خشونت زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست
دعوا جذاب است؟ خوشتان میآید ببینید دونفر به جان هم بیفتند؟ واقعا چرا آدمها دعوای دو نفر را تماشا میکنند؟ اگر پشت فرمان باشید و با یک ترافیک غیرقابل پیشبینی مواجه شوید، حتما پیشبینی میکنید یا تصادف شده یا دعوا!
![دعوا، بهنفع هیچکس نیست! دعوا، بهنفع هیچکس نیست!](https://static3.bartarinha.ir/servev2/2FlMmE1ODg1Z/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
اگر خانم باشید و یکی از متروسواران همیشگی، حتما هراز گاهی شاهد صحنه جر و بحث کلامی خانمها یا دختران در قطار بهدلایل مختلف مثل شلوغی و ازدحام جمعیت بودهاید که نهایتا با یک صلوات ختم بهخیر میشود یا بعد از رد و بدل شدن الفاظ زشت و توهینهای رنگارنگ بالاخره یک نفر کوتاه میآید؛ در معدود مواردی هم ممکن است کار به جاهای باریک و کتککاری بکشد. درگیری زنان و دختران در خیابان و مکانهای عمومی هم دیگر برای هیچکس صحنه عجیبی نیست. خانمها با دیدن این صحنهها به حال جنس خودشان تاسف میخورند و آقایان هم با دیدن دست به یقهشدن دو زن، خندهشان میگیرد و آنها را مسخره میکنند. خشونت، عکسالعمل طبیعی انسان در برابر کنشهایی است که او را رنج میدهد و در باور خود تنها واکنش مؤثر در برابر آنها را اعمال خشونت نسبت بهخود یا نسبت به اطرافیان میداند.
شاید عرف جامعه در شرایط بروز خشم زن را نسبت به مرد باحیاتر و خوددارتر بداند، ولی به گفته صاحبنظران پدیدهای به نام تمایل بهخشونت در میان دختران و زنان در ایران رو به افزایش است. تا همین چندسال پیش، با اینکه برخی موارد حاد خشونت خانوادگی در مطبوعات انعکاس مییافت، اما خشونت بهعنوان رفتار نابهنجار فردی در نظر گرفته میشد نه پدیدهای اجتماعی. اما بهتدریج ضرورت انجام بررسیهای جامعهشناختی درمورد خشونت نهفته در جامعه مورد توجه سازمانها و محافل علمی قرار گرفت. اما چرا؟ چهچیزی زنان را تا این حد عصبانی کردهاست که در شرایط خاص میتوانند مثل یکبمب ساعتی عمل کنند؟
از کتککاری در مدرسه تا شوهرآزاری
افزایش «تمایل بهخشونت در میان دختران» موضوعی است که آبان امسال معصومه ابتکار، معاون امور زنان رئیسجمهوری در همایش سلامت زنان به آن اشاره کرد.معاون امور زنان رئیسجمهوری با اشاره به اینکه باید روی بحث خشونت در جامعه کار شود، به اهمیت ارائه آموزشهای پیشگیرانه لازم در این باره اشاره کرد و گفت: «متأسفانه پیمایشها نشان میدهند که تمایل بهخشونت در دختران رو به افزایش است. امیدواریم بتوانیم اقدامات درست و مؤثری در اینباره انجام دهیم و کارگروهی را در این زمینه ایجاد کنیم.
![دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست](https://static1.bartarinha.ir/servev2/GM2YWIwNmVmO/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
تبعیضهایی که بر اعصاب فشار میآورد
آمار دقیقی از شکل و میزان خشونتها وجود ندارد. پروانه مافی، نماینده مجلس است که تمایل بهخشونت در میان دختران را نتیجه تبعیضهایی میداند که بر آنها وارد میشود. همه گروههای اجتماعی از زنان و مردان گرفته تا دختران و پسران وقتی تبعیض، نابرابری و بیعدالتی میبینند خشونت از خود نشان میدهند. در این موضوع هم مثل هر پدیده دیگری باید علت را در ریشههای اجتماعی دنبال کرد؛ باید ببینیم چه شرایطی بهوجود آمده که خشونت در میان دختران زیادشده، جامعه چه نوع رفتارهایی را به آنها تحمیل کرده و چه رفتارهایی از طرف گروههای اجتماعی و خانوادهها نسبت به دختران اعمال شده که نتیجه بارز آن خشونتی شدهاست که اکنون از آن نام برده میشود.این نماینده مجلس معتقد است وقتی دختران در جامعه احساس ناامنی میکنند و شاهد مسائلی مثل فقر، جدایی یا اعتیاد والدین هستند در کنار نبودنظارت والدین بهطور ناخواسته به سمت خشونت سوق پیدا میکنند.
خشم ناشی از نیازهای برآورده نشده
واقعیت این است که خشونت در بین کل افراد جامعه افزایش پیدا کردهاست، اما در دختران بهدلیل شرایط اجتماعیشان نمود بیشتری دارد. افسر افشارنادری در این باره میگوید: «چون نیازهای دختران در جامعه به طور هنجارمند رفع نمیشود خشونت در بین آنها افزایش یافتهاست. دختران ما نیاز بهکارکردن، تفریح و ازدواج دارند و هیچکدام از اینها آنطور که باید تامین نمیشود.قطعا پسرها هم به شغل و تفریح نیاز دارند، اما نسبت به دختران راحتتر میتوانند این نیازها را برآورده کنند.
به طور کلی برای بررسی میزان خشونت در دختران نیاز به ارائه شواهد دقیق و عینی است و باید در این زمینه پژوهشهای مؤثری انجام شود که بتوان با درک دقیق، صورت مسئله ابعاد آن را شناخت و در مرحله بعد به عوامل و ریشههای پیامدهای آن پرداخت و در نهایت در جستوجوی راهکارهای کارآمد و مؤثر برای پیشگیری و درمان این آسیب اجتماعی بود.
![دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست](https://static1.bartarinha.ir/servev2/mIzOTlhYmVmZ/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
خشونتهایی که از خانه به جامعه رسیده است
آزاده باقری: دعواهای خیابانی زنانه، به زبان آوردن الفاظ رکیک و فحشهای زشت بین زنان، بالا رفتن میزان بزهکاری و خلافهایی که از سوی زنان اتفاق میافتد، کتک خوردن شوهر توسط همسر و... ازجمله مواردی است که در سالهای اخیر شاهد آن هستیم و هر کس به نوبه خود در سطح شهر با چنین پدیدههایی روبهرو بوده است. پدیدههایی که به عقیده کارشناسان باید سریعتر ریشهیابی شود و برای آن بهدنبال یک راهکار اساسی بود. آیا خشونت لفظی و بدنی بهتازگی بین زنان جامعه رشد پیدا کرده است؟ آیا اجتماع باعث به وجود آمدن این پدیده شده است؟ آیا سطح فرهنگ خانوادهها به حدی پایین آمده که باید نتیجهاش را در جامعه شاهد باشیم؟ آیا سبک رفتاری زنان امروز با زنان دیروز فرق کرده و زمانه باعث به وجود آمدن این تفاوتها شده است؟
خانم کاظمیپور، مطالعات نشان داده در سالهای اخیر خشونت بین زنان افزایش چشمگیری داشته است. نظر شما دراینباره چیست؟
من نمیدانم این آمار چقدر درست است. نمیشود فقط از روی یک آمار برداشت کلی کرد. مسئله این است چون در گذشته در این زمینه مطالعهای صورت نگرفته، برای همین آماری هم در دست نیست تا با امروز مقایسه شود. از سوی دیگر زنان در گذشته کمتر وارد جامعه و اجتماع میشدند و در محیطهای بسته خانه بودند؛ زود ترک تحصیل کرده، وارد زندگی مشترک میشدند و بعد هم مشغول به بچهداری؛ بنابراین نمیتوان با اطمینان درباره این پدیده صحبت کرد و چه بسا همین زنانی که بیشتر در خانه با همسر و فرزندان بودند با خانواده خود زد و خورد و پرخاشگری داشتهاند؛ اما دیده نشده است.
پس شما بر این عقیده هستید که خشونت زنان، خشونت جدیدی نیست و از گذشته وجود داشته و حالا نمود پیدا کرده است.
سالهاست با این معضل درگیر هستم و به مطالعه و تحقیق پرداختهام. در دهه 70 بود که یک تحقیق درباره تنبیه بدنی کودکان انجام دادیم و معتقد بودیم در آن زمان میزان این تنبیههای بدنی زیاد است و واقعا هم زیاد بود. در جامعه آماری که داشتیم به طور غیرمستقیم متوجه شدیم 70 درصد از والدین به نحوی فرزند خود را تنبیه میکنند. این کار هم به نوعی خشونت محسوب شده و این خشونت در درون خانوادهها و در چهاردیواری خانهها بود. در حال حاضر خانمها از این فضای محدود خارج شدهاند و به دلایل مختلف ازجمله تحصیل، کار و انواع فعالیتهای اجتماعی که دارند وارد جامعه شده و رفتارهای خشونتآمیز میتواند علنیتر خودش را نشان دهد. برای همین نمیشود گفت در گذشته نبوده و امروزه به وجود آمده است. در گذشته هم بوده و با توجه به اینکه یک جامعه کم سواد و بیسواد داشتیم انتظار داشتن فرهنگ بالا را از این جامعه نداشتیم و این موضوع متداول بود، اما الان از جامعه و افراد آن بهویژه زنان انتظار بیشتری میرود. زنانی که درس خوانده هستند و مدارک بالای تحصیلی دارند و شغلهای خوبی هم برای خود با درآمد مناسب اختیار میکنند.
آیا خشونت بین زنان جامعه دیگر امری درونی و عادی شده است؟ به کار بردن الفاظ رکیک و دعواهایی که به زد و خورد میانجامد برای جامعه و کشوری که به فرهنگ آن افتخار میکنیم چندان خوشایند نیست.
من بارها گفتهام نگذاشتن حرمت و احترام به یکدیگر بسیار زیاد شده و افراد با خودشان هم سر جنگ دارند و وقتی درباره خودشان هم حرف میزنند با الفاظ رکیک این کار را میکنند. بنابراین من معتقد هستم شخصی که به خودش احترام نمیگذارد به دیگران هم احترام نخواهدگذاشت. در چهاردیواری خانه خواهر و برادری که تحصیلکرده هستند و در یک خانواده با فرهنگ بزرگ شدهاند حرمت کلامی را نسبت به همدیگر نگه نمیدارند. این یک معضل غمانگیز است.
![دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست دعواهای زنانه؛ جنسی که دیگر لطیف نیست](https://static1.bartarinha.ir/servev2/TJiN2FjZmU2Z/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
فرهنگسازی در این زمینه دچار مشکل است. باید چکار کنیم؟
نمیدانم باید از کجا شروع کرد. از خودمان شروع کنیم؟ از رسانهها شروع کنیم؟ در سالهای دور میتوانستیم این اتفاق را به گردن بیسوادی، کمسوادی و بیفرهنگی خانوادهها بیندازیم چون جامعه بستهای هم داشتیم، اما امروزه جامعه بازتر شده و مردم در اجتماع بیشتر دیده میشوند و از آنها توقع بالاتری هم میرود؛ البته در مطالعاتی که انجام دادهایم معمولا هر قدر جامعه بزرگتر و تراکم جمعیت بیشتر باشد، میزان جرایم و خشونتها در آنجا افزایش پیدا میکند. در گذشته جوامع کوچکتر بود. روستایی بودند با شهرهای کوچک. در حال حاضر ما با کلانشهرها روبهرو هستیم و این انتظار هست که خشونت هم بیشتر شود، اما درست نیست به این دلیل جامعه را رها کنیم و بگوییم چون جامعه دارای تراکم بالاتر است پس خشونت هم یک امر بدیهی است.
چرا در جامعه به این وضعیتی که در آن هستیم گرفتار شدهایم؟ آیا هنوز راهکاری وجود دارد؟
باید روی گروههای مرجع کار کنیم. کودکی که وارد مهدهای کودک میشود بعد وارد دبستان، دبیرستان و دانشگاه میشود باید روی این اجتماعهایی که در آن ورود پیدا میکند کار شود. معلمها، استادهای دانشگاه و... باید آموزش ببینند. نباید در این فضاها توهین و بیاحترامی وجود داشته باشد. اگر ازهمان ابتدای کودکی، فرد احترام را یاد بگیرد قطعا در وجود او احترام نهادینه خواهد شد. از سوی دیگر والدین هم باید در این زمینه آموزشهای درستی ببینند. انجمنهای خانه مدرسه به طور جدی باید فعالیت داشته باشند تا والدین توجیه شوند به فرزندشان احترام بگذارند. وقتی ببینیم چنین فعالیتهایی جواب نمیدهد باید کارهای دیگری انجام شود.
فکر کنم کتک زدن شوهر از سوی همسرها پدیده تازهای باشد که کمتر در گذشته با آن روبهرو بودیم. این اتفاق چرا افزایش پیدا کرده است؟ بهطوریکه وقتی پا به دادگاهها خانواده میگذاریم متوجه میشویم مرد اعتراف میکند همسرش او را کتک میزند!
نمیشود گفت این اتفاق هم جدید است، اما اگر فرض را بر این بگیریم که واقعا این پدیده نوظهور بوده شاید به این دلیل است که خانمها در گذشته همیشه در موضع ضعف قرار داشتند، تمکن مالی نداشتند و نگران فرزندانی بودند که تعدادشان هم کم نبود، اما امروزه میبینیم که زنان خودشان مستقلتر شده و بهدلیل داشتن شغل از پشتوانه مالی خوبی هم بهرهمند هستند. از یک طرف مستقل بودن و توان مالی زنان خوب است، اما از سوی دیگر میتواند این رفتارهای خشونتآمیز را هم به همراه داشته باشد؛ البته نمیشود برای همه زنان یک نسخه پیچید. به نظر من زنانی که اینطور هستند در خانوادههایی بزرگ شدهاند که مسائل اقتصادی به سرعت رشد پیدا کرده، اما بخش فرهنگی خانوادهشان دارای رشد درستی نبوده است. ممکن است یک خانواده یک شبه ثروتمند شود، اما فرهنگ یک شبه به آن خانواده تزریق نمیشود. بیشتر این بحثها به افراد نوکیسه بر میگردد و نمیشود گفت این ویژگی مختص تمام زنان و حتی مردان جامعه است. فرهنگ در این زمان است که خودش را بهخوبی نشان میدهد.
نظر کاربران
چیزی به اسم جنس لطیف ساخته و پرداخته مردسالاری مدرن بوده که زنها رو تبدیل به عروسکهای بازاری کنند وگرنه اگر شما به روستاها و عشایر مراجعه کنید می بینید زنها به وقتش خیلی هم قوی و حتی زمخت هستند .لطیف بودن زنان افسانه ای برای استفاده ابزاری از اونهاست و همینطور گرفتن اعتماد به نفسشون .بطوریکه وقتی این عروسکهای پرپری ا زسی سالگی عبور کنند و دیگه کسی زیبایی و ظرافتشون رو تحسین نکنه حس کالای از رده خارج شده رو پیدا می کنند .بهتره دخترانتون رو قوی و متکی به نفس بار بیاورید .
جنس لطیف ؟
فکر کنم خواهر نداری تک دختری که اینجوری تیتر زدی
ساليان ساله كه اون حجب و حياي دخترونه از چهره دختراي ايراني رخت بر بسته و جاش و بي حياي پرخاشگري جديدا هم كه سيگار كشيدن و حتي فحش هاي ركيك مستهجن جاي اون موجود دخترونه با حيا رو گرفته
کجای دعوا جذاب است؟ای نویسنده متن برگرفته از ذهن بیمار است
الان جنس لطیف یعنی چی؟ امروزه زن ها هم مسئولیت خونه رو دارن هم بیرون از خونه کار میکنن، توی بازار توی مغازه ادارات و حتی دست فروشی هم میکنن بعد هنوز اسم جنس لطیف روشون میذارین که چی رو ثابت کنین توی همین مترو که دارین ازش حرف میزنین نگاه کنین خانم های دست فروش با چه کیسه های سنگین و بزرگی تو دست شون از این واگن به اون واگن میرن خستگی رو تو تمام وجودشون میشه حس کرد ولی در همین مترو اقایون دست فروش زحمت میکشن دوتا خود کار یا عروسک ژله ای یا چندتا آدامس گرفتن دست شون، زن ها تا بوده سخت ترین ها رو انجام دادن بعد جنس لطیف و جنس ضعیف نام گرفتن که همه اینها فقط از طرف مردان و برای سرکوب کردن و سو استفاده از زن ها بود و همچنان هم می بینیم که مردان با چه سماجتی میخوان این روال رو ادامه بدن ولی کم کم داره تموم میشه و زن داره ثابت می کنه جنس لطیف و زن جنس ضعیف نیست این فقط زن هست که میتونه با رضایت کامل سخت ترین درد دنیا رو به جون بخره و طفلی رو به دنیا بیاره و با لبخند تقدیمش کنه به مرد
و راجع به اینکه گفتین مردها به زن هایی که با هم دعوا می کنن میخندن و مسخره می کنن اقایون لطف کنن به خودشون و دعوا های بی حد و اندازه شون بخندن به چاقو کشی ها و رفیق کشی ها شون بخندن منظورم توهین به مرد ها نیست فقط یاد آوری کردم انسانها باید به چیزی بخندن که در خودشون وجود نداشته باشه وقتی زنی پا به پای مرد تو یک جامعه مردونه با شرایط خیلی نابرابر داره کار میکنه خیلی عجیب نیست اعصاب نداشته باشه و کنترل خودش رو از دست بده و دعوایی هم راه بیفته که البته صد ها برابر کمتر از دعوا های خیابانی اقایون هست
یک خانوم حتی اگه هر چقدر هم موقر بااخلاق با پوشش مناسب با تحصیلات و بافرهنگ و نجیب و سربه زیر هم رفتار کنه باز از صبحی که از در بره بیرون تا شب مورد توهین ها و متلکها و بی اخلاقیهای زیادی مخصوصا و اکثرا از جانب آقایون قرار میگیره معلومه تهش به عصبانیت و خشم منجر میشه حتی تو ماشین خودتم باشی باز به بهانه رانندگیت به باد فحش و ناسزا میگیرنت و اصلا فرهنگ و آموزش درستی ندارن خود آقایون یکی بهشون تو بگه میزننش مگه اعصاب آدم چقد تحمل داره که اینهمه چرت و پرت بشنوه و چیزی نگه اونم خانوما که احساساتشون قویتره و بیشتر ازین رفتارا آسیب میبینن حتی همینجا هم ببینید الان چند نفر میان زیر کامنت من و با طرز صحبتشون منو متهم به بدترین چیزا میکنن و میگن حتما اشکال از خودته خانوم که باشی میفهمی من چی میگم این یه دلیل خشن شدن خانومهاس و مردها هم اکثر از آزار دادن و تیکه انداختن و عصبانی کردن خانومها لذت میبرن و حتی فیلمم میگیرن و میخندن
واقعا متاسفم براي كساني كه زنش رو مياره تو مترو مردونه
گیریم هم که حرف شما درست. اینکه دیگر زنان لطیف نیستند نتیجه رفتارهای شماست .که با زور شلوار کردید پای زنان و لطافت زنانه شون رو زیر لباسهای فرم و بدقواره و بعضا پسرانه پوشاندید.
مملکت ما تنها جاییه که زنهاش نمیتونن دامن یا پیراهن بپوشن . زندگیمون مثل مردها همش شده شلوار شلوار. دیگه توقع چی دارید؟؟؟
پاسخ ها
تو دیگه توقعت زیاده اَخ دامن؟