اسعدی: جشنواره فجر يك جشن است، نه جشنواره
بعد از اعلام اسامي فيلمهاي بخش مسابقه جشنواره فجر طبيعتا آن دسته از فيلمسازاني كه فيلمشان نتوانست به اين رقابت راه پيدا كند، اعتراضهاي خود را با رسانهها در ميان گذاشتند و به چگونگي سليقه هيات انتخاب خرده گرفتند. سياوش اسعدي هم يكي از اين فيلمسازان است.
آقاي اسعدي نزديك به پانزده روز به سيوششمين دوره جشنواره فيلم فجر باقيمانده؛ به عنوان فيلمسازي كه سه فيلم در كارنامهتان داريد چه نظري درباره اين جشنواره داريد؟
ازنظر من جشنواره فيلم فجر تنها يك جشن است كه برگزار ميشود نه جشنواره.
چطور؟
به نظر من اين جشن باگ زيادي دارد؛ اما مهمترين نكته آن اين است كه تمام جشنوارههاي دنيا حتي جشنواره داخلي عمار داراي يك سليقه ثابت است و تارگت دارد يا جشنواره برلين كاملا مشخص است كه چه نوع فيلمهايي را ميپذيرد و با چه سليقهاي همسو است. همينطور جشنواره كن و ونيز؛ اما ما نميدانيم جشن فيلم فجر داراي چه سليقهاي است؟ من فيلمساز اگر براي سال آينده بخواهم فيلم بسازم نميدانم چه فيلمي بسازم كه مورد قبول هيات انتخاب اين رويداد قرار گيرد. اين علامت سوال همواره وجود دارد كه واقعا نميدانيم سليقه اين جشن چيست. همه جور فيلم در اين رويداد ديده ميشود و جالب اينكه هرسال هم سياستگذاري آن تغيير ميكند.
ولي فيلمهاي ديگر شما در اين رويداد نمايش داشت...
من از دوران كودكي نسبت به اين جشن حس نوستالژي خوبي دارم؛ ولي آن بخشاش براي من دلچسب است كه با بر و بچههاي مطبوعات به تماشاي فيلمم مينشينم. اساسا جشن فيلم فجر نمايش مطبوعات و رسانهاش است كه براي من اهميت دارد ولاغير. اينكه فيلم من مجاني براي يك عده مخاطب نمايش داده شود چه سودي براي من كارگردان يا تهيهكننده فيلم دارد. دو فيلم ساختم بخش دلپذيرش برايم زماني بود كه كنار خبرنگارها، منتقدين و اهالي رسانه فيلمم را ديدم.
يكي از فيلمسازها پيشتر اعلام كرده بود كه نمايش خصوصي براي خبرنگارها ميگذارد.
همين كار را ميكنم؛ خبرنگارها را دعوت ميكنم تا در فضايي كاملا آرام با احترام به تماشاي فيلمم بنشينند نه اينكه به آنها كارت جشنواره بدهيم و آنها روي زمين به تماشاي فيلم بنشينند.
بخش جوايز و سيمرغهاي جشنواره همواره براي فيلمسازان جذاب است.
جايزه اين جشن هم براي من عجيب نيست. ببينيد من معتقدم هر سينماگر ايراني درنهايت يك سيمرغ در خانه خود دارد؛ هر فيلمسازي در طول دوران كاري بالاخره اينيك سيمرغ را كسب ميكند. چه زود، چه دير نوبتي به همه داده ميشود اصلا امكان ندارد كه به يك فيلمساز اگر فيلم خوب هم بسازد سه سال پشت سر هم جايزه بدهند؛ اين وضع تشويق كردن آنهاست. اتفاقا وقتي فيلمسازي جايزه ميگيرد وضعيتش بدتر هم ميشود؛ دستمزدش بالاتر كه نميرود هيچ؛ اوضاع كارياش به هم ميريزد بچههايي كه سيمرغ ميگيرند كمكارتر هم ميشوند. چطور ميشود كه سيوشش دوره از برگزاري اين جشن ميگذرد اما براي هيچ فيلمي مسعود كيميايي مورد تشويق قرار نميگيرد؟ تنها يكبار آنهم به كوشش مرحوم علي معلم يك جايزه براي بهترين فيلم به او دادند يعني بهترين تهيهكننده نه به عنوان بهترين كارگردان؛ اين خيلي دردآور است.
البته در طول سالها جشنواره همواره با انتقادات زيادي همراه بوده.
به نظر من جشني كه به سينماگران خود التماس ميكند مسووليت هيات انتخاب را قبول كنند كه جشنواره نيست. من ياد ندارم فيلمسازان استخوانداري همچون كيانوش عياري، رخشان بنياعتماد، مسعود كيميايي، داريوش مهرجويي، اصغر فرهادي، ناصر تقوايي، بهرام بيضايي هيات انتخاب اين جشن را بپذيرند؛ پس دليلش چيست؟ سيوشش سال است كه جشن فيلم فجر بزرگداشت چند فيلمساز است. همين چند فيلمساز فقط كافي است نيت كنند سرمايه توليد فيلمشان آماده است، سيمرغهايشان در سيني چيده شده است. خوب چه دليلي دارد در اين رويداد شركت كنم. اساسا اگر اين جشن را به سفره پذيرايي تشبيه كنيم همين چند فيلمساز فيلمهايشان نقش غذاي اصلي را در اين سفره پذيرايي دارد، فيلمهاي ديگر مخلفات اين سفره هستند براي اينكه بازار رقابتي آن چند فيلم داغتر شود.
واقعا ناراحت نيستيد كه فيلمتان در اين رويداد حضور ندارد؟
خير؛ به دليل اينكه جشن فيلم فجر مدرسه نيست و فيلمسازان شاگردش نيستند كه بگوييم چرا كارت صدآفرين نگرفتيم و درنهايت اينكه من به جشن فيلم فجر با اين شيوه كه برگزار ميشود، علاقه ندارم. اگر هم در اين رويداد حضور پيدا ميكنم فقط به خاطر علاقه عوامل فيلمم است كه دوست دارند كارششان ارزيابي شود يا فكر ميكنند نتيجه كارشان ارزيابي درستي ميشود، به احترام آنها فيلمم را در اين جشن شركت ميدهم. والا دوست ندارم حتي در بخش كارگرداني داوري شوم؛ اما اين نكته را هم بگويم كه اميد دارم روزي به همت نسل جوان و فيلمسازان همنسل خودم اين جشن بزرگ را به جشنواره تبديل كنيم. آن روز كه اين رويداد به جشنواره تبديل شود، براي من جدي خواهد شد.
ارسال نظر