يک سالگی ترامپ و تنهايی بی سابقه آمريكا
دقيقا يك سال از آغاز رياستجمهوري دونالد ترامپ در ايالات متحده امريكا ميگذرد. طي يك سال گذشته ترامپ توانسته است توجه جهان را با اظهارات غالبا عجيب و تند به خود جلب كند. او شعارهاي زيادي در طول دوران تبليغات رياستجمهوري خود داده است و خود را به عنوان فردي توصيف ميكند كه با بر هم زدن سنتهاي رايج سياسي در كاخ سفيد، بر خلاف همه سياستمداران فاسد و بيعمل پيش از خود قرار است «عظمت امريكا را دوباره به آن بازگرداند.»
ارزيابي شما از يك سال رياستجمهوري دونالد ترامپ چيست؟ تصور ميكنيد رييسجمهور امريكا در ادامه مسير رياستجمهورياش سياستهاي پيشين را ادامه دهد يا تحولي در نحوه عملكرد او رخ دهد؟
در همين دو، سه هفته اخير چند مساله جنجالي مطرح شده كه تازهترين آنها همين نظري است كه در يك جلسه با اعضاي بلندپايه كنگره در مورد كشورهاي آفريقايي، هاييتي و السالوادور بيان كرد و الفاظ بسيار بدي براي توصيف اين كشورها به كار برد. در واقع ترامپ در چنين اظهارنظري كه بهتر است مهاجران به امريكا به جاي آفريقا، از كشوري مانند نروژ بيايند، از يك سو به كشورها و ملتهاي آفريقايي توهين كرد و از سوي ديگر با توجه به تركيب جمعيتي عمدتا سفيدپوست نروژ، در برابر تركيب جمعيتي عمدتا سياهپوست آفريقا، نوع نگاه نژادپرستانه خود را علني كرد. من نزديك به ٤٠ سال است كه سياست امريكا را دنبال ميكنم، هيچگاه چه جامعه امريكا و چه جامعه جهاني تا اين حد نسبت به يك شخصيت برجسته سياسي امريكايي، چه رييسجمهور و چه هر مقام بلندپايه ديگري، تا اين حد انتقاد و اعتراض نشان ندادهاند.
طي يك سال گذشته، روحيه ستيزهجوي ترامپ به خصوص در برخورد با رهبر كره شمالي، جهان را تا نزديكي جنگ اتمي سوق داده است. به اعتقاد شما آيا ترامپ با وجود شعارهاي ضدجنگي كه در دوران تبليغات انتخاباتي ميداد، ممكن است آغازكننده يك جنگ تازه براي امريكا باشد؟
يكي از بحثهاي كليدي در انتخابات امريكا، به ويژه در انتخابات داخلي حزب جمهوريخواه، در مورد جنگ بود. يكي از ادعاهاي ترامپ اين بود كه همواره مخالف جنگ عراق بود و معتقد بود كه بوش پسر شخصا مسوول جنگ عراق و بحراني است كه بعد از آن به خصوص با ظهور داعش پديد آمد. كسي كه سياست را در امريكا دنبال بكند، ميداند كه شعارهاي انتخاباتي يك نامزد رياستجمهوري به دو بخش تقسيم ميشود، يكي در دوره انتخابات مقدماتي براي جمع كردن هواداران حزبي يا Base رايدهندگان و بعد از آن در مرحله نهايي انتخابات شعارهايي خطاب به همه شهروندان. معمولا در عمل، يك نامزد پس از انتخاب به عنوان رييسجمهور تغييرات زيادي در نحوه اجراي اين شعارها اعمال ميكند. براي مثال به رسميت شناختن قدس به عنوان پايتخت اسراييل، شعاري بود كه از سوي همه روساي جمهور پيش از ترامپ، در تبليغات انتخاباتي خود شعار اجراي اين تغيير را ميدادند، اما عملا گامي در اين جهت بر نميداشتند. ترامپ البته ادعايي دارد و آن اين است كه هر شعاري را كه در دوره تبليغات داده، عملي ميكند. دست كم براي انجام شعارهايش اقداماتي انجام داده است، گاهي مانند لغو و جايگزيني قانوني به جاي بيمه خدمات
درماني ارزان قيمت اوباماكر، موفق نبود و گاهي شعارهايي مانند كاهش مالياتها يا به رسميت شناختن قدس به عنوان پايتخت اسراييل را عملي كرده است.
بسيار مشكل است كه بر خلاف بسياري از سياستمداراني كه در جهان هستند، رفتار ترامپ را پيشبيني كرد. اما مبانياي وجود دارند كه ميتوان بر اساس آنها پيشبينيهاي نسبتا درستي را در مورد عملكرد او در مورد روياروييها نظامي ارايه داد. آنچه تاكنون از عملكرد ترامپ در مورد كره شمالي مشاهده كردهايم اين است كه ترامپ بهشدت با مساله كره شمالي به صورت شعاري برخورد ميكند. او هر چند اظهاراتي مانند «خشم و آتش»، «نابودي كامل» يا استفاده از توان هستهاي در برابر كره شمالي را در اظهاراتش به كار برده، اما بعدا مشخص شد كه اينها سياست عملي او نيستند و بيشتر براي فشار بر كره شمالي براي آمدن پاي ميز مذاكره مطرح شده است. بر اين اساس برداشت من اين است كه احتمال ناچيزي وجود دارد كه دولت دونالد ترامپ، سياست جنگ و رويارويي نظامي گسترده را در پيش بگيرد. اما بايد دقت كرد كه ترامپ، در مناطقي كه امريكا از گذشته درگير بود، نيروي نظامي و قدرت بيشتري به كار گرفته است. در جنگ افغانستان، تعداد نيروي نظامي بيشتري اعزام كرد و به فرماندهان نظامي امريكايي در اين كشور اختيار داده است تا در صورت تشخيص از توان بيشتري استفاده كنند. پيشبيني من اين است
كه تغيير قابل توجهي در ادامه رياستجمهوري او نسبت به سال اول رخ ندهد.
اما در عين حال، هر چند در شرايط عادي پيشبيني نميكنم كه ترامپ از نيروي نظامي براي ايجاد يك جنگ جديد استفاده كند، اما در شرايط بحراني و در صورتي كه منافع ايالات متحده در جايي به شكل جدي به مخاطره بيفتد، سرعت عمل او در استفاده از نيروي نظامي، به دليل روحيه احساساتي ترامپ، بسيار بيشتر خواهد بود. براي مثال در گذشته ديديم كه بلافاصله بعد از اتهام استفاده از سلاح شيميايي در سوريه، دونالد ترامپ دستور شليك ۶۰ موشك به خاك اين كشور صادر كرد، در برابر رييسجمهور پيشين امريكا در شرايطي كه خودش خط قرمز استفاده از سلاحهاي شيميايي را براي حمله نظامي امريكا تعريف كردهبود، اما حاضر به مداخله مستقيم در بحران سوريه نشد و همواره اوباما به اين دليل كه خط قرمز خودش را محترم نشمرده، مورد انتقاد واقع شد. نتيجهاي كه من ميگيرم اين است كه در شرايط عادي و استمرار بحرانهاي جاري، ترامپ از گزينه تهاجم نظامي استفاده نخواهد كرد، ولي در شرايط بحراني حاد كه نياز فوري به تصميمگيري داشتهباشد، به ويژه اگر به منافع امريكا حمله شدهباشد، آنگاه سرعت عمل رييسجمهور كنوني امريكا از رييسجمهور پيشين در انتخاب واكنش نظامي بسيار بيشتر خواهد
بود.
به گمان شما نحوه عملكرد ترامپ در عرصه جامعه بينالمللي تا چه اندازه موفق خواهد بود و آيا ميتواند آنگونه كه علاقهمند است رويهها و چارچوبهاي جديدي در عرصه جهاني ايجاد كند؟
من بعيد ميدانم. تا الان شواهد اينگونه نشان نميدهد. اگر دقت كنيم بعد از جنگ جهاني دوم هيچ زماني رابطه اروپا با امريكا به اين سطح از سردي نرسيدهبود. يك متحد طبيعي امريكا در اروپا بريتانيا است، اما طي يك سال گذشته چندين بار سياستمداران بريتانيايي رودرروي تصميمهاي ترامپ قرار گرفتهاند، تا جايي كه نخستوزير بريتانيا هم مجبور به انتقاد از عملكرد او در بازنشر تعدادي از ويدئوهاي جعلي ضد مسلمانان شد كه توسط يك گروه نژادپرست بريتانيايي در توييتر منتشر شدهبود. ما اكنون شاهد اين هستيم كه نگراني از اعتراضهاي مردمي در بريتانيا يا به هر دليل ديگري، ترامپ مجبور ميشود سفر خود را به اين كشور لغو كند. اين نزديكترين متحد امريكا در اروپا است، بقيه كشورهاي اروپايي نيز دقيقا همين ديدگاه را نسبت به ترامپ دارند. در اروپا به هيچوجه رابطهاي را كه قبلا كشورهاي اروپايي و امريكا داشتند، نميبينيم.
عدم موفقيت ترامپ در عرصه بينالمللي فقط به متحدان غربي او در اروپا محدود نميشود، در خيلي جاهاي ديگر هم ناتواني او از دستيابي به موفقيت مشاهده ميشود. مثلا در مورد روسيه با اينكه خيلي انتظار ميرفت بعد از انتخاب ترامپ، روابط دچار تحول مثبت شود، اما چنين اتفاقي روي نداد و حتي مشكلات تعميق شد. در رابطه با پرونده فلسطين و فرآيند صلح خاورميانه به دليل سياستهاي اعمالي ترامپ به بنبستي ميرسيم، ترامپ دست دولت نتانياهو را در مورد تصميمگيري در زمينه سرزمينهاي اشغالي كرانه باختري تا حدود زيادي باز گذاشته و با اعلام جابهجايي سفارت امريكا به قدس، فلسطينيها اعلام كردهاند كه ديگر حاضر به نشستن پاي ميز مذاكره نيستند و امريكا را به عنوان يك ميانجي بيطرف قبول ندارند. دولت امريكا هفته گذشته تصميم گرفت براي تحت فشار گذاشتن فلسطينيها، بيش از نيمي از كمكهاي خود به سازمان UNRWA كه مسووليت رسيدگي به مشكلات آوارگان فلسطيني را داشت، قطع كند. باز هم ميتوانم بگويم در ٥٠-٤٠ سال اخير واشنگتن دستكم سعي ميكرد به لحاظ گفتاري در سياستهاي خود نوعي تعادل و موازنه را بين فلسطينيها و اسراييليها ايجاد كند تا بتوانند جايگاه خود را
به عنوان ميانجي صلح حفظ كنند، اما عملا ترامپ اين موازنه را از بين برده است و رابطه دولت امريكا با دولت خودگردان فلسطيني را به بدترين موقعيت رسانده است.
تنها جايي كه ميتوان گفت ترامپ اندكي موفقيت داشتهباشد و رابطه بهتري با كشورهاي منطقه ايجاد كرده است، در منطقه كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس است. دليل اين رابطه خوب هم يكي به دليل نفع مالي امريكا در رابطه با اين كشورها و از سوي ديگر تضاد مشتركي است كه با ايران دارند و البته احتمال فشار لابي اسراييلي در امريكا براي رودررو قرار دادن كشورهاي عربي با ايران. به جز مساله كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس به واقع هيچ جايي در جهان موفقيتي براي سياست خارجي ترامپ وجود نداشت.
آيا اين شكست يا عدم موفقيت باعث نميشود كه با توجه به رشد سريع چين و همچنين تلاش روسيه، تركيب نظام جهاني دستخوش تغيير شود و شاهد ظهور ابرقدرتهاي جديد و پايان جهان تكقطبي بعد از جنگ سرد باشيم؟
روند رشد چين مختص به دوره يك سال اخير رياستجمهوري ترامپ نيست. اين از اواخر دوره باراك اوباما كاملا محسوس بود كه قدرت نظامي و اقتصادي چين در حال افزايش سريع است. راهبرد سياست خارجي امريكا گرايش بيشتري به سمت جنوب شرق و شرق آسيا پيدا كرد. در نتيجه صحبتهايي با كشورهايي مانند استراليا و كشورهاي شرق آسيا در اقيانوس آرام شروع شد و حتي ميتوان گفت خاورميانه طي سالهاي گذشته به نوعي در فهرست اولويتهاي استراتژيك امريكا تا اندازهاي در حال از دست دادن جايگاه خود در استراتژي سياست خارجي و نظامي است.
در نتيجه اين تغيير اولويت يك بخشي از توجه نظامي امريكا به كشورهايي مانند استراليا، ژاپن و كره جنوبي معطوف شد تا به نوعي اطراف چين يك كمربند ايجاد شود. سياستمداران و تصميمسازهاي امريكايي اكنون به اين نتيجه رسيدهاند كه در آينده كشوري كه ميتواند در مقابل امريكا قدرتنمايي كند، جمهوري خلق چين است. اگر سياستهاي نسنجيده ترامپ در عرصه بينالمللي ادامه پيدا كند، قطعا به جايگاه امريكا در مقابله با نفوذ چين ضربه خواهد زد. البته در دولت ترامپ، افرادي مانند جيم متيس، وزير دفاع، ركس تيلرسون، وزير امورخارجه و هربرت مكمستر، مشاور امنيت ملي، كاملا به مساله خطر قدرت چين براي امريكا آگاه هستند و برنامههايي براي مهار چين دارند، اما رفتار و گفتار ترامپ باعث ميشود كه تنشهايي ايجاد شود كه جايگاه امريكا را متزلزل كند. اگر اين مساله ادامه پيدا كند، ميتواند آينده امريكا را به عنوان تك ابرقدرت جهان به خطر بيندازد. به ويژه اگر رياستجمهوري ترامپ بعد از چهار سال دور اول به دور دوم هم برسد و تغيير در رفتار او رخ ندهد، قطعا جايگاه امريكا دچار تنزل خواهد شد و توانايي جلوگيري از چين و ديگر رقباي امريكا براي تبديل به يك بازيگر عمده
در نظام جهاني نخواهد داشت.
در مورد اقتصاد امريكا چطور، آيا سياست كاهش چشمگير مالياتها توسط دونالد ترامپ موفق خواهد بود و ميتواند باعث استمرار روند رشد اقتصادي امريكا شود؟
ترامپ بر خلاف سلفش، باراك اوباما بسيار خوششانس بود. اوباما زماني رييسجمهور شد كه بزرگترين بحران اقتصادي و مالي جهان بعد از جنگ جهاني دوم رخ دادهبود. طي دو سال ابتداي اوباما نرخ بيكاري در امريكا كه در دوران جورج بوش، كمتر از ۶ درصد بود به بالاي ۱۰ درصد رسيد. اضافه شدن ميليونها بيكار به جامعه امريكا، شرايط بسيار سختي را براي دولت اوباما ايجاد كردهبود. اما سياستهاي دولت قبلي، از جمله تزريق بيش از يك تريليون دلار نقدينگي به كمپانيهاي بزرگ و بنگاههاي مالي، از جمله نجات جنرال موتورز از ورشكستگي، موفق شد روند شرايط را تغيير دهد. در دوران هشت ساله اوباما، به تدريج وضعيت اقتصادي از شرايط بحراني به شرايط رونق و رشد وارد شد. درست در اوج دوراني كه اوباما نرخ بيكاري از از بالاي ۱۰ درصد به كمتر از ۵ درصد رساندهبود، ترامپ رييسجمهور امريكا شد. از جمله ويژگيهاي انتخاب ترامپ اين بود كه صرف انتخاب او به عنوان رييسجمهور، پيام مثبتي به بازارهاي مالي و سرمايهاي امريكا فرستاد. چرا كه مديران اقتصادي و مالي، اميدوار شدند كه فردي از جنس خودشان و از دنياي كسب و كار وارد كاخ سفيد شده است. ترامپ با اينكه در طول فعاليتهاي
اقتصادياش چند بار اعلام ورشكستگي كردهبود، اما به هر حال ميلياردها دلار از تجارت و ساخت و ساز درآمد كسب كردهبود. انتخاب چنين فردي به عنوان رييسجمهور باعث شد كساني كه قصد سرمايهگذاري در اقتصاد امريكا دارند، خوشبينتر باشند. از زماني كه ترامپ رييسجمهور شده است تاكنون ماهانه بهصورت متوسط بيش از ۲۰۰ هزار شغل به اقتصاد امريكا افزوده شده است. نرخ بيكاري در امريكا آخرين باري كه ديدم ١/٤ بود. بازار سهام والاستريت طي يك سال گذشته، بيشترين رشد در دهههاي گذشته را داشت و طي يك سال بيش از ۳۰ درصد رشد كرده است؛ رشدي كه به لحاظ تاريخي كمسابقه است.
تصويب قانون جديد ماليات و كاهش چشمگير مالياتها، ميتواند باعث جرقهاي شود كه سرمايهگذاريها در امريكا به شكل چشمگيري افزايش پيدا كند، به خصوص كه عمده تغييرات مالياتي به نفع سرمايهداران و افراد ثروتمند است. مجموعه اين سياستها ميتواند نويد رشد اقتصادي طولانيمدت و مستمر در امريكا را بدهد. واقعيت اين است كه اقتصاددانها پيشبيني ميكنند روند بهبود اقتصادي امريكا اگر اتفاق خاصي نيفتد، ادامهدار خواهد بود. اينكه اين رشد اقتصادي دقيقا تا چه زماني ادامه پيدا كند و چه بخشي از جامعه امريكا بيشترين بهره را از اين تغييرات ببرند، موضوعي است كه طي يكي، دو سال پيش رو مشخص نميشود. بر اساس پيشبيني تحليلگران نفعي كه قرار است طبقه متوسط و پايين جامعه از اين تغييرات ببرند، نسبت به طبقه ثروتمند جامعه بسيار كمتر است. اما جمهوريخواهان هميشه در سياستهاي اقتصادي اين نظريه اقتصادي را دنبال ميكنند كه اگر فضا را براي شركتها و موسسات سرمايهگذار باز بگذاريم، اين شركتها سرمايهگذاري ميكنند و به تدريج نفع اين سرمايهگذاريها در آينده به طبقه متوسط خواهد رسيد. قطعا اگر قرار باشد نتايج سياستهاي اقتصادي ترامپ، به خصوص نتيجه
كاهش مالياتها را ببينيم، بايد منتظر سال سوم يا چهارم رياستجمهوري او باشيم.
تصويب قانون جديد ماليات و كاهش چشمگير مالياتها، ميتواند باعث جرقهاي شود كه سرمايهگذاريها در امريكا به شكل چشمگيري افزايش پيدا كند. مجموعه اين سياستها ميتواند نويد رشد اقتصادي طولانيمدت و مستمر در امريكا را بدهد.
نظر کاربران
سگهای آمریکایی همه ازیک طیف هستند بعضی مثل ترامپ اول عوعو کرده وبعد گاز میگیرد برخی هم مانند اوباما بی سروصدا دندان خود را درساق پای جهانیان فرو میکند که درنهایت دردهردو باکمی تفاوت به قلب انسانها مینشیند..مرگبرآمریکا
همه کارهای ترامپ درسته.
پاسخ ها
شاهنامه آخرش خوش است جنگ تعرفه در گذاشته نشان داد در میان مدت به بعد چقدر به رشد فناوری صدمه زده است مطمئنا این بار هم خواهد زد و طی چند سال آینده آمریکا در چند صنعت عقب ماندگیهای جبران ناپذیری خواهد خورد که احتمالا خودروسازی یکی از آنها خواهد بود.
آمریکا منزوی شده تو جهان و ایران جاش و گرفته. هه جمع کنید بابا این اراجیف و