سازندگان فیلم «لاتاری» با شیوه بیانی آشنا برای دستاندرکاران رسانه کشور، تعجب خود را اینگونه مطرح کردهاند که چرا نشریات اصلاحطلب از این فیلم راضی نیستند و اصولا چرا این فیلم را فیلمی برخلاف منافع ملی در وضعیت کنونی ارزیابی میکنند؟ در حالی که چنین حساسیتی خارج از گرایشهای معمول سیاسی، یک حساسیت ملی است.
روزنامه اعتماد- رسول آبادیان: ظاهر امر نشان ميدهد؛ حاشيههايي كه اين روزها درباره فيلم سينمايي «لاتاري» به راه افتاده، درست همانچيزي است كه هم سازندگان اين فيلم به دنبالش هستند و هم عملي مهندسي شده ازپيش است. درمواجهه اوليه با فيلم «لاتاري»، اين پرسش براي بيننده پيش ميآيد كه اگر فيلمي با اين مضمون، توسط فيلمسازي خارج از چارچوب ذهني دستاندركاران فعلي ساخته ميشد، چه اتفاقي رخ ميداد و نوع برخوردها با آن چگونه بود؟ يعني درست همان پرسشي كه چندين سالپيش، پيرامون مستندي با نام «فقرو فحشا» مطرح شد.
سازندگان فيلم «لاتاري» با شيوه بياني آشنا براي دستاندركاران رسانه كشور، تعجب خود را اينگونه مطرح كردهاند كه چرا نشريات اصلاحطلب از اين فيلم راضي نيستند و اصولا چرا اين فيلم را فيلمي برخلاف منافع ملي در وضعيت كنوني ارزيابي ميكنند؟ در حالي كه چنين حساسيتي خارج از گرايشهاي معمول سياسي، يك حساسيت ملي است.
شايد بتوانيم در ميزان «غيرت و مردانگي» عوامل ساخت اين فيلم درباره موضوعي چون قاچاق دختران ايراني به امارات شك نكنيم اما بياحتياطي در نوع بيان اين غيرت و مردانگي، اظهرمن الشمساست. به اين دليل كه در درجه اول ريشه در نوعي هرجومرجطلبي آشكار دارد و دردرجه دوم ناقض قوانين جاري دو كشور محسوب ميشود.
ذهنيتهاي پشتپرده اين فيلم جداي هرگونه اتهامزنيهاي موهوم و به كاربردن اصطلاحاتي هميشگي و نخنما چون «زنجيره اي» براي مطبوعات منتقد، خود به خود راه و رسمي كه پيش گرفتهاند را لو دادهاند و اين درحالي است كه بايد عاقلانه، دردرجه نخست اين پرسش را در ذهن خود پاسخ دهند كه اين حجم نگراني چرا بايد در مورد اين فيلم و مستند ياد شده در بالا اوج بگيرد؟ مگر فيلمهاي ديگري كه از زاويهاي هنريتر به اين مشكل پرداختهاند ،كماست؟
مشاهده اين فيلم از سويي ديگر، اين پرسش را به ذهن بيننده متبادر ميكند كه«غيرت» ما چرا بايد پس از وقوع واقعه به جوش بيايد؟ واقعا يك آدم، با غيرتي افسارگسيخته از اين دست كه اجازه ميدهد «ناموس»اش، سرازخاك بيگانه دربياورد نبايد در اين فيلم خلعت غيرت را از تن دربياورد و نام ديگري بر خود بگذارد؟
بايد برادرانه به سازندگان فيلم«لاتاري» گفت: آقايان! مشكل قاچاق دختران ايراني به امارات نه به زور اتفاق ميافتد و نه با فريب و نيرنگ. دختران ايراني را اغلب فقر فزاينده و نابساماني اقتصادي به اين راه ميكشاند كه چارهاش براي رفع، نه قهرمانبازي از نوع فيلمفارسياست و نه عربدهكشي و نه قمهكشي و نه داد و بيداد واهي و نه پيشنهاد پشت دست زدن به دهان يك مجري، نه خائن خطاب كردن كساني كه مجبور نيستند نوع نگاه تحميلي مارا تحمل كنند و نه ربط دادن آن به دولتي خاص است. حقيقت اين است كه بنا به مضمون يكي از ديالوگهاي همين فيلم اززبان مامور امنيتي، عوامل پشتپرده دراين پروژه پرسشي مطرح كردهاند كه خودشان هم جرات شنيدن پاسخش را ندارند و بر همين اساس بايد راههاي ديگري چون درافتادن به دامن هزل و هجو و خشونت به نيت نگه داشتن تماشاگر را امتحان كنند.
نكته جالبتوجهي كه ازسوي سازندگان اين فيلم ناديدهگرفتهشده اين است كه اعتبار و حيثيت حرفهاي خود را درجهتي حركت دادهاند كه خودشان هم ريشههايش را به درستي نميشناسند يا نميخواهند بشناسند. برخوردهاي غيرمنطقي با هدف گرم كردن تنور جشنوارهاي كه از شدت تكرار در لبه سقوط قرار گرفته شايد در نگاه اول نوعي تيزهوشي و موقعيتشناسي به حساب بيايد اما درنظر گرفتن تاريخ مصرف چنين رويكردي نه به نفع يك گروه فيلمسازي است و نه به نفع آينده سينماي ما.
هنرمندي كه نداند راهحل مشكلي چون قاچاق دختران ايراني به كشورهاي عربي، ريشه درچه عواملي دارد و چهنوع فرهنگ سازي را طلب ميكند، بدون شك عنان اختيار هنر خود را به دست كساني ميسپارد كه جز كوبيدن بر طبل خشم، راهحل ديگري بلد نيستند. فقط كافياست لحظهاي خود را به جاي بينندهاي ازكشوري ديگر قراردهيم و ازنظرگاه او به فيلم «لاتاري» نگاه كنيم. شايد آن وقت باشد كه دريابيم اثري خلق كردهايم كه نهتنها سطحي از شناخت ايران و ايراني را با خود يدك نميكشد بلكه به نفرتي دامن ميزند كه مورد علاقه دشمنان ما است.
مهدويان با فيلم «ماجراي نيمروز» و «ايستاده درغبار» نشان داد كه هنرمندي علاقهمند به ثبات كشور خود است اما در كمال تعجب در«لاتاري»، همه ذهنيات علاقهمندانش را مخدوش كرد. از هر طرف كه بخواهيم به فيلم لاتاري نگاه كنيم با اثري پريشان به لحاظ مضمون و ساختار مواجه ميشويم. اثري كه اي كاش در پرونده كاري اين فيلمساز جا نميگرفت.
فيلمسازي آيندهدار چون مهدويان، بدون شك بهتر از هر كس ديگري ميداند كه بايد با طمانينه بيشتر درباره ريشههاي يك مشكل ظاهرا لاينحل برخورد كرد و بهتر ميداند كه تصويري، چون تصويرپاياني اين فيلم ممكن است چه تصور خطرناكي از ايراني و فرهنگ ايراني ايجاد كند. مهدويان ميداند كه فرهنگ قمهكشي به نيت منكوب كردن سياست يك دولت درهردورهاي، پيش از آنكه به نقدي سازنده و فرهنگي منجرشود، تيشه بر ريشه فرهنگ خشونتگريز ما ميكوبد.
مسالهاي كه در اين فيلم به عنوان دغدغه اصلي مطرح شده، نياز به راهكارهايي ازجنس همدلي و وفاق دارد نه متهم كردن ديگري. پس اگر «غيرتي» هست، بسمالله.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
وای به حال ما که این چیزا رو فیلم می کنن دوباره میدن به خورد مون تا واسمون عادی بشه اینم اخر عاقبت غیرت ایرانی