مرجان زهراني در روزنامه اعتماد نوشت: اسحاق جهانگيري شايد سايه روحاني در دوران رقابتهاي انتخاباتي ٩٦ بود اما به نظر ميرسد دولت دوازدهم آن برد و برش دوره قبل را ندارد و كمي به حاشيه رانده شده است.
مرجان زهراني در روزنامه اعتماد نوشت: «ايران فرصتهاي استثنايي و نيروي انساني توانمندي دارد و با به كارگيري اين ظرفيتها قادر خواهيم بود مشكلات خود را حل كنيم، البته مديران كشور نيز بايد با جديت پاي كار بيايند و در وهله نخست مديران سطح ملي بايد حضور جدي و فعاليت تمام وقت و ٢٤ ساعته داشته باشند و مديران سطوح ديگر نيز بهدنبال مديران ملي كشور حركت كنند و هركس هم كه حس ميكند توان مديريت در اين شرايط را ندارد بهتر است ميدان را به افراد ديگر كه اميد و انگيزه دارند، بسپارد.»
اين هشدار اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني بود كه روز بيستوپنجم دي در خلال سخنراني مراسم بيست و سومين جشنواره تحقيقات علوم پزشكي رازي بر زبان آورد. اينكه مديران بيانگيزه و ناتوان در كار تمام وقت ٢٤ ساعته بايد كنار بروند و ميدان را براي «اميدواران» خالي كنند اولينبار نبود كه از زبان معاون اول شنيده ميشد. آذر امسال هم جهانگيري در سخنراني ديگري با محور نظام بانكي و مصايب و مشكلات كشور گفتهبود اگر همه مديران با جديت پاي كار باشند و اراده و انگيزه كافي وجود داشته باشد، در سال ٩٦ نيز دستاوردهاي خوب و ماندگاري در طرح رونق توليد خواهيم داشت. حتي پيشتر از آن هم در جريان سفر به خوزستان از مديران بيانگيزهاي سخن به ميان آورد كه آويزان كشور شدهاند، به شكلي كه نه خودشان انگيزه كار كردن دارند و نه كسي شجاعت دارد آنها را از كار بركنار كند.
اسحاق جهانگيري شايد سايه روحاني در دوران رقابتهاي انتخاباتي ٩٦ بود اما به نظر ميرسد دولت دوازدهم آن برد و برش دوره قبل را ندارد و كمي به حاشيه رانده شده است. البته دفتر رييسجمهوري اين به حاشيه رانده شدن را تكذيب ميكند اما شرايط و قراين چيز ديگري ميگويد براي همين شايد نتوان او را زبان منفصل حسن روحاني دانست اما جاي تعجب نيست كه او در قامت معاون اول رييسجمهوري، كسي كه بيشترين مسووليت اجرايي را برعهده دارد و از چند و چون كنش و كردار وزرا با خبر است تلويحا به وزراي نااميد و بيانگيزهاي اشاره كند كه شايد روزگاري بار اصلي دولت بر دوش آنان بوده است.
حسن روحاني، ٢٢ فروردين با گفتمان مبتني بر «تدبير و اميد» اعلام كانديداتوري كرد تا فضاي خاكستري سياست سالهاي پس از ٨٨، كمي تب و تاب انتخاباتي بگيرد. حالا با گذشت تقريبا ٨ ماه از انتخاب دوباره روحاني با وجود آنكه هواداران پرشور و اميدوارانه از او حمايت كردند اين روزها «اميد» حلقه مفقوده دولت دوم «تدبير و اميد» است؛ درست همان چيزي كه روحاني با تكيه بر آن پا به ميدان گذاشت و پس از آن در پاستور ماندگار شد.
گفتن اين حرف ساده نيست اما وقتي به عنوان روزنامهنگار اوضاع سياسي را رصد ميكنيم به نظر ميرسد ژنرالهاي دولت دوازدهم روزهاي خمودگي را سپري ميكنند. آنهايي كه هر كدام در دولت يازدهم پايههاي دولت تدبير و اميد را محكم ميكردند و منتخبان روحاني بودند كه هر كدام برند حوزه مديريتيشان محسوب ميشدند حالا آرام و آهسته فقط در رفتوآمد به جلسات هيات دولت هستند؛ بيآنكه تلاش كنند دستكم در رسانههاي حوزه تحت امرشان پروژههاي زيرمجموعهشان و اقداماتي كه احتمالا در راستاي تغيير وضعيت موجود به مطلوب انجام ميدهند را معرفي كنند يا لااقل از برنامههاي تازهاي براي پيشبرد اهداف اوليه دولت بگويند.
تيم رسانهاي دولت از همان روزهاي ٩٢ كه همراه با روحاني پا به پاستور گذاشت همواره مورد انتقاد بود اما با وجود همه نقدها كارش در ٩٦ هم استمرار يافت با وجود برخورداري هزاران راه براي معرفي و ارتباط با مردم همچنان يكي از جديترين ضعفهاي دولت همين تيم رسانهاي است و كماكان متوجه موقعيت خطير و تاريخياش نيست. شايد يكي از نشانههاي خمودگي و افسردگي همين ضعف تيم رسانهاي باشد. اما وقت مناسبي است تا بپرسيم علت و نشانههاي اين خمودگي و نااميدي در ميان وزرا چيست و از كجا نشات ميگيرد؟
شيخالوزراي دولت روحاني ٤ سال گذشته را به جنگ و جدالي عظيم با منتقدان گذراند. دهمين وزير نفت جمهوري اسلامي از مجلس معتدل هم كارت زرد گرفت. بيژن زنگنه هميشه متهم است به خصوص اين روزها كه بحث افزايش قيمتهاي حاملهاي انرژي داغ شده. اعتراضهاي دانشجويان دانشكده نفت نسبت به استخدامها هم در همين مدت اخير بار ديگر او را در سيبل انتقادات قرار داد. گرچه دولت يازدهم افزايش فروش نفت و قراردادهاي پتروشيمي و گازي را مرهون عملكرد زنگنه بود شايد هجمهها و حملههاي مستمر به او باعث شده كه او اين روزها نشاط و شادابي روزهاي اول را نداشتهباشد.
عباس آخوندي همواره به دليل لحن بيپروا و نقدهاي تند و تيزش با انتقاد مواجه بود با وجود اين باكي نداشت مثلا تعبير مزخرف براي مسكن مهر با دوربين صدا و سيما يا ضبط صوت خبرنگاران بيكم و كاست ضبط و پخش شود. با اين حال او در عمل تلاش ميكرد انتقاداتي كه به وجه پوپوليستي و غيركارشناسي دولت قبل وارد ميدانست در مديريت خود رعايت كند اما همه اينها باعث نميشد تا از كوره در رفتن آخوندي بارها و بارها تكرار نشود. فشار روي او زياد بود آنقدر كه از اظهارنظرش در مورد مسكن مهر آشوبي رسانهاي آغاز شد. با اين حال وزير راه و شهرسازي روحاني گرچه هنوز خلق بيپرواي خود را حفظ كرده و در خلال سخنانش حتي سپردهگذاران را هم دلخور ميكند اما او هم از همان دست وزرايي است كه گفته ميشود بدش نميآيد سكانداري راه و شهرسازي را رها كرده بلكه استعفا دهد.
شايعه استعفاي او مدتي است كه بر سر زبانها افتاده؛ استعفايي كه البته رييسجمهوري با آن مخالفت كرده است.
از ديگر وزرايي كه اين روزها اخبار كمتري از او ميشنويم، مثل سابق خبرساز نيست و شايد به فكر زماني است كه به جاي وزارت تنها به طبابت مشغول بود، قاضيزاده هاشمي است. وزير پزشكي كه طرح تحول بيمه سلامت در دوران او آغاز شد. از همين روي شايد محبوبيتي كمنظير در ميان وزراي بهداشت ادوار ميان قشر آسيبپذير جامعه كسب كرد. اما قاضيزاده هاشمي حالا با نااميدي سخن از بيپولي دولت به زبان ميآورد و توقف اين طرح پرطرفدار. شرايط ادامه طرح تحول سلامت را بالا و پايين ميكند و با لحني از ياس و ناراحتي ميگويد كه دولت پول ادامه اين طرح را ندارد. او كه حتي گاهي به وزارت پوپوليستي متهم ميشد حالا گويي حال و حوصلهاي براي بازديدهاي گاه و بيگاه ثبت اينستاگرامي ندارد.
وضعيت محمدجواد ظريف، پرطرفدارترين وزير خارجه بعد از انقلاب هم دست كمي از ديگر همكارانش در كابينه ندارد. انتقادها به او بيش از هر وزير ديگري تبعات داشت تا جايي كه او را با كمردرد راهي مذاكرات ميكرد. از سوي منتقدان وزير برجام لقب گرفت تا توانايياش محدود و محصور به نظر برسد. حالا بنا بر شرايطي بينالمللي و تغيير و تحولات دولت امريكا، برجام هم در تعليقي آزارنده براي دستاندركاران قرار گرفته است و ظريف بيسر و صداتر از قبل كارش را انجام ميدهد. تغييرات ساختاري وزارت خارجه هم نشان ميدهد كه پايان همكاري تيم مذاكره فرارسيده، معاونتهاي مناطق قرار است حذف و به معاونت سياسي و اقتصادي تغييرداده شود. تختروانچي به نهاد رياستجمهوري كوچ كرده و بعيدينژاد راهي بريتانيا شده و قشقاوي هم حكم مشاوره گرفته است. او اين روزها كمواكنشتر از هر زمان ديگري است و تنها گاهي پاسخي توييتري به غربيها ميدهد.
لا به لاي اين وزارتخانهها برخي وزرا تلاش ميكنند در اولين دوره وزارتشان به خوبي ديده شوند چرا كه اين اولين تجربه انگيزه بيشتري برايشان به ارمغان آورده است. محمد جواد آذري جهرمي، وزير ارتباطات با مخالفان جدي و عدم استقبال مردم به وزارتخانه رفت و اين روزها تلاش دارد تا خود را وزيري معرفي كند كه از پشت ميز وزارت طرف مردم ميايستد. اما چه دلايلي باعث شده است فصل بيانگيزگي وزرا در ٤ سال دوم دولت تدبير و اميد آغاز شود؟
فصل نااميد و چند دليل
بودجه شايد در اين زمينه بيتاثير نبود. بودجهاي كه حسن روحاني بر كارآمد بودن آن اصرار دارد اما بعد از ارايه به مجلس و رسانهاي شدن بياعتراض نماند. اعتراض به افزايش بودجههاي برخي نهادهاي فرهنگي آن هم در شرايطي كه وضعيت معيشتي با شرايط صعبالعلاجي جدي مواجه است. كمبود اعتبارات به هزاران دليل اقتصادي سخن از بيپولي متوليان را به ميان آورده، تاجايي كه وزير بهداشت و درمان از توقف طرح تحول سلامت به دليل همين كمبود اعتبارات خبر ميدهد. نه روحاني و تيم كارشناسياش از بودجه دفاع ميكنند و سخني اميدبخش براي تامين اعتبارات بر زبان ميآورند نه مديران ارشد اميدوار به شيوه مديريتيشان با همين اعتبارات اندك.
دومين عامل شايد به تغييرات بازميگردد. تغييرات در دولت دوم اندك بود هم به صورت كمي و هم به جهت كيفي. ميانگين سني كابينه يك سال افزايش يافت و به ٥٧ سال رسيد. هيچ وزير زني با وجود وعدههاي روحاني در تركيب كابينه قرار نگرفت و از همه مهمتر گرايش كلي وزراي دولت نشان از نزديكي به راست سياسي داشت. در واقع به جاي اينكه كابينه دوم روحاني با توجه به شرايط با دست بازتري انتخاب شود اما از لحاظ كيفي نزديكي محسوسي به بدنه اجتماعي حامي اتفاق نيفتاد بنابراين از سوي مردم پس زده شد و تا مدتها نقل و نقل رسانهها شد. از لحاظ كمي هم تغييرات قابل توجه و چشمگير نبود و تقريبا نيمي از وزرا بر مسند خود باقي ماندند. وزرايي كه نه از سوي مردم با اقبال مواجه شدند و نه وزير اولي بودند كه دست كم انگيزه ديده شدن آنها را به فعالتر شدن مجاب كند.
فشار منتقدان از ديگر عوامل رخوت كابينه است. ٤ سال ابتدايي دولت به ويژه دو سال اول به كلنجار هيات دولت با راديكالهاي مجلس نهم گذشت. وزرا هر روز در رفتو آمد به مجلس بودند تا جايي كه معاون پارلماني آمار و ارقام بالايي از حضور آنان در پارلمان مطرح ميكرد كه بيشتر از ساعات حضور وزرا در وزارتخانهها بود. فشاري كه وزير خارجه را از كمردرد زمينگير كرد و كار برخي نمايندگان به تهديد علي اكبر صالحي در صحن مجلس كشيد. وزرا شايد از رويارويي هر روز با منتقدان راديكالشان خستهاند. منتقداني كه حالا خارج از پارلمان پرچم حمله به دولت در دست دارند.
در اين ميان شايد برخي گمان كنند فشارهاي خارجي متاثر از تهديدات مدام دولت جديد امريكا هم اثرگذار بوده است؛ آنچه تمام وجوه اقتصادي دولت را زير ضرب برده است از سرمايهگذاري خارجي كه نياز روز كشور است تا تهديد به زدن زير برجام. واكنشها و كنشهاي وقت و بيوقت خارجي و تهديداتي كه نسبت به روزهاي خوش توافق هستهاي براي ايران خبري از تجهيز ناوگان هوايي و رفتوآمدهاي هياتهاي پارلماني دولتي و تجاري كشورهاي اروپايي و... نداشت.
در كنار همه اين دلايل شايد اقتدار حسن روحاني در قامت رييسجمهوري با شخصيت كاريزماتيك شبيه به شمشير دو لبه عمل كرده است. حرف آخر، حرف حسن روحاني است كه هژموني او در دولت شايد به تغيير همهچيز در نهايت بنا به خواست و نظر فردي او منجر ميشود؛ ماجرايي كه شايد در لابهلاي اظهارنظرهايي چون شهيندخت مولاوردي به چشم ميخورد. همان زمان كه شهيندخت مولاوردي و معصومه ابتكار در هيات دولت دست در دست به سمت خروج ميرفتند و با اين سوال مواجه شدند كه ورود زنان به ورزشگاه در دولت دوازدهم به كجا رسيد؟ كه مولاوردي پاسخ داد در دولت پيگير هستند اما نميتوانند جزيياتي بيان كنند و با خنده گفت اگر بيشتر حرف بزند رييس عصباني ميشود. جملهاي كه بخش اندكي از ارتباط دولتيها با «رييس» را نشان ميداد. اقتداري كه همان حكايت شمشير دو لبه شده است.
«اعتماد» در مورد اين نااميدها با محمد دهقاني، عضو شوراي مركزي فراكسيون نمايندگان ولايي و رييس ستاد قاليباف، غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي، نايبرييس فراكسيون مستقلين ولايي و عليرضا رحيمي، عضو هيات رييسه فراكسيون اميد گفتوگو كرده است. دهقاني از مخالفان دولت اساسا توانايي دولتيها را بيش از اين نميداند، جعفرزاده معتقد است فشار زياد منتقدان نااميدي را به بدنه دولت تزريق كرده و رحيمي بر اين باور است كه ناهماهنگي دولت با بدنه اجتماعي حامي آن، وزرا را به رخوت انداخته است.
مخاطب هشدار جهانگيري كه بود؟
ايران فرصتهاي استثنايي و نيروي انساني توانمندي دارد و با به كارگيري اين ظرفيتها قادر خواهيم بود مشكلات خود را حل كنيم، البته مديران كشور نيز بايد با جديت پاي كار بيايند و در وهله نخست مديران سطح ملي بايد حضور جدي و فعاليت تمام وقت و ٢٤ ساعته داشته باشند و مديران سطوح ديگر نيز بهدنبال مديران ملي كشور حركت كنند و هركس هم كه حس ميكند توان مديريت در اين شرايط را ندارد بهتر است كه ميدان را به افراد ديگر كه اميد و انگيزه دارند، بسپارد اين هشدار اسحاق جهانگيري، معاون اول حسن روحاني بود كه روز بيستوپنجم دي در خلال سخنراني مراسمي بر زبان آورد. اينكه مديران بيانگيزه و ناتوان در كار تمام وقت ٢٤ ساعته بايد كنار بروند و ميدان را براي «اميدواران» خالي كنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
آقا اسحاق مدیران خوب هم انگیزه دارند البته فقط در اختلاس و آینده نگری و سرمایه گذاری در دیگر کشورهای دو تابعیتی خودشون ایران که اصلا مهم نیست براشون
بدون نام
همه مسئولین کشوردارای تجربه بسیار بسیار طولانی مدیریتی هستند واین بزرگترین "مشکل" است چون در طول زمان به مهره چینیها و تقسیم بندیهای و زد و بندهای گروهی عادت کرده اند وتوان رقابت با انها را (علارغم تغییرات داخلی و خارجی) در خود نمی بینند , عدم تغییر در نهایت به ناکارامدی و گسست ختم می شود .
بدون نام
در ابتدا در انتخاب وزرا،دقت بیشتری می کردند و حداقل یکی ،دو تا از وزرا ،را از اهل سنت انتخاب می کردند تا تنوع ایجاد می شد و از نا امیدی و بی انگیزگی آنها جلوگیری می شد.
نظر کاربران
آقا اسحاق مدیران خوب هم انگیزه دارند البته فقط در اختلاس و آینده نگری و سرمایه گذاری در دیگر کشورهای دو تابعیتی خودشون ایران که اصلا مهم نیست براشون
همه مسئولین کشوردارای تجربه بسیار بسیار طولانی مدیریتی هستند واین بزرگترین "مشکل" است چون در طول زمان به مهره چینیها و تقسیم بندیهای و زد و بندهای گروهی عادت کرده اند وتوان رقابت با انها را (علارغم تغییرات داخلی و خارجی) در خود نمی بینند , عدم تغییر در نهایت به ناکارامدی و گسست ختم می شود .
در ابتدا در انتخاب وزرا،دقت بیشتری می کردند و حداقل یکی ،دو تا از وزرا ،را از اهل سنت انتخاب می کردند تا تنوع ایجاد می شد و از نا امیدی و بی انگیزگی آنها جلوگیری می شد.