واکنش بهزادپور به انتشار یک اپیزود از فیلمش
اپیزود چهارم «خداحافظ رفیق» هیچگاه در پخش عمومی این فیلم نمایش داده نشد؛ تنها یکبار آنهم همان اوایل مخاطبان توانستند در یک حضور جشنوارهای، اپیزود پایانی فیلم بهزاد بهزادپور را ببینند. حالا معلوم نیست این بخش را چه کسی در فضای مجازی منتشر کرده است.
با بهزاد بهزادپور در رابطه با پخش اپیزود منتشر نشده فیلم سینمایی «خداحافظ رفیق» تماس گرفتم.
کــمــی خـســتــه و بیحوصله بود، ابتدا گفت موقعیت صحبت کردن ندارم، اما وقتی گفتم فقط یک سوال در مورد پخش اپیزود منتشر نشده دارم با تعجب پرسید «مگر پخش شده؟» گفتم «بله». توضیح داد «اصلا اطلاع ندارم که چطور و چه کسی این فیلم را در فضای مجازی پخش کرده است، اما این اپیزود وجود داشته است.» بهزادپور در رابطه با علت حذف آن از فیلم در آن زمان ترجیح داد فعلا صحبتی نکند.
پیش از این هم که با بهزاد بهزادپور صحبت کرده بودم از او خواستم در رابطه با تئاتر دینی و اتفاقاتی که در مسجد جواد الائمه (ع) رخ داده بود صحبت کنیم، اما موافق نبود و با ادبیات خاص و مهربان خودش گفت: «از من نخواه چیزی را که برای انجامش باور و اعتقادی ندارم رفیق نازنینم.» البته من اصرار نکردم، چراکه واقعا معتقد هستم کجسلیقگیها و بیتدبیریهای برخی مدعیان مدیریت فرهنگی هنری انقلاب اسلامی امروز کار را به جایی رسانده که نمیتوان از فردی چون بهزاد بهزادپور هم انتظار داشت بیاید برای ما از گذشتهای افتخارآمیز بگوید؛ گذشتهای که او و خیلیهای دیگر آن را ساختند تا عدهای دیگر امروز به نام خودشان با آن کاسبی کنند و جنسهای دکان دونبششان را تغییر دهند و خود را با تقواترین و فعال انقلابی بدانند. افرادی که همچون بهزادپورها نه خاک کار تشکیلاتی را خوردهاند و نه از دل مردم و مسجد بیرون آمدهاند امروز به صرف آقازادگی خود بر فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی حکومتی گروهگرایانه دارند.
با این توضیح از سوی بهزادپور میخواهم بروم سراغ انتشار اپیزود چهارم منتشر نشده فیلم «خداحافظ رفیق». این اپیزود در اکران جشنوارهای فیلم پخش شد و پس از آن در اکران عمومی و تلویزیونی خبری از آن نبود؛ بخشی که در آن یکی از تماشاگران به شدت درگیر اتفاقات و آدمهای فیلم شد. او وقتی از سینما بیرون میآید، سوار ماشین میشود و این درگیری ذهنی همچنان با او هست تا جایی که این فشار فکری او را نیز به کنار آنها میبرد و در دشتی بزرگ در کنار شهدا و دیگر شخصیتهای فیلم به سوی نور میرود؛ ماشین به مقصد که زیر پل گیشا است میرسد، راننده پسر جوان را هرچه صدا میکند جواب نمیدهد و در نهایت متوجه میشود او به دیار باقی شتافته است و پایان.
برای تکمیل شدن این نوشتار سراغ کاوه مهدوی، بازیگر نقش مرتضی در این فیلم سینمایی رفتم. او گفت: «دقیق نمیدانم چرا این بخش حذف شد، اما این اپیزود وجود داشته است و اینکه برخی میگویند ساختگی یا اینکه تازه ساخته شده است، اشتباه است. البته یکی از دلایلی که آن زمان یادم هست برای حذف آن مدنظر قرار گرفت، تاثیر بر ریتم فیلم بود.»
مهدوی در ادامه در مورد محبوبیت فیلم گفت: «همه چیز «خداحافظ رفیق» با کیفیت بود؛ یعنی اینکه تلاش شده بود از نگارش فیلمنامه تا انتخاب بازیگر و ایجاد شرایط مناسب برای ساخت یک فیلم بهترین شرایط آن زمان فراهم شود. هرچند فیلم در جشنواره آن سال کمی مهجور واقع شد، چراکه همان سال دو فیلم خوب دفاع مقدسی دیگر هم حضور داشتند و سلیقه داوران بیشتر به سوی آن آثار بود؛ اما آنچه برای «خداحافظ رفیق» مجزا از همه آثار رقم خورد و آن را در میان فیلمهای دفاع مقدسی در درجهای مجزا قرار داد، محبوبیتش میان مردم و ماندن در حافظه نسلهای مختلف است.»
پیش از این هم در یادداشتی تحت عنوان «آقای بهزادپور جای شما خالی است» گفته بودم که بهزادپور مولف است؛ مولفی به تمام معنا، مولفی کامل که هم در طرح بحثش، هم در نگارش آن و هم در اجرای اثر مخاطب را غافلگیر میکند. بهزادپور هم فیلمنامههای آماده بسیار دارد و هم ایدههای اجرایی نابی که شاید نیاز است همگرایی مناسبی میان او و مسئولان حاصل شود تا دوباره بازگردد. نمیدانم مرثیه نبود این بزرگان کی و کجا تمام میشود؟ اما آنچه مسلم است افرادی چون بهزادپور آنقدر کار خود را بلد هستند که وقتی در جریان تمام اخبار و حواشی نزدیک به جشنواره فیلم فجر هستیم، با انتشار یک اپیزود منتشر نشده از فیلمی که او ۱۵ سال پیش ساخته است، نگاهها به سویش معطوف میشود. امسال گویی بهزادپور هرچقدر هم بخواهد خودش را دور کند، اما سینما و مردم او را صدا میکنند و امیدوار به روزی هستند که نوشتههای بسیار او دوباره تصویری شود بر فکر و روح و جان ما، حرفهایی که آرمانخواهانه و بدون ژستهای جدید برخی به اصطلاح دغدغهمندان انقلاب اسلامی که بیش از آنکه به بزرگنمایی خود فکر کند به بزرگنمایی اندیشهورزی و کیفیت اثرش فکر میکند.
ارسال نظر