در روزهای اخیر که بزرگترین رویداد تئاتری کشور، سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، در آن گذشت، تئاتر ایران ناگهان با ممانعت از اجرا یا همان توقیف نمایش «روز عقیم» به نویسندگی و کارگردانی «حسین کیانی» درست در شب قبل از اجرا مواجه شد.
روزنامه شرق- مسعود صفری: در روزهای اخیر که بزرگترین رویداد تئاتری کشور، سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، در آن گذشت، تئاتر ایران ناگهان با ممانعت از اجرا یا همان توقیف نمایش «روز عقیم» به نویسندگی و کارگردانی «حسین کیانی» درست در شب قبل از اجرا مواجه شد. این عمل، چه در طول برگزاری جشنواره و چه پس از آن واکنشهای بسیاری را در میان اهالی تئاتر برانگیخته است. آخرین آن مربوط میشود به بیانیه مشترک دو نفر از اصلیترین برگزارکنندگان جشنواره؛ یعنی لیلی رشیدی و حمید پورآذری؛ بهترتیب میزبان و مدیر بخش خارج از صحنه (آفاستیج). همانطور که در این بیانیه نیز بهدرستی به آن اشاره شده، این اولینبار نیست که از اجرای یک تئاتر ممانعت به عمل آمده است، اما اینبار ابهام و عدم شفافیت در نهادی که منجر به توقیف روز عقیم شده و در بیانیه ایشان نیز مورد پرسش قرار گرفته است اهمیت صحبتکردن درباره وضعیت کنونی را دوچندان میکند.
در این بین تاکنون سؤالات زیادی، اعم از اینکه واکنش درست به این اتفاق چه میتواند باشد یا چه کسی باید پاسخگو باشد، مطرح شده است، اما تاکنون جامعه تئاتری در هیچ موردی به پاسخی هرچند نسبتا قطعی دست نیافته است. بنابراین با بازخوانی این اتفاقات در کانتکستی دیگر، شاید دستِکم بتوانیم یا پاسخ بخشی از پرسشهای خود را بیابیم یا به سؤال اصلی برسیم.
مجموعهداستانهای «هری پاتر» نوشته جی.کی.رولینگ جایگاه ادبی چندانی ندارد، اما جزء مکتوباتی است که بخشی از نسلهای دهههای ٧٠ و ٨٠ ایران را با خود درگیر کرد و در شرایط امروز که بخش گستردهتری از مخاطبان یا مشغولان به تئاتر نیز شامل آن میشوند، شاید اشاره به این مجموعهداستان زیاد هم بیجهت و خالی از لطف نباشد.
مهمترین کنش ابتدایی پاتر بهنامخواندن ولدمورت در فضای رسمی بود؛ واکنشی به نشانههای حضور ولدمورت در فضایی که دیگران سکوت را ترجیح داده بودند. از این حیث شاید بتوان واقعیتِ وضعیتِ موجود درباره توقیف روز عقیم و افعال و واکنشهای مربوط به آن را در داستان فانتزی هری پاتر مورد بازخوانی قرار داده و به نتایجی تازه رسید. میدانیم نمایشی که به اجرای عموم رسیده بوده، برای ورود به جشنواره با مانع روبهرو شده، اما با ضمانت و دعوت دبیر جشنواره مجددا به جشنواره دعوت میشود، اما گویا مقامی بالاتر همچنان اصرار بر توقیف دارد. آن مقامی که در گفتارهای خصوصی خیلیهایمان درست یا غلط خطابش میکنیم بههرحال نامی دارد. نام آن مقام چیست؟
به نظر میآید عملِ توقیف اینبار در جشنواره برعکس اجراهای عموم که توقیفهایش لابهلای تولیدات گم میشوند، با واکنشهای بیشتری همراه بوده است. انصراف «سیدمحمد مساوات» از بخش مسابقه بینالملل جشنواره و «محمد عاقبتی» از داوری بخش آفاستیج از جمله واکنشهای مربوط به کسانی است که بلافاصله پس از اعلام توقیف نمایش روز عقیم، با انصراف خود، اعتراض خود را نسبت به این عمل نشان دادند. حالا پس از گذشت چند روز از پایان جشنواره، میزبان و مدیر بخش خارج از صحنه همان جشنواره با انتشار بیانیهای اینبار خود در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفته و خواستار شفافسازی شدهاند و در بخشی از بیانیه خود تصریح کردهاند: «ما میخواهیم مسئولانه عمل کنیم. اکنون اگر سکوت کنیم مسئولیم. اگر شتابزده هم عمل کنیم مسئولیم. کسی که تئاتر را تحریم میکند به اندازه کسی که تئاتر را توقیف میکند مسئول است. کنار هم بایستیم که دست همه ما در حالوهوای این روزهای تئاتر ایران آلوده است. فرصت را مغتنم بشماریم، حرف بزنیم و خواستههایمان را مدون کنیم و تا گرفتن نتیجه مطلوب ایستادگی کنیم».
پیشتر نیز یادداشتهایی از «رفیق نصرتی» و «میلاد شجره» و کوتاهنوشتههای زیادی در فضای مجازی و بازتاب آن در روزنامهها گویای بهوجودآمدن حداقلی از دیالوگ میان اهالی تئاتر شده بود؛ از پیشنهاد رفیق نصرتی در باب گذر از دوگانه انصراف و سکوت و اندیشیدن به راهحل سوم بگیرید تا اهمیت توجه به «ما» بهعنوان تفکر و کنشی از سوی جمع در نوشتار میلاد شجره. دراینمیان اما همانطورکه در بیانیه مذکور نیز اشاره شد، به نظر میآید شکستن سکوت در گفتمان رسمی مهمترین و ابتداییترین کنش اصلی خواهد بود. تا آن موعد اما منِ بدونِ جایگاه در این داستان، عليالحساب فرصت گفتوگوی پیشآمده را غنیمت شمرده، چند خطی را روایت کرده و پیشنهادی را به این دیالوگ اضافه میکنم:
باید از کسی که جایگاه نمادین لازم برای واکنش اصلی در گفتمان رسمی را دارد، تقاضای نامبردن از آن نهاد یا مقام بالاتر از مرجع قانونیِ رسمی را داشته باشیم. ما کارکرد همان یاران و دوستانی را داریم که به تحقق کنش اصلی از طرف او یاری میرسانیم. اما واکنش و صدای اوست که در سازوکار سیاسی داستان اهمیت دارد؛ نهادی که کارگردان نمایش روز عقیم در نامه انصراف خود قبل از شروع جشنواره هم به آن اشاره کرده بود و حالا در بیانیه لیلی رشیدی و حمید پورآذری نیز درباره آن سؤال پرسیده شد. اما باز هم از بردن نامش در این یکی داستان کاراکتر اصلی حداقل تا به اینجا سر باز زده است.
نباید فراموش کرد که نداشتن واکنش درست و بهموقع در بهرسمیتشناختن کنشی فراقانونی موجب هموارکردن راه دخالتها و اِعمال نفوذهای بعدی و بدتر است و بهرسمیتشناختن آن و نامبردن از آن در گفتار رسمی موجب پاسخگویی احتمالی یا دستِکم درک و شناخت درستتر از وضعیت موجود می شود. در نهایت دیالوگ خود را با پرسشی به پایان میبرم شاید که بستر گفتوگو دستِکم پس از پایان جشنوارهای با این شعار تحقق پیدا کند.
گروهی که واکنشِ انصراف را در آن مقطع یکسر در نفع شخصی یا عجولانه دانسته و آن را نقد میکنند، آیا در آن زمان آلترناتیو دیگری برای انجام داشتند، یا با این کار صرفا دیگران را نیز دعوت به سکوتی میکنند که خود انجامش دادند؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر