وقتی منافع روسیه مهمتر از منافع دیگران است
براي هر کشوري در وهله نخست، حفظ و گسترش منافع ملي مهمترين اصل است. رفتارهاي روسيه در سوريه را ميتوان بر همين اساس سنجید.
بهرام امیر احمدیان در روزنامه شرق نوشت: براي هر کشوري در وهله نخست، حفظ و گسترش منافع ملي مهمترين اصل است. رفتارهاي روسيه در سوريه را ميتوان بر همين اساس سنجید. سياست خارجي هر کشوري در جهت تأمين منافع ملي و حفظ ارزشها و تماميت ارضي آن کشور تدوين، برنامهريزي و اجرا ميشود و اين سياست خارجي هنگامي ميتواند موفق باشد که واحد سياسي از سياست داخلي منسجمي برخوردار باشد، به سخني ديگر دولت مشروعيت تام و پشتيباني سياسي داشته باشد.
از طريق ميزان مشارکت مردم در سرنوشت سياسي کشور به اين مهم میتوان دست یافت. ولاديمير پوتين بر کشوري حکم ميراند که ويژگي منحصري دارد؛ البته ديگر کشورها نيز کموبيش چنين هستند، اما تفاوت روسيه در فرهنگ مردم اين سرزمين است که حول سرزمين، زبان روسي و مسيحيت ارتدکس و فرهنگي روسي استوار است که از زمان تشکيل دولت روس مسکو از قرن دهم ميلادي به اين سو ادامه دارد. اين سرزمين بزرگ نميتواند بر مبناي ارزشهاي دموکراتيک غربي اداره شود.
تزارها و رهبران اتحاد شوروي و پوتين همه بايد يک ويژگي منحصربهفرد داشته باشند تا بتوانند اين کشور را اداره کنند. در جاي ديگري نميتوان چنين شخصيتهايي را سراغ گرفت. نظرسنجيهاي متعدد هرچند در چارچوب حکومت پوتين نشان ميدهد ولاديمير پوتين هماني است که مردم ميخواهند؛ بنابراين پوتين يکتنه هم قانونگذار است و هم آمر به قانون و هم قاضي. در چنين شرايطي ميتوان او را ديکتاتور ناميد يا نام ديگري که در جاي ديگري متداول است، ولي او در کارزار بينالملل در صحنه سياسي بازي ميکند و روند امور را به نفع خود و کشورش رقم ميزند. حق وتو دارد و ميتواند از آن عليه ديگر اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل بهره گيرد. گرجستان را گوشمالي بدهد و جاي پاي خود را در قفقاز محکم کند. ارمنستان را متحد استراتژيک کند و قرهباغ را به انجماد بکشاند. اوستياي جنوبي و آبخازيا را از گرجستان جدا کند و تماميت ارضي اين کشور را که خود در سال ١٩٩١ به رسميت شناخته است، نقض کند و اين واحدهاي سياسي را در سال ٢٠٠٨ بهعنوان کشورهايي مستقل به رسميت بشناسد، کريمه را اشغال نظامي کند و در سال ٢٠١٤ آن را به خاک خود ضميمه کند. روسيه ضعف ژئواستراتژيک دارد و اين
کشور در گذر تاريخ همواره با چنگاندازي به عرصههاي پيراموني، قلمرو خود را افزايش داده تا ضعفش را جبران کند و اين فرايند متوقف نخواهد شد مگر با تجزيه اين کشور، موردي که براي اتحاد شوروي رخ داد ممکن است براي روسيه هم رخ دهد. اکنون روسيه در سوريه است...
با دولت بشار اسد همکاري نزديک دارد تا بتواند پايگاه دريايي طرطوس را کماکان در اجاره خود داشته باشد و در شرق مديترانه از مزاياي استراتژيک آن بهره بگيرد که در دوره شوروي نيز به آن دسترسي داشت.
پوتين خود رأسا فرماندهي نظامي را عهدهدار بوده است و بهجاي اسد به سؤالهای محيط بينالملل پاسخ میدهد و تصميم ميگيرد. ايران به سوريه بهعنوان متحد استراتژيک خود ياري رسانده و کمکهاي فراوان کرده است، اما روسيه ايران را بهاندازه ارزش و اندازه خود مورد ملاحظه قرار نداده و نخواهد داد.
در اعلام پايان عمليات ضد داعش، پوتين در پايگاه نظامي در سوريه نامي از ايران نبرد. در اثر اين پيروزي که با مساعي بيبديل ايران همراه بوده و شهداي زیادی هم در این راه داده، روسيه خود را قهرمان و برنده ميدان معرفي کرده است. روسيه به ديگران نگاهي ابزاري داشته و خواهد داشت. با اين پديده چگونه بايد برخورد کرد؟ غرب راه دوره جنگ سرد را در پيش گرفته است. يکي از مهمترين دلايل سقوط شوروي، کشاندن اتحاد شوروي به مسابقه تسليحاتي از سوي غرب بود. شوروي در آن دوره توان رويارويي نظامي با غرب را از دست داده بود و اقتصاد آن به سبب پرداختن به هزينههاي نظامي فلج شده بود. بودجه دولت صرف نيرويهاي نظامي و تسليحات و نيروهاي امنيتي و «کا.گ.ب» شده بود و در نهايت سقوط اقتصادي را بههمراه داشت.
روسيه در سوريه هزينه بسيار کرده است و در اثر تحريم غرب پس از اشغال نظامي کريمه و انضمام آن به خاک خود، هزينههاي نظامياش را افزايش داده است. بودجه نظامي روسيه بهاندازه ١٠ درصد بودجه نظامي ايالات متحده است و اگر هزينه نظامي کل کشورهاي عضو ناتو را هم در نظر بگيريم، روسيه براي توازن استراتژيک نظامي ناگزير سهم بزرگي شايد بيش از نصف درآمد ناخالص داخلي خود را بايد صرف بودجه نظامي کند. اکنون در اين فرايند روسيه به جلو کشانده ميشود و در پی آن سلاحهاي جديدي توليد و وارد کارزار فروش اسلحه ميشود؛ اما سهم فروش اسلحه در بازارهاي جهاني اگرچه روسيه را در مقام دوم قرار ميدهد، ولي کل آن در جهان کمتر از ٥٠ ميليارد دلار در سال است. بههمينسبب روسيه براي راضينگهداشتن مردم خود از بحران موجود بايد در صحنه بينالملل فعال مايشاء باشد. ايران با حسن نيت براي دفع فتنه داعش از عراق و سوريه کوشش بسيار کرد، ولي روسيه با سياست خارجي خود ارزشهاي ايران را کمبها شمرده است، بههمينسبب ايران درس بزرگي از همکاري با اين همسايه ناهمسايه ميگيرد. منافع ملي روسيه بر هر موردي رجحان دارد. براي ايران نيز بايد منافع ملي در رأس امور قرار
گيرد. روسيه براي حضور و نفوذ در خاورميانه به همکاري با ايران نيازمند است. ايران بايد جايگاه خود را دريابد و اجازه ندهد که روسيه از ايران استفاده ابزاري كند و اگرچه ما اين همکاري را استراتژيک ميناميم، ولي روسيه در صحنه سوريه نشان داد در تاکتيکها ايران را به بازي ميگيرد، اما در تقسيم قدرت ايران را به بازي نميگيرد.
ايران به سبب موقعيت و جايگاه و ساختار رسمي، فرهنگ و تاريخ، کشوري منحصر به فرد است و نتوانسته و نخواهند گذاشت به قدرتي منطقهاي با همپيماناني نزديک تبديل شود و نميتواند متحد استراتژيک يا متحد ايدئولوژيک داشته باشد، درعينحال ميتواند با تکيه بر نيروهاي ملي خود و قدرت ملي که اغلب مؤلفههاي آن را دارد، به دولتي قدرتمند در خاورميانه تبديل شود و اين خوشايند روسيه نيست. هرگاه در شمال ايران روسيهاي قدرتمند به منصه ظهور رسیده، از قدرتيابي ايراني قدرتمند و تأثيرگذار در پیرامون جلوگيري کرده است. به ياد داشته باشيم پرونده هستهاي و تحريمهاي کمرشکن شوراي امنيت از سوي روسيه هم تأييد شد و روسيه از کارت وتوي خود به نفع ايران استفاده نکرد، اما در سوريه چندينبار از بشار اسد دفاع کرده است.
در پايان ميتوان گفت اگر تحريمهاي غرب عليه روسيه برداشته شود، بدون شک روسيه با غرب پيوند خواهد خورد، زيرا به تکنولوژي غرب بهشدت نياز دارد و براي بقاي خود ناگزير به مراودات با غرب خواهد بود. اقتصاد ايران و روسيه تکميلي نيست و از حد کمتر از سه ميليارد دلار نميتواند فراتر برود، ولي رابطه با غرب براي روسيه پوتين ارزش والايي دارد و دائما پيامهاي آشتيجويانه و نه خصمانه به غرب ميفرستد. اين ميتواند نکتهاي مهم در توازن قدرت بين ايران و روسيه باشد. در سياستهاي اعمالي روسيه ديده ميشود که ايراني قدرتمند خوشايند روسيه نيست. بايد اين را پذيرفت و راه توسعه ملي و حفاظت از منافع ملي را با سياستهاي داخلي متکي بر همه نيروهاي ملي تدوين کرد.
پ
نظر کاربران
تحليل درست ومنطقي .متاسفانه گوش شنوائي براي درك اين موضوع كه روسيه منافع خودرابرهمه ترجيح ميدهد،وجودندارد.تازمانيكه دولتمردان براساس منطق وتكيه برنيروي مردم خود وجلوگيري ازگرفتن تصميم هاي متوهنانه درعرصه بين المللي اقدام نكند،ايران درهمه عرصه ها شكست خواهدخورد.
خودمون و چسبوندیم به روسیه ای که فقط سواستفاده میکنه از ایران ... ، الان اگر سمت غرب بودیم وضعیت مردم و کشور این نبود حداقل مردم در یه رفاه نسبی بودن
منافع ملی ....جمله ای که متاسفانه ایران در این چهار دهه از آن محروم بوده،وتمامی کشورهایی که ما به آنها خدمت کردیم وجان ومال ما هم رفته از پشت به ما خنجر زدند!
این همون روسیه ای هست که درقرن هجده ونوزده میلادی دوسوم ازخاک ایران عزیزمون رو جداکرد روسهادرطول تاریخ همیشه ازایرانی قدرتمند واهمه داشتند وتمام سعیشان همیشه تضعیف ایران بوده امیدوارم نظرم رو سانسور نکنید باتشکرازمقاله خوبتون