روزنامه اصولگرای جوان نوشت: حداقل نام پرافتخار فجر را از آن برداريد تا جشنوارهاي باشد همچون كن يا خرس نقرهاي كه محتوا و حواشي آن بتواند معدودي از علاقهمندان خارج از كشور را با ديدن و شنيدن آن عصبي نكند و از خماري درآورد!
روزنامه اصولگرای جوان به قلم حسن روانشيد نوشت: حداقل نام پرافتخار فجر را از آن برداريد تا جشنوارهاي باشد همچون كن يا خرس نقرهاي كه محتوا و حواشي آن بتواند معدودي از علاقهمندان خارج از كشور را با ديدن و شنيدن آن عصبي نكند و از خماري درآورد! حيف از نمايشنامههاي هنرمنداني فرهيخته كه آثار گرانبها و عصاره و چكيده جانشان را در كنار بعضي از اين موذيانهنامهها به نمايش گذاشتهاند؛ نيست كه از حضور خود پشيمان شوند زيرا فريب يك فستيوال غربزده را خوردهاند تا در كنار موفقيتهاي ارزشمند سيوششمين جشنواره موسيقي كه توانست استقبال قابل قبولي را در جامعه فرهنگ و هنر كشور كسب كند دست به سياهنمايي بزنند؟!
بعضي از رفتارها و قسمتهاي اين جشنواره نيازمند آن است تا در يكي از سالنهاي لندن به روي صحنه برود! سايتهاي دستفروش كه تا چندي پيش كارشان تأمين مايحتاج بيدردهاي جامعه بود امروز بهسوي پيشفروش بليتهاي جشنواره تئاتر آمدهاند تا سناريوي خريد بليت فيلمهاي سينمايي را بهصورت عمده تكرار كنند در حالي كه جمعيت حاضر در سالنها 10 نفر باشند و قيمت آنها در بازار سياه به 500هزار تومان برسد! اين پروسه را نميتوان ارزشي قلمداد كرد بلكه بهنوعي بازار مكاره و سياه شباهت دارد كه كوچه پسكوچههاي اين روزها در خيابان فردوسي و چهارراه استانبول پيرامون ارز و سكه را تداعي ميكند!
مسئولان اين بهاصطلاح جشنواره هنري قادر نيستند براي عرضه بليتهاي آن همچون مسابقات فوتبال از كد ملي خريداران استفاده كنند تا برنامههايي كه چشمنوازي و كيفيت لازم را ندارند و نيازمند جانشيني به نام كميت هستند بليتهايشان در بازار سياه عرضه نشود! ناگفته نماند سخن آن لبنياتفروش «ماستي كه ترش است از تغارش پيداست»! زيرا شروع اين بهاصطلاح جشنواره تئاتر با نقد صاحبمنصبان اگرچه براي يك رويداد هنري جالب و متقن به نظر نميرسيد اما اين آش وقتي شورتر ميشود كه چند سالي پي در پي عملكرد يكي از دولتها را بهتنهايي به برنامهاي تحت عنوان «مفيستو» بكشند و سه اجراي تالار مولوي را در بخش بينالملل به آن اختصاص دهند! يا در سالن ايرانشهر نمايشي با نام «تنهايي پرهياهو» را كه برداشتي از رماني با همين نام از «بهوميل هرابال» است، بهصورت پرفورمنس و با حركاتي موزون «نوعي ترقص» كه افشين غفاريان كارگرداني و اجرا کرده است، روي صحنه ببرند! البته اين رقاص كسي نيست جز مجري نمايشهاي خياباني فتنه سال ۸۸ در آلمان كه طي حركتي نمايشي به سركوب دروغين مردم در ايران اعتراض كرد. غفاريان كه رقصيدن را با كمك سايت يوتيوب ياد گرفته و سالها
در بيابانها به تمرين رقص و اجرا مشغول بوده از موج سياسي ۸۸ نهايت بهرهبرداري را برد و بهعنوان هنرمند سياسي معترض روي صحنه تئاتر فعاليت تبليغاتي عليه نظام را آغاز كرد.
اين روايت را بهنود مكري مجري صداي امريكا بهصورت رسمي در برنامه شباهنگ تصديق ميكند و بارها در تلويزيون صداي امريكا اعلام كرده به ايران بازنخواهد گشت. مشرقنيوز ميگويد: سالها ميگذرد كه افشين دانشجوي دانشگاه تهران است اما هنوز از شوق او براي اجراي رقص كم نشده. او در زيرزمين دانشگاه خود با كمك چند دوست علاقهمند ديگرش يك كمپاني رقص به راه مياندازند و آنها باهم در خفا به تمرين ميپردازند. فيلم «رقصنده بيابان» داستان واقعي افشين غفاريان «ريسريچي» دانشآموز مشهدي است كه به رقص و پايكوبي علاقه ويژهاي داشته. او با ديدن فيلمها و موزيكويدئوهاي مختلف از مايكل جكسون، باب فاسي، بينا بوش و ميخائيل باريشنيكوف رقص ياد ميگيرد تا بتواند به بزرگترين آرزويش كه وارد شدن به دنياي رقص بهعنوان يك حرفه تمامعيار است، برسد و امروز در سيوششمين جشنواره «فستيوال» تئاتر «فجر» حضور داشته باشد!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر