۶۶۰۵۱۲
۳۰ نظر
۵۰۱۶
۳۰ نظر
۵۰۱۶
پ

روایت زندگی الهام و چهار فرزندش در خاوران

دور چشم‌های الهام چروک افتاده، به زمین نگاه می‌کند و می‌گوید: همسرم در بازداشت است؛ هنوز دادگاهی نشده و در مرحله بازپرسی است، کمیته امداد می‌گوید تا زمانی که حکمش قطعی نشود از ما حمایتی نمی‌کند.

خبرآنلاین: دور چشم‌های الهام چروک افتاده، به زمین نگاه می‌کند و می‌گوید: همسرم در بازداشت است؛ هنوز دادگاهی نشده و در مرحله بازپرسی است، کمیته امداد می‌گوید تا زمانی که حکمش قطعی نشود از ما حمایتی نمی‌کند.

تابلوی سبز را رد کرده‌ایم؛ خاوران. خورشید کم‌رمق زمستان از میان غبار و آلودگی خودنمایی می‌کند. سر و صدای پسران نوجوانی که فوتبال بازی می‌کنند میان صدای هواپیما گم می‌شود. کوچه پس‌کوچه‌های باریک را پشت سر می‌گذاریم و به پلاک ۴ می‌رسیم. کوتاه‌ترین خانه کوچه، با در و دیوار قدیمی. زنگ سوم را می‌زنیم، کمی طول می‌کشد تا از طبقه سوم پایین بیایند. دخترک ۹ ساله در را باز می‌کند و منتظر می‌ماند تا در را پشت سر ما ببندد. پله‌ها را بالا می‌رویم تا به اتاقک پشت بام برسیم.

الهام چادرش را روی سر می‌کشد و علی اصغر که جلوی در نشسته و ما را نگاه می‌کند را در آغوش می‌گیرد و خوشامدگویی می‌کند. لبخند می‌زند، کنار چشمانش مانند دامنش چین می‌افتد و نمی‌توان باور کرد كه تنها ۳۷ سال سن دارد.

علی ماشین بازی می‌کند و ماشین بدون چرخ و شكسته‌اش را روی فرش می‌کشد؛ او هم مانند محدثه و برادر کوچک‌ترش آبله مرغان گرفته. نگاهم از علی، به دیواری كه كنار آن نشسته می‌افتد. عکس‌های روی دیوار را نگاه می‌کنم، الهام می‌گوید «این عكس مال چهار سال پیش است» بعد آدم‌های عكس را یکی‌یکی معرفی می‌کند: «این محدثه است، همین دخترم که در را برایتان باز کرد. این هم علی است، اینجا دو سالش بود؛ همسن حالای علی‌اصغر. این هم مریم دختر بزرگم. الان ۱۶ سال دارد و سه سالی می‌شود که با پسردایی‌اش ازدواج کرده و رفته کرمانشاه؛ درس می‌خواند و دوست دارد دکتر شود. این آقا هم همسرم است؛ ۶ ماه می‌شود که به زندان افتاده.»

محدثه حرف مادرش را قطع می‌کند، قابلمه‌ای را که از همسایه قرض گرفته، تحویل می‌دهد و از مادرش اجازه می‌گیرد برای دیدن برنامه کودک برود خانه همسایه‌شان.

الهام اجازه می‌دهد و سفارش می‌كند كه زود برگردد. بعد به ما نگاه می‌كند و ادامه می‌دهد: «همسرم کارگر ساختمان بود اما ۶ ماه پیش در میدان پانزده خرداد به اتهام خرید و فروش مواد مخدر دستگیر شد و به زندان قزل حصار رفت. از وقتی رفته زندان، هیچ منبع درآمدی نداریم. ماهانه ۱۸۰ هزار تومان از «انجمن حمایت از خانواده زندانی‌ها» دریافت می‌کنیم. تحت پوشش هیچ بیمه درمانی نیستیم. بچه‌ها وقتی مریض می‌شوند نه دکتر می‌برمشان نه دارو می‌خورند. هر سه ضعیف هستند و بیش‌تر مواقع گرسنه! معمولا غذای خانواده ما نان خالی است اما دیشب همین نان را هم نداشتیم. برای کم کردن مخارج زندگی مریم را وقتی ۱۳ سال داشت، شوهر دادیم.»

چشم‌های متعجب ما را كه می‌بیند، ادامه می‌دهد: «نگاه خانوادها به ما بد بود، به خاطر فقری كه داشتیم، اما با خودم گفتم حاضرم در بدبختی زندگی کنم اما به مریم جهیزیه بدهم. بچه‌های خودم تلویزیون ندارند؛ آرزوی دوچرخه سوار شدن دارند اما به مریم جهیزیه آبرومند دادیم تا جلوی فامیل شوهرش خجالت نکشد. از یک مغازه جهیزیه قسطی خریدیم و کارت یارانه‌مان را به فروشنده دادیم تا ماه به ماه پول یارانه را برداشت کند. اجاره‌خانه عقب می‌افتد و صاحبخانه همین امروز و فردا وسایلمان را در کوچه می‌ریزد. حتی انقدری پول ندارم که برای علی اصغر پوشک بخرم، کیسه پلاستیکی پایش می‌کنم و خیلی از وقت‌ها پوشکش نمی‌کنم!»

دستی به سر علی می‌كشد: «آرزویش این است دوچرخه داشته باشد؛ اما ماشین پلاستیکی‌اش هم چرخ ندارد، محدثه دوست دارد برنامه کودک ببیند، اما با کدام تلویزیون؟!»

می‌پرسیم چرا تحت پوشش جایی نیستند، موسسه خیریه‌ای، نهادی، كمیته امدادی، جایی: «هیچ موسسه خیریه یا نهادی نیست که از ما حمایت کند. همسرم در بازداشت است؛ هنوز دادگاهی نشده و در مرحله بازپرسی است، تا الان حکم قطعی به او نداده‌اند. تا زمانی که حکمش قطعی نشود کمیته امداد حمایتی از ما نمی‌کند. بیشتر خیریه‌ها هم ترجیح می‌دهند به بیماران و كودكان كمك كنند تا خانواده كسی كه سرپرستش زندان است. من و بچه‌هایم چه گناهی كرده‌ایم؟ اگر این وضعیت طول بكشد چه كار كنیم؟»

می‌پرسم چرا برای تامین معاش خانواده سر کار نمی‌رود؟ جواب می‌دهد: «نمی‌توانم بچه‌ها را در خانه تنها بگذارم و بیرون از خانه کار کنم. مدتی در خانه کار نگین‌دوزی انجام می‌دادم و هفته‌ای هزار و پانصد تا دو هزار تومان می‌گرفتم. چون شرایط نگه‌داری سنگ‌ها را بلد نبودم، نگین‌ها را در یک کیسه گذاشته بودم و رنگشان خراب شد. کارفرما هم با کلی قسم و التماس حاضر شد از ضرر و زیان چشم‌پوشی کند و بعد کار را از دست دادم. الان هم توکلم اول به خدا و بعد به کمک مردم یا هر نهادی است که حاضر به حمایت از ما باشد. اگر کمیته امداد از ما حمایت کند شاید کم‌تر گرسنگی بکشیم و با نگرانی کم‌تر زندگی کنیم. شما را به خدا صدای ما را به گوش مسئولین برسانید تا بچه‌هایم شب‌ها با شکم سیر بخوابند!»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • Atiye tafakori

    خیلی ناراحت شدم اشک تو چشام حلقه زده ولی اشک من برای اونا فایده ایی نداره

  • mojtaba rezaei

    سلام. لطفاً ، شماره حساب یا کارت خودشون و یا کسانی که حمایت میکنند رو اعلام بفرمایید

  • بدون نام

    لعنت به فقر

  • بدون نام

    لعنت بر این مسؤلان خداوند ازتون نگذره!!!جیگرم کباب شد،ای خدا چرا این همه ظلم و ستم رو قبول میکنی؟؟!!!!آیا اینا انسان نیستن؟؟!!!!!

  • امید

    زمین ازدر د میمیرد.دراین عصرزمستانی....

  • بدون نام

    مسولین به دادشون برسین،،،چقدر فقیر،،توکشورمون داریم که اینجوری هستن،،،

  • بدون نام

    کاش شماره حساب یا شماره کارت بانکی رو میزاشتن تو این خبر که مردم کمک کنند، دولت که فقط فرصت اختلاس رو بیشتر نداره.

  • مریم

    حال و روز خیلی از مردم ایران این داستانتو فیلم بگیر بزار تلگرام همه ببینن . سانسور نکن حرفای منو جانه مادرت قسم سانسورچی

  • فرزادحدامپور

    سلام وخسته نباشین خوندم واقعان اعصاب داغون میشه.راستش خیلی پولدارنیستم اما حاضرم درحدتوان کمک کنم بدون هیچ چشمداشتی وکاملان ازتهه دلم فقط خودتون بایدهماهنگش کنین که برسه دستشون البته زیادم نیست اما مهم نیت هست ایشالاه خداروزی رسون هست این خوانواده هیچوقت انقدعذاب نکشن فعلان یاعلی خداحافظ

  • رفیعی نسب

    بنده خدا کمیته امداد کهحالابه تعدا نفرات باشه فکر کنم به100هزار تومان برسه بعدا چه دردی دا میکنه بعدا بدتونیاد امثا ل اقای مطهذی وروحای کجاین ببینن که نباید بترسیم حالا امیدوارم که مشکلشون حل بشه واززندان ازاد بشه بخدا اگر پول داشتم مثل نماینده اها کمک میکردم ولی دولت هم یه نگاهی به گزارش بندازه که دیگه حرف زورنزنه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      با این فقیری حالا چرا چهار تا بچه به دنیا اوردی مگر دختر سیزده ساله وقت شوهر کردن

  • بینام

    حالا چه مرگت بود که با شوهر معتاد چهار تا بچه بیاری خخخخخخخخ اخه کارخونه های شوهرت بدون وارث میشد......

  • اکبری

    با سلام امکان دارد آدرس یا شماره ایی از این خانواده برای من ارسال کنید

  • مجید

    سلام
    شماره تلفنی ، شماره حسابی از این خانواده اعلام کنید

  • ارسلان توکلی

    لطفا شماره عابر بانکشو بزارید

  • بیحوصله

    تهرانی های عزیز یکیتون همت کنید همین خبرو ببرید بدید روحانی بخونه ک بفهمه مردم دارن با چ بدبختی زندگی میکنن..خودش عمرا رسانه ها رو دنبال نمیکنه چون نمیخواد بفهمه ک همه ازین وضع ب ستوه اومدن

  • توکلی

    لطفا شماره تلفن یا شماره حساب برامون بفرستین.

  • بدون نام

    آقای مدیرلطفا"نظربدیداگرشماهم وابسته به ابنهانیستی

  • ddd

    شماره کات بده

  • بدون نام

    لطفا آدرسی یا شماره تلفنی اگر می تونید بزارید حداقل بتونیم لوازم اولیه زندگی براشون تهیه کنیم

  • بدون نام

    سلام لطفا شماره حساب بدید که واقعا به دستشون برسه

  • حمید رنجبران

    باسلام....آدرس دقیق این عزیزان رو برام بفرستید.....ممنون

  • aminjefersin

    سلام . خواندن این مطلب دل هر خواننده ای رو که واقعا انسان دوست و مسلمان باشه به درد میاره .واقعا سخته ،اگه امکان داره شماره حساب و یا شماره کارت این خانواده رو اعلام بفرمایید تا در حد توان خودم بهشون کمک کنم . انشالله که خداوند مشکل همه نیازمندان رو حل کنه.

  • توکلی

    سلام لطفا شماره تلفن وشماره حسابشو برام بفرستین

  • بدون نام

    لعنت به اونایی که حقوق 8ملیونی میگیرن وخودشون زدن به کوچه علی چپ

  • محمد محمودی

    اگه امکانش هست شماره کارت یا شماره حساب این خانواده رو درج کنید تا بتوان کمکشون کرد.

  • بدون نام

    باز هم مواد مخدّر! هم خودشان را بدبخت می کنند هم چند نفر دیگر را، هم تعدادی نهاد و ... باید پیگیر کارهایشان باشند. بس کنید این خرید و فروش و استعمال مواد مخدّر را.

  • بدون نام

    لطفا ادرس بدید .

  • مرجان

    چرا شماره کارت و نام طرف نگذاشتین که مردم کمک کنند این دیگه چه جور گزارش تهیه کردنه اگر صحبتهای من سانسور کردین پس یک جای کارتون میلنگه اگر که نمیلنگه پس لطفا شماره کارت و نام خانوادگی طرف اعلام کنید تا مردم بتونند در حد توانشون کمک کنند.

  • بدون نام

    دیگه چرا چهار تا بچه رو بدبخت کردی؟؟؟ یکیش بس بود. به خدا حماقت ونادونی بعضیها تمومی نداره خیلی از مشکلات رو ما خودمون سر خودمون میاریم.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج