کارزار انتخاباتی روحانی در نبود آیت الله
در یک سال اخیر شاید شیخ حسن روحانی که در سالهای اخیر پیوند سیاسی اش با آیتالله هاشمی رنگ و بویی متفاوت تر به خود گرفته بود، بیش از همه بار نبودن آیت الله را بر دوش خود احساس کرد.
یکسال از رفتن «آیت الله سیاست» گذشت، یک سالی پرتلاطمی که در گوشه و کنار سیاست آن از انتخابات تا همین اعتراضات اخیر، سیاست پیشگان چپ و راست گاه و بیگاه از جای خالی آیتالله هاشمی رفسنجانی سخنی به میان آورد.
در این میان شاید شیخ حسن روحانی که در سالهای اخیر پیوند سیاسی اش با آیتالله رنگ و بویی متفاوت تر به خود گرفته بود، بیش از همه بار نبودن آیت الله هاشمی را بر دوش خود احساس کرد، چه آنکه پایه های حضور روحانی در پاستور مدیون مدد رسانی هاشمی رفسنجانی بود و هم او بود که در ۴ سال سخت دوره اول ریاست جمهوری همیشه پشت دولت روحانی ایستاد.
آیت الله در همان روزهای منتهی به انتخابات ۹۲ زمانی که پای حمایت از حسن روحانی به میان آمد، با صراحت گفته بود:« از همان ابتدا در مجمع تشخیص بحثمان این بود که آقای ناطق نوری نامزد شوند اما ایشان گفت نمی آیم. سپس به آقای روحانی پیشنهاد دادیم که نامزد شود.»
شاید حسن روحانی در همان ۴ سال سکانداری دولت یازدهم، زمانی که در کارهایش به بن بست می رسید، بهترین مرجع برای مشکل را در هم کلامی با آیت الله هاشمی می دید، اما پس از فوت مرد اعتدالی سالهای اخیر سیاست ایران، روحانی به خوبی درک کرد که دیگر چنین ملجاء و مأمنی برای او در عبور از بحرانها وجود ندارد و باید تنها مسیر ریاست بر پاستور را طی کند.
«در روایت اسلامی داریم که وقتی عالم مومنی از دنیا می رود رخنه و روزنه ای به وجود می آید که چیزی نمی تواند جای آن را پر کند. جامعه این را در یک سال گذشته کاملا فهمید و خلاء حضور او احساس می شود.»، این گفته سیدرضا اکرمی رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و عضو جامعه روحانیت، روایتی است از «ای کاشهایی» در نبود آیت الله.
شاید بیراه نباشد که برای درک بهتر این خلاء بر اتفاقاتی که در بازه زمانی یک سال گذشته و در نبود آیت الله کشور را درگیر خود کرد، مروری داشته باشیم.
آخرین روز اردیبهشت ماه روزی بود که روحانی آن را در تقویم سیاسی خود به عنوان دومین برد انتخاباتیش علامت زد. بردی که اگر از انتخابات سال ۹۲ سخت تر نباشد، آسانتر هم نبود.
شیخ دیپلمات که در خرداد 92 با حمایت تمام قد آیت الله هاشمی وارد گود رقابت شده بود، چند ماه مانده به انتخابات 96 مهم ترین حامی خود را از دست داد.
در این هنگام بود که تکرار سخنانی که آیت الله جسته و گریخته در ماه های قبل فوتشان در رابطه با گزینه انتخاباتی سال 96 زده بودند، همچون پنجره امیدی به روی روحانی گشوده شد. همه متفق القول از یک موضوع صحبت میکردند؛ وصیت آیتالله برای حمایت از روحانی.
حسین مرعشی برادر همسر هاشمی رفسنجانی و اعضای باسابقه حزب کارگزاران از جمله افرادی بود که بر حمایت هاشمی رفسنجانی از روحانی تأکید داشت:« انتخاب روحانی در انتخابات ۹۶ توسط اصلاحطلبان و بزرگان اصلاحات را سید محمد خاتمی و به طور خاص وصیت نامه مرحوم آیت الله (آیت الله مردم) هاشمی رفسنجانی است.»
در نهایت هم به دلیل حمایتهای پیشین آیت الله از روحانی، پاستور برای دومین بار پذیرای شیخ دیپلمات شد و روحانی نیز برای قدرانی از حمایتهای مرحوم رفسنجانی در همان اولین گفتگوی تلویزیونی پس از پیروزیش گفت:« جا دارد یاد کنم از مرد اعتدال و سازندگی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی که واقعا جای ایشان در این صبح پیروزی خالی است.»
شیخ حسن روحانی اما در مسیر پیچ و خم اجرای برجام، با ظهور پدیده ای به نام «ترامپ» مواجه شد. دولت اعتدال که بخش اعظم از قدرت خود را برای به سرانجام رساندن برجام صرف کرده بود، با روی کار آمدن ترامپ مجبور شد تا علاوه بر تلاش برای پاسخگویی به انتقادهای مخالفان داخلی، بخشی از نیروی خود را در زمین مقابله با ترامپ صرف کند.
نقطه اوج چالش روحانی در موضوع برجام و درگیری با رئیس جمهور جدید آمریکا، در سازمان ملل خودنمایی کرد. «توافق هسته ای با ایران بدترین توافق یک طرفه بود که ایران امضا کرده است. توافق هسته ای مایع شرمندگی آمریکا است و فصل آخر نیست.» این صحبتهای جنجالی ترامپ همچون هیزمی برای آتش تنشهای ایران و آمریکا عمل کرد. روحانی هم در برابر این صحبتها ساکت نماند:« ظاهرا ایشان حقوق بینالملل را نیز دقیق نخواندهاند، برجام یک معاهده چندجانبه است، یک سند بینالمللی است و مورد تایید سازمان ملل قرار گرفته است و مگر یک رییسجمهور میتواند به تنهایی این سند را لغو کند. او ظاهرا نمیداند که یک سند دوجانبه بین ایران و آمریکا نیست که هرطور خواست بتواند رفتار کند.»
در کنار تلاشهای حسن روحانی برای ثابت نگه داشتن پایان خوش برجام، منتقدان داخلی میدان را برای بیان انتقادات مناسب دیدند و هر کدام به شیوهای زبان به انتقاد گشودند.
در واقع تلاش ترامپ برای متزلزل کردن برجام در کنار منتقدان داخلی، بحرانی را در دو حوزه داخلی و خارجی برای روحانی رقم زدند، بحرانی که شاید اگر فرمان کنترلش به دست آیت الله هاشمی سپرده میشد با راه حلهایی همچون رایزنی با چهرههای نظام، سخن گفتن بدون پرده با مردم و بهره بردن از نفوذ بین المللی راهی آسانتر را پیشروی روحانی قرار میداد.
اما دولت روحانی در همه عمر چندماهه خود در دوره دوم با مخالفانی روبرو بوده است که هرچند به مثابه دوره اول آشکارا نقد دولت نمی کردند اما پشت پرده در تلاش هستند تا فضا را به سمت منفی کردن ذهنیت افکارعمومی علیه دولت و ایجاد حس دولت ستیزی در جامعه فراهم کنند.
مخالفانی که مشخصا در اعتراضات و تجمعات اخیر با شعار مرگ بر روحانی تلاش کردند مردم را به سمت رویارویی با دولت بکشاند. در بحبوحه همین اغتشاشات بود که برخی زمزمه می کردند«کاش آیت الله هاشمی زنده بود» از نگاه این طیف از سیاسیون هاشمی چهره ای بود که می توانست راه حل بهتری را پیش پای دولت برای مقابله با این حس و این نوع تلاش های دولت سیتز بگذارد.
«در تحولاتی که در بین قشری از جامعه ایجاد شده اگر هاشمی بود نسخه منحصر به فردی را ارائه میکرد. چون گاهی هم از موضع غیرحاکمیت حرف میزد حرفش بیشتر و بهتر شنیده میشد. الان یکی از مشکلاتی وجود دارد این است که آن تریبون دیگر نیست. گاهی در محضر ایشان حرفهایی زده میشد که حتما بار امنیتی داشت ولی ایشان تحمل میکرد و میشنید.» این سخنان غلامعلی رجایی مشاور آیت الله است از اینکه اگر هاشمی زنده بود چه موضعی درباره اغتشاشات اخیر داشت. از نگاه این طیف از سیاسیون آیت الله که لقب مرد روزهای بحران را در پرونده خود ثبت کرده بود، شاید میتوانست با دادن سرخط به مسئولان نزدیک به خود و سخن گفتن بی پرده با مردم- برای حل این اعتراض مردمی به کمک روحانی میآمد.
نظر کاربران
ایت الله رو مگه خبر ندارید مرحوم شده
اغاجان وله هاشمی بدبخت کنین .رفسنجانی مرد تمام شدرفت
.شما از اسم ادم مرده نیز امتیاز برا روحانی میگیرین