نسلی داریم افسرده ناامید وغرق در ارزوهای بر باد رفته
پاسخ ها
آفرین