چرا عصبانی‌ترین مردم دنیا معرفی شده‌ایم؟!
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: مؤسسۀ مطالعاتی «گالوپ» که سال پیش ایرانیها را در کنار عراقی‌ها به عنوان عصبانی‌ترین مردم دنیا معرفی کرده بود در تازه ترین گزارش خود رتبۀ مردم ایران را یک درجه ارتقا داده تا دیگر با عراقی‌ها اشتراک نداشته باشیم و به تنهایی روی سکوی افتخار (!) بایستیم.
هر چند ممکن است در نگاه عده‌ای این موسسه اهداف سیاسی داشته باشد یا بخواهد با ارایۀ تصویری نادرست به برند ما آسیب رساند اما خوب که دقت می‌کنیم می بینیم پر بیراه هم نمی‌گویند. چندان که سالانه ۴ میلیون ایرانی به خارج از کشور سفر میکنند و در مجموع ۹ میلیون سفر به خارج اتفاق می‌افتد (عددی که دولت را به وسوسه افزایش عوارض خروجی انداخت) و این جمعیت جز آنها که به عراق می روند بیش از هر نکته از آرامش دیگر مردمان می‌گویند.
روزنامۀ اطلاعات ذیل این خبر در تحلیلی که در این باره آورده خشمگین دانستن ایرانیان از نگاه این مؤسسه را به اخبار خشونت و قتل که هر روز در رسانه ها منتشر می شود نسبت داده و یادآور شده تنها در یک هفته و در یک روزنامه با این تیترها رو به رو می شویم: «زن خائن دستور داد شوهرش را به قتل برسانند»، «ضامن‌وام، به دست رفیق بد حساب به قتل رسید»، «پسر اسیدپاشی کرد و پدرش او را کشت»، «عروس فرمان ربودن خواهرشوهر را داد.»
در این گزارش همچنین آمده روزانه حدود ۱۶۰۰ نزاع منجر به ضرب و جرح طرح شکایت شده و در پزشکی قانونی ثبت میشود.این صرفاً یک رویۀ ماجراست. بسیاری از خشونت‌ها در اقصا نقاط کشور ثبت نمی‌شود. علاوه بر آن بخش مهمی از خشونت‌های خانگی نیز به شکایت و ثبت نمی‌انجامد. به این نوع خشونت‌ها، «خشونت پنهان» گفته میشود.
اما آیا مؤسسۀ گالوپ به خاطر موضوع خشونت ایرانیان را خشمگین ترین مردم دنیا معرفی کرده یا شاخص های تعریف شده ای دارد؟ خیلی ها دوست دارند بدانند مؤسسۀ گالوپ چگونه محاسبه می کند؟
در نوشته ای پیش از این توضیح دادم که معیار مقایسه خشم و عصبانیت، بالاترین «میزان تجربه های منفی روزانه» است و با سؤالاتی که مطرح می کنند به این نتایج می رسند. به بیان دیگر هر قدر مردمی « تجربه های منفی روزانه» بیشتری داشته باشند « عصبانی» تر تلقی می شوند و میزان عصبانیت به تجربه های منفی روزانه بستگی دارد.
همان گونه که پیش از این درباره خوش‌حالی و غمگینی این پنج پرسش را مطرح می کردند و بر پایۀ آن خوش حال ترین و غمگین ترین مردم دنیا را معرفی می کردند: «آیا به‌خوبی استراحت کرده‌اید، مورد احترام قرار گرفته‌اید، موقعیت لبخند و خنده زیاد برای‌تان پیش آمده، موضوع جالب و تازه ای را یاد گرفته‌اید و شاد شده‌اید؟».
درباره عصبانی بودن ایرانیان چند نکته یا عامل را برشمرده بودیم و اشاره دوباره به برخی و ذکر نکات جدید بی مناسبت نیست. هر چند که پاسخ را باید در مجموعه‌ای از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناختی جُست والبته نوبت قبل که موارد را برشمردیم اعتراضات دی ماه هنوز شکل نگرفته بود:
۱-مسابقه و مقایسه؛ احساس عقب ماندن از دیگران یا به حق خود نرسیدن از عوامل عصبانیت است و در يك كلمه مقايسه با ديگري در متن يك مسابقه. شماری از مردم زندگی را عرصه «مسابقه با دیگران» می دانند و نه «مقایسه با دیروز خودشان». ریشه مشکل شاید در آموزش و پرورش باشد که بچه ها در طول سال‌ها یاد نمی‌گیرند با دیروز خودشان مقایسه شوند و از رشد و کسب اطلاعات بیشتر خودشان احساس شادمانی کنند.
به عکس هم سامانه آموزشی و هم خانواده ها مدام در حال مقایسه با دیگران و در واقع مسابقه هستند که در نهایت در قالب کنکور خود را نشان می دهد. آدمی هنگامی از زندگی لذت می برد که از این حس رها شده باشد و مدام خود را در مسابقه اي با ديگران احساس نكند. احساس رضايت شايد مهم تر از موفقيت باشد اما در مسابقه با ديگران به جاي رضايت بايد در انديشه موفقيت باشي و ناكامي عصبانيت مي آورد.
۲-کار بیش از حد؛ از نزدیک به ۸۰ میلیون جمعیت ایران تنها ۲۲ میلیون نفر شاغل هستند. این سخن به معنی آن است که در بیشتر موارد یک نفر کار می کند تا هزینه‌های چند نفر دیگر را تامین کند و همین موجب فشارهای روز افزون به افراد شده است و بخشی از خشم اجتماعی را باید ناشی از مشکلات اقتصادی و معیشتی دانست. احساس فدا شدگي و گاهي در زير چرخ دنده ها بودن و حتی له شدن. عصبانیت‌ها در واقع اعلام نارضایتی از این وضعیت است.
۳-تزریق عمدی عصبیت و نفرت؛ برخی از رسانه ها که اتفاقا به بودجه‌های فراوان متکی و از حمایت‌های خاص برخوردار هستند خشم و عصبیت را به عمد به جامعه تزریق میکنند. از نگاه اینان به جز خودشان که در بهترین حالت ۱۰ درصد مردم ایران را نمایندگی میکنند بقیه ره به خطا می پیمایند. هر روز تیتر سیاه می زنند و عجبا که دیگران را به سیاه نمایی متهم می کنند.
تصور کنید دوستدار یک چهره مشهور هنری یا سیاسی دچار چه احساسی میشود وقتی مشاهده می‌کند برخی به خود اجازه میدهند مدام به آنها توهین کنند تنها به این اتهام که اهل کرنش نیستند و بر استقلال فکری خود تاکید می‌ورزند. تورق و مشاهده برخی از اینها واقعا عصبانیت‌آور است. همین حالا که این مطلب منتشر می شود یک مقام صدا و سیما اعلام کرده پخش مستقیم اختتامیه جشنواره فجر منوط به «پوشش استاندارد» هنرمندان است.
معلوم است که هنرمندان پوشش های متعارف را رعایت می کنند چون در همین جامعه دارند زندگی می کنند اما صدا و سیمایی ها کاری به این موضوعات ندارند. هر چند که پخش نکردن کمتر از سانسور و حذف بازیگر زن عصبانی می کند. به کارگیری واژه «استاندارد» هم جالب است.
۴- وضعیت ترافیک؛ بخشی از این خشم بی‌گمان ریشه در نوع رانندگی و فرهنگ آشفته ترافیکی ما خصوصا در کلان‌شهر‌ها دارد. این همه صدای بوق در خیابان‌ها به‌خصوص در تهران علامت جدی فوران عصبیت و خشم در این جامعه است.
مي‌توان گفت تعداد بوق اتومبیل‌ها نسبت مستقیمی با میزان آرامش در آن شهر دارد. تردید نکنید هر شهری که درآن صدای بوق کمتری بشنوید بیشتر قابل زندگی است. دوستي که برای پوشش مذاکرات هسته‌ای به وین رفته بود تعریف می‌کرد طی یک هفته تنها یک‌بار صدای بوق خودرویی را شنیده و آن هم هنگامی بوده که پیرزنی مبتلا به آلزایمر و حواس‌پرتی در خیابان سرگردان بوده است وگرنه در حالت عادی امکان ندارد بوق بزنند. از همین حالا تصمیم بگیریم کمتر بوق بزنیم. مطمئن باشیم کمتر عصبانی می کنیم و کمتر عصبانی می شویم.
۵- استراحت ناکافی؛ افزایش شدید نرخ تورم خصوصا در سال های اوج تحریم های هسته ای بسیاری از مردم را به کار دوم و حتی سوم واداشته است. در دنیای مدرن اما این تفکیک، شادی آور است که ۲۴ ساعت این گونه تقسیم شود: ۸ ساعت کار، ۸ ساعت امور شخصی و اوقات فراغت و ۸ ساعت خواب و استراحت. وقتی از دومی و سومی کم می کنیم و بر کار- آن هم کار صرفا به قصد تامین اجاره بها و نیازهای خانوار - می افزاییم و از جسم وروح و ذهن خود بیش از حد کار می کشیم آستانه تحمل افراد، پایین می آید و با کوچک ترین موضوعی عصبانی می شوند.
كافي است كه دستمزدها با ميزان سود بانك ها مقايسه شود تا از تقابل ارزش نيروي كار با سرمايه احساس نارضايتي شكل گيرد. در سال های اخیر معضل دیگری هم اضافه شده و آن وضعیت موسسات مالی اعتباری است که پول مردم را گرفتند و ابتدا سودهای کلان دادند و بعد اصل و سود به مخاطره افتاد و خشم سپرده گذاران را برانگیخت.
۶- نیازهای طبیعی جوانان؛جامعه ایران، جوان است. اگر آدمی را آمیزه‌ای از غریزه، احساس و عقل بدانیم در جوانان، غریزه و احساس پررنگ‌تر است. عصبانیت هنگامی بروز می‌کند که عقل کمتر به کار گرفته میشود. وقتی جوانانی گرفتار در آتش غریزه و ناکام در بیان يا اطفاي آن و ابراز احساس باشند از رفتارهای خردورزانه و عقل مدارانه نشانی نمی‌ماند. هنر مدیریت یک جامعه این است که این واقعیت را لحاظ کند. بحران جنسی در ایران از زمینه های بروز خشم است.
۷- هیجانات تخلیه نشده؛ خشم، از هیجانات تخلیه نشده نیز نشات می‌گیرد. تماشاگر فوتبال که خشم خود را طی تماشای یک مسابقه تخلیه کرده در کوی و محله کمتر گردن‌کشی می‌کند. حتی برخی از روان‌شناسان از دستگاه‌های انتظامی و امنیتی می‌خواهند در قبال آسیب‌هایی که به برخی وسایط نقلیه عمومی وارد می‌آید آسان‌گیر باشند چون چه بسا آن تیغه‌ها در حالت عصبانیت بر پیکر انسانی بنشیند.
هنر این است که هیجانات در مکان‌های ورزشی یا هنری تخلیه شوند تا به صورت خشم بروز نکنند. کما این که گفته میشود چند دهه پیش در ایالت هایی از آمریکا به عمد به رواج موسیقی «جَز» - در ایران مشهور به جاز- دامن زده شد تا الزام آن به تحرک، جوانان را از خمودگی و مصرف مواد مخدر دور کند.
۸- ریتم تند زندگی مدرن؛ بخشی از عصبانیت ناشی از سرعت زندگی ماشینی و شهری است. ریتم زندگی را بی دلیل تند کرده ایم. اگر از سرعت زندگی کم کنیم با عصبانیت کمتر و آرمش بیشتر می توانیم زندگی کنیم. توصیه می کنم کتاب کم حجم و ارزان « از سرعت زندگی کم کن» نوشته لاینس ماندی ترجمه صدف شجیعی از مجموعه « کلیدهای بزرگ برای قفل های کوچک» را بخوانید و به توصیه های آن عمل کنید. در این کتاب ۳۵ راهکار ساده ارایه شده که قطعا از عصبانیت ما می کاهد.
۹- خشم به مثابۀ اعتراض؛ یک بار از دکتر سریع‌القلم خواستم توصیه‌ای برای موفقیت و رضایت داشته باشد. آن سفارش، این بود: خشم خود را فرو خورید. این یک توصیه فردی نیست. جامعه ایران با این خشم به جایی نمی‌رسد. اما آیا توصیه به فروخوردن خشم به معنی آن است که هیچ‌گاه اعتراض نکند؟ نه، هنر این است که در عین فعال بودن و واکنش نشان دادن عصبانی نشویم.
۱۰- تبعیض، تبعیض و باز هم تبعیض؛ اعتراضات اخیر هم نشان داد یکی از نشانه های خشم احساس تبعیض است. تبعیض در نقطۀ مقابل عدالت قرار می گیرد و هیچ حسی آزار دهنده تر از تبعیض نیست. تبعیض در بطن خود تحقیر را می پروراند. این که در خانواده ای جوان تحصیل کرده بیکار باشد و همکلاسی او با سواد کمتر و به صرف نشانه های وفاداری از رانت هایی برخوردار شده است او را و خانواده او را واقعا عصبانی می کند. مهم ترین ریشۀ خشم در ایران بی گمان تبعیض است. تبعیض در انتخاب شدن، تبعیض در انتخاب کردن، تبعیض در جنسیت، تبعیض در استخدام، تبعیض در تبعیض در تبعبض....
نظر کاربران
جوانان معتادن،مسولان بی خیالن،اختلاسگران آزادند،تحصیل کرده ها بیکارن،بیکارها نا امیدند،بی خانه ها ومستاجرها صاحب خانه نمیشوند گرانی و تورم تمامی ندارد
پاسخ ها
خیلی از کشورهای آفریقایی و آسیایی و آمریکای لاتین ممکنه وضعشون از ما بدتر باشه بنابراین فقط فقر و بیکاری نمی تونه علت این مساله باشه.دلایل متنوعی مثلا آموزش و پرورش فشل مثلا فرهنگ مساله دار ایرونی مثلا توهمات و ادعاهای زیادی که در ایرانیها نهادینه شده مثلا خودخواهی و خودبرتربینی مثلا بی بهره بودن از شادیهای جمعی مثلا گرم تر شدن هوا ...و دلایل متنوع و پیچیده ای وجود داره
مطلب فوق راخواندم ودلم گرفت مردم ایران تقریبا مردمی شادواهل تفریح وگردش هستن ولیکن اگر واقع بینانه بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم درست گفته اند ازتلویزیون شروع کنیم هرکانالی را میرنیم یادارن بحث سیاسی یادینی ویا.....اگر فیلم ویاسریال میبینیم نقش زن همیشه ژولیده ولباس تیره وخونه شلخته وار وموضوع فیلم یادزدی یاقتل یامواد مخدریازندان یاگریه وزاری و.....اجتماع مردم سرورگریبان وفکرها مشغول و.......درخانه تماما بحث گرانی ونبودامکانات وپول و......تفربح وسرگرمی که وجود نداره یاگرونه که مردم ازکجابیارن و........الآن نزدیک عیده پدرشرمنده خانواده و....... بنابراین چراعصبانی نباشیم چراچرا
دلیل خشونت مردم تو عدم وجود حقوق اجتماعی هست ارزشی برای وقتو عمرو پول ملت کسی قائل نیست مشکل اساسیه یکی ۲تا نیس مگه شما نمیدونین
از بس بدبختیم این دیگه پرسیدن داره ؟
پاسخ ها
یه دلیلش می تونه همین القا کردن به خود که "بدبخت تر از ما وجود نداره" باشه .فرهنگی که نمی تونه از کمترین چیزها لذت ببره و همیشه برای بیشترین چیزها حسرت می خوره و چون بدست نمیاره خشمگین میشه و کاسه و کوزه رو سر این و اون می شکنه .فرهنگِ متوقع بودن ولی در عین حال تلاش نکردن و غر زدن و ترحم نسبت به خود میتونه کم کم به نومیدی و خشم منتج بشه
چون بی خاصیت ترین سازمان مدیریتی وکشوری دنیا را داریم
به خاطر یه لقمه نون باید شب روز سگ دو بزنیم
همه عصبانی نیستن که، بعضی ها هم گیج هستن.درسته دوستان؟خخخخخخخ
وقتی یک کشور نتونه امنیت اقتصادی و اجتماعی و شغلی مردم خودش روتامین کنه و همون موقع قتی جامعه تو فشاره پستها و کارها دست یه عده خاص باشه و اختلاس و دزدی و کلاه برداری و رانت خواری که حالا تو همه کشورها هست ولی درصد و نورمالی داره وقتی از حالت نرمالش به حالت شدید برسه و از همه مهم تر به مردم اطلاعات واقعی نده ونسبت به دنیا بروز باشی اونموقع سبد رفاهی و بهداشت سطح فرهنگی و میزان تحمل پذیری اجتماعی عدم درک متقابل شکاف طبقاتی پیش میاد و اینجاست که تحمل ادما از آستانه عبور میکنه چون احساس میکنه که چیزی برای از دست دادن نداره.
غلط کرده هر کسی که این آمار کذب رو درآورده. باید این فرد را بکشند تا دیگر کسی از این آمارها ندهد. ما بسیار هم خونسرد و مهربان هستیم. لعنت به دشمنان اسلام.
پاسخ ها
شما ظاهرا خیلی خوشی، مشکل شغل و مسکن و حتی گرسنگی نداشتی ک درکی ازین موضوع داشته باشی.
یشب غذا نخور ببین اخلاقت چطور میشه
چربطی به دشمنان اسلام داره اگه چشماتو باز کنی میبینی که همه مردم صبح تا شب دنبال بدست آوردن روزیشون به هر دری میزنن اخر ماه بدهکارن، تمام فکرشون درگیر مشکلاتشونه، فقروفساد همه جا دیده میشه، مثل اینکه تو این جامعه زندگی نمیکنی
جناب بی نام سرور گرامی تو این مملکت یک مدیرو بهم نشون بده
فقط یک دونه نه بیشتر که بر اساس شایسته سالاری مدیریتی بهش واگذار شده نه زدوبند و چیدمان مافیایی تا من شرمنده بشم.
اینجا مثل هیچ جا نیست اینجا ایرانه.
..........
واقعا مغرضانه این مقاله حرف حق و باطل رو مخلوط نوشته.بی اخلاقی بی دینی بی تقوایی بی گذشتی خود خواهی تنبلی زیاده خواهی چشم و هم چشمی و. از دلایل فشار عصبی و عصبانیت می تونی باشه تا به اخلاق اسلامی بر نگردیم همینه که هست
پاسخ ها
چه جوری؟؟؟؟
با تشکر از مقاله خوب و بی نظیرتان.هنگامی که حرفهای دلت را که نمیتوانی بزنی
باز جای شکرش باقیه که با این همه فشار اقتصادی و فقر دیوانه نشدیم هنوز پس امید برای بهتر شدن هست .بعدم تبریک میگم به مسئولین بابت این افتخار ملی با این روند اختلاس ها و اقتصاد بیمار بعید میدونم تا مدتهای زیادی کشوری به پامون برسه
دلیل این است که مدیرنداریم لولو سرخرمن داریم مدیرنداریم
پاسخ ها
حرفتو قبول دارم
نبود پول.رفتن پول. از دست دادن شغل. بدبختی مگه لبخند زدن داره!!!
پاسخ ها
والا...
آقابه خدا واقعیت گفته اند.حرف حق تلخ است مگر غیراز این است چراعده ای ازشنیدن این مطالب نارحت میشوند .بخاطر فقر وبدبختی وحق کشی ها ومدریران نا کارآد درکشور هست .مثال حقوق کارگران حداقلی قراردادی را2350000تومن مشخص میکنند وبعد کارفرمایان پرسنل خدماتی وحفاظتی را درمناقصه به پیمانکار میدند وحقوق من قراردادی1500000روی هم باحق مسکن حق دواولاد و.....میدهند همه اینها میشود فشارعصبی وروانی برای مردم بجز عده ی خاصی که حقوق ومزایای خوب می گیرند پس حقیقت راگفته اند وهرکسی حرف حساب زدآدم دروغ گو هست وباید بکشندش .
چون همه چیز ارزان است،و مردم خیلی راحت مایحتاج خود را تهیه می کنند.
ماعصبانی باشیم برای مسویلین ومجلس که مهم نیست پشیزی ارزش نداره حالاانها چراناراحتن ما میگویم که قیمت برنح از12هزارتومان باید پاین بیا وخیلی چیزای دیگه اصلا بگو حرف بزن تیکه تیکه بکین خودت درداخل سایت همه یاحمله میکنن یاکارخودشون میکنن
ملت همش حرص میزنن و همیشه ناسپاس از خداوند
پاسخ ها
درسته مشکل ملته احسنت. دزدی و اختلاس مشکل ملته...افرین ملت مقصره اصلا به دولت چه ..حرفت تاریخی بود کاربر
نفست از جای گرم بلند میشه،
برو به همسایت یه سری بزن ببین اوضاعش چطوره
چه جالب هرکی ناراضی بود میشه ناسپاس ناشکر، بنظر این حتی اگرهم تو سرمون زدن صدامون در نیاد که یوقت ناشکری نکرده باشیم مثل اینکه یادش رفته یا نشنیده که پیامبر گفتن هرکس دربرابر ظلم سکوت کند از ما نیست، نگفتن موقع ظلم فقط سپاسگذار باشین!
همش فقر نیست 70درصدش مال اموزشه ازمدرسه گرفته تاخانواده حتی صداوسیما
۱۴:۳۸ نفست از جای گرمی بیرون میاد...
پاسخ ها
این گزارش چون واقعیت رو میگه به مذاق بعضی خوش نیامد
مشکلی نداریم! !!!!مثال خودمن اخراج از مس سرچشمه نشده..بخاطر مدت زمان جبهه ۱۵ساله سابقه. ..که شدم. تامین شغلی که نداریم....کلا بردار شرکت جعلی .خود دستگیر کرده تحویل قانون ونهایت ولش میکنند . ....زمینی می خرم مگن اوقافی می دنش مدرسه دادگاه می گه به ما ربطی نداره مجددا زمین مسکونی با سند ثبتی میخری مگن اصل زمین واگذاری ۱۵ خرداد بوده اعتبار نداشته سند را باطل می کنیم...تیر برق نبش منزل وکار وکسب را مسدود میکنند میگوید ۱۵تا ۲۰ ملیون بده تارفع مسدودی کنیم. ..حقوق بازنشستگی بعد ۳۰ تامین اجتماعی برقرار می کنیم با ۴نفره و یک نفر معلول ذهنی حاصل ازجبهه یکملیون حقوق در جبهه زخمی میشویم. مگن قبول نیست. گواهی پزشکی معالج قبول نیست ...فاصله طبقاتی کنیستر. همکار ۱۵ساله هفت برابر حقوق میگرد. قسط.وام معیشتی ۵۰۰هزارتومانی نمیدهیم که میدهیم ......!!!!!!!چرا نگران باشیم؟ ؟البته دهاگرفتاری. ..نه تنها نگرانی نداشته باشیم باید خوشحال ترین مردم جهان کمتر نباشیم. حالا همه را میتوان همین طور تصویر کرد. ..بماند بیکاری فرزندان. .....هر مدعی عدم مشکلات ذکر شده بود تلفن تاارسال بامدارک .........
تو این شرایط زندگی می خواهید براتون برقصیم
چون هیچی سر جای خودش نیست دزدان شدن سردمدار مردمی که خون دادن و به عدالت باور داشتن
چون ما ایرانی ها ترس هایمان بیش از اندازه است
به عنوان نمونه،من وقتی میخوام به یک خبر توهمین برترینها نظر بدم،چندین بار نظراتم رو توذهنم واکاوی میکنم تا بتونم هم حرفم رو بزنم هم سانسور نشم،این میشه استرس
تو کشور آمریکا مردمش بدون هیچ استرسی حتی مقابل کاخ سفید مقام اول کشورشون رو به باد انتقاد میگیرن
اما تو کشور ما،مثلا من جوون که زیرفشاراقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارم منفجر میشم نمیتونم به مقامات کشورم انتقاد کنم
...............
من امشب دل به دریا میزنم
..........
آخیش چه راحت شدم
۳۵سال ازش کشیدم یک شب اون هم ده دقیقه اون هم تو یک برنامه خبری تونستم انتقاد کنم که خواننده این انتقادها خودم و سانسورچی هستیم،....
مدیر دانا وباهوش کشور اباد وازاد ودر رفاه
ماملت شادی هستیم اگه عصبانی میشیم بخاطر بی بندوباری بعضی ها/ رفتاروکردار ترامپ دیوانه/ اسراییل کودک کش /سعودی های متجاوز /ابر قدرتهای نابلایق/ داعشی های قصاب /افراد وطن فروش..........خداوکیلی عصبانیت داره یانه؟
اون افرادی که میگند این مقاله چرت و پرته،، هم شکمشون سیره ، هم اجاره خونه ندارن، هم بچه هاشون با زدو بند و پارتی بازی سر کاری که آشنایی باهاش ندارند، هستند، هم حقوق حسابی دارن چه سرکار برند چه نرند، تو شرایط ماها قرار بگیر ببینم بازهم میگید چرت و پرت گفته و نوشته
من واقعا عصباني هستم و دندون رو هم جوري ميفشارم تا دندونام بشكنه البته از دست آمريكا و مزدوران داخلي و همينطور مردان بي غيرت كه زنشون بيحجابي و بي حيايي ميكنن و مثلا سرلخت ميان لب پنجره و مردش عين خيالش نيست اين اثرات موسيقي حرام و پول حرام و شبه ناك است
پاسخ ها
برو یه دکتر خودتو نشون بده حیفه اول زندگی
چون مردم متعصب افراطی هستیم
بوی گند تعصب و جاهلیت ایرانو برداشته
خوب جوابش خیلی راحته
نبود امنیت شغلی.اعتیاد.افسردگی و از همه مهمتر. وجود مدیریت بسیار ضعیف و دزد و دروغگو