ماجرای اختلاف حدادعادل و لاریجانی با احمدینژاد
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس گفت: لیست امید بعدا از پیروزی خیلی صاحب پیدا کرد و هر کسی را در خیابان میدیدیم به ما میگفت در لیست بستن و بودن شما خیلی موثر بودم؛ لذا من مدیون همه عالم و آدم شدم!
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: رئیس مرکز پژوهشهای مجلس گفت: لیست امید بعدا از پیروزی خیلی صاحب پیدا کرد و هر کسی را در خیابان میدیدیم به ما میگفت در لیست بستن و بودن شما خیلی موثر بودم؛ لذا من مدیون همه عالم و آدم شدم!
کاظم جلالی درباره قرار گرفتن در لیست امید گفت: ائتلافی بین اعتدالیون و جریان موسوم به اصلاحات بود و سه ده نفر قرار بود در این لیست قرار گیرند. ده نفر از طیف دوستان ما، ده نفر از طیف حزب اعتدال و توسعه و ده نفر از طیف جریان اصلاحات باشند، لذا لیست خالص اصلاحات نبود، بعدها که میخواست حملات در انتخابات شروع شود این را خیلی غلیظ کردند. البته اتفاق دیگری هم رخ داد. بخشی از دوستان ما تائید صلاحیت نشدند، بخشی از دوستان ترسیدند و رفتند.
اهم اظهارات جلالی در برنامه دستخط به شرح زیر است:
*برای قرار گرفتن در لیست امید به هیچ وجه تعهدی امضا نکردم، اگر میگفتند من امضا نمیکردم، ولی باید تعهد اخلاقی را بیان کنم. فقط از حزب اعتدال و توسعه یک آدمی چند باری زنگ زد که باید چیزی را امضا کنید. من به آقای واعظی گفتم از این شوخیها ندارم که آقای واعظی هم گفتند اشتباه شده و نباید به شما چنین حرفی زده میشد؛ لذا هیچ تعهدنامهای امضا نشد.
*{درباره حضور واعظی در حوزه تدوین لیست ائتلاف امید تهران انتخابات مجلس}: شما میتوانید دولتی را مثال بزنید که این کار را نکرده باشد؟ من در دولت آقای احمدینژاد نام ببرم، آقای محصولی که دوست من است، در دولت بود، ولی همزمان لیست هم میبست. یا آقای مصلحی...
* من خیلی آثاری از اینکه آقای عارف برای رئیس نشدن در مجلس، قهر کند ندیدهام. من هم هر جایی کاندیدا شوم و رای نیاورم حتما ناراحت میشوم، تعارف نداریم. ولی اینکه آدمی باشد دنبال رای نیاوردن خودش را بگیرد و بر این اساس کار را زمین بگذارد، اینطور نبود.
*اصل مناظرات انتخابات ریاست جمهوری را کار خوب میدانم، ولی هنوز شکل و شمایل دقیق و درست خود را پیدا نکرده است. مثلاً این که خیلی به حوزههای شخصی همدیگر بپردازیم، درخور کسانی که میخواهند کاندیدای ریاست جمهوری شوند و آدمهای بزرگ کشورند، نیست. این که خانه شما اینجا است و خانه من جای دیگر است، اینها روی اخلاق جامعه اثر مثبتی نداشته است.
*آقای حداد عادل در اواخر دوره هفتم مجلس یکسری مکاتبات را با آقای احمدینژاد داشتند و بحث برخی از قوانین که تخلف کرده بود را آقای حداد مطرح کردند و اختلافی بین آنها افتاد. همزمان باید فراموش نکنیم آقای احمدینژاد با آقای لاریجانی هم اختلافاتی داشتند. به دلیل این که از شورای عالی امنیت ملی با آن وضعیت رفت و تقریبا با هم دعوا کردند. شاید از این منظر ذهنیت ایجاد شود که پس جریان آقای احمدینژاد و یا آقای احمدینژاد پشت سر آقای لاریجانی قرار گرفتند؛ واقعیت ها این گونه نبود. به یاد دارم جلسهای گذاشته شد که خیلی دموکراتیک در داخل مجلس قدیم برگزار شد و قرار شد دو کاندیدای ریاست مجلس صحبت کنند. حداد عادل صحبت کردند و آقای لاریجانی هم صحبت کردند و بعد رایگیری شد. آنجا تعهد اخلاقی کردند که هر کسی رای آورد، او کاندیدا شود و نفر دوم کاندیدا نشود. انصافا آقای حداد عادل یک شخصیت اخلاقی هستند و خیلی به تعهدات اخلاقی خود پایبند هستند.
* قوه مجریه باید همیشه تحمل مجلس را داشته باشد، این تحمل در آن دوره کم بود. آقای حداد عادل که ادم سلیم و حلیمی است، وقتی آقای احمدینژاد رای آورد ایشان در شهرداری رفتند و با ایشان ملاقات کردند. درحالی که ایشان تازه رای آورده بود و آقای حداد عادل رئیس قوه بود. اکثریت مجلس هم در دوره هفتم با آقای احمدینژاد نبود. حتی به یاد دارم نمایندهای روز بعد به آقای حداد تذکر داد، نماینده طالش بودند که تذکر دادند برای چه به شهرداری رفتید و با ایشان ملاقات کردید و این عزتی برای مجلس نیست. آقای حداد که اینگونه برخورد کرد و حالا چند نقد هم داشت که قانون را رعایت کنید، خب رئیس مجلس است و جایگاهی در نظام ما دارد. یکباره با آقای حداد برخورد میکنیم! طبیعی است وقتی رئیس مجلس بعدی میآید، اگر قرار باشد همین روال برقرار باشد همین اتفاق رخ میدهد، چون رئیس مجلس برخلاف جای دیگر اگر از حقوق مجلس و حقوق مردم دفاع نکند، در مجلس مورد اعتراض نمایندگان خواهد بود.
*سال ۸۸ دو تا گروه بررسی در مجلس تشکیل دادیم. یک روز دانشگاه بودم و دیدم آقای نادران با من تماس گرفتند. درباره زد و خورد در کوی دانشگاه بود. گفت: کاظم آب در دستت است، بگذار و بیا! ما به کوی آمدیم، دفتر بسیج رفتیم و بچههای متدین و خیلی خوبی بودند. نالان از اتفاق شب قبل کوی بودند. از همانجا به آقای لاریجانی زنگ زدم و ماجرا را توضیح دادم. همین جا کمیتهای تشکیل شد.کلا بحث ما این بود اگر امروز در داخل کشور یک فتنهای رخ داده، به جای اینکه آدمهایی که در این فتنه آسیب میبینند، خارج از نظام دنبال کسانی برای پیگیری مشکلات خود بگردند، درون نظام خاصیت خودترمیمی داشته باشیم و پیگیری کنیم. اگر جایی هم حق و ناحق شده و اتفاقی افتاده است به عنوان نظام و خانه ملت این کار را انجام دهیم. کمیته دوم متشکل از کمیسیون امنیت ملی و یکی دو نفر از کمیسیون قضایی بود که آقای اسداللهی و آقای تجری از کمیسیون قضایی بود، ما هم تعدادی از کمیسیون امنیت ملی بودیم، آقای امیدوار رضایی هم بود؛ روز اول در این کمیته رفتیم با آقای مرتضوی دادستان ملاقات کردیم و همان روزی که ملاقات کردیم به اوین رفتیم. از همان جلسه ملاقات که ساعت ۳ یا ۴ بود،
مجوز برای ورود به اوین گرفتیم و به اوین رفتیم. کهریزکیها را به اوین برده بودند و ما ملاقات کردیم. شب ایستادیم و هم با کهریزکیها ملاقات مفصلی داشتیم و هم ایستادیم و بخش زیادی از زندانیان آزاد شدند. تا قبل از اینکه برویم، تصور ما این بود چند هزار نفر در زندان هستند. بعد دیدیم چنین اتفاقی نیفتاده، اوین هم خالی بود، جا داشت.
*کهریزک به نظر من تصمیم غلطی بود که گرفته شد و نباید به کهریزک میبردند. کهریزک زندان برای آدمهای خاص بود. من به یاد دارم در مجلس ششم دوستان آمدند و توضیح داده بودند که برخی از جنایتها انجام میشود و این جنایتکاران حرفهای هستند و این زندانهای طبیعی برای آنها محل استراحت است، لذا کهریزک برای آن آدمهای خاص درست شده بود.
*سال ۸۸ در ملاقات با کاندیداها فقط یک دلیل محکمهپسند شنیدیم که بعدا جواب داده شد؛ آن هم آقای رضایی بود که گفته بود چطور در برخی شهرها بیش از ۱۰۰ درصد، ۱۲۰ درصد مردم رای دادهاند؟ جایی مانند در شاندیز بود، در تهران شمیران بود، در لواسان بود و بعدا مشخص شد که اینها مردمی هستند که روز جمعه به محیطهای ییلاقی میروند. ولی بحثهای دیگری که مطرح شد واقعا بحثهای قابل قبولی نبود. ما اوایل تلاش داشتیم تلطیف کنیم، به جایی برسد که تند نشود، ولی بعد فضا متاسفانه تند شد. دلیل محکمه پسندی در این جلسات نشنیدیم. ملاقات با آقای هاشمی دو الی سه بار داشتیم. با آقای موسوی یک بار دسته جمعی به دفتر ایشان رفتیم. یک بار هم من و آقای ابوترابی رفتیم. با آقای رضایی هم یک بار ملاقات کردیم. آقای کروبی یک بار دسته جمعی و یک بار من و آقای ابوترابی رفتیم، طرف سعدآباد دفتری داشتند و به آنجا رفتیم و اتفاقا شب شلوغی بود. در خیابانها اغتشاشات بود و خیلی با سختی خود را به آنجا رساندیم.
*{درباره دستگیری اش به اتهام پولشویی}:جواب هم دادم. من در عمرم که از ۳۲ سالگی وارد مجلس شدم تاکنون که ۵۰ ساله هستم، حتی یک بار در جایی نه احضار شده ام و نه مورد سوال قرار گرفته ام.
نظر کاربران
درود بر احمدی نژاد
زنده باد دکتر احمدی نژاد عزیز، حامی ما ندار ها و اجاره نشین ها و کارمند ها که زخم خورده ی اصولگرا و اصلاحطلب هاییم
چقدر این جناح بندی های الکی و اینطور بده بستان ها چندش اور است.
بامید نیروی سوم تا هردو جناح را بخانه بفرستیم.