روزنامه آرمان نوشت: آمار و نرخ طلاق در کشور شوخی برنمیدارد. از هر چهار یا پنج ازدواج یکی به طلاق ختم میشود. مسئولان و افراد جامعه هزاران دلیل ریز و درشت برای طلاق میآورند و هر سال یک عامل طلاق بزرگنمایی میشود، یک سال تورم و مشکلات اقتصادی و سال دیگر عدم تفاهم و درک مشترک.
روزنامه آرمان نوشت: آمار و نرخ طلاق در کشور شوخی برنمیدارد. از هر چهار یا پنج ازدواج یکی به طلاق ختم میشود. مسئولان و افراد جامعه هزاران دلیل ریز و درشت برای طلاق میآورند و هر سال یک عامل طلاق بزرگنمایی میشود، یک سال تورم و مشکلات اقتصادی و سال دیگر عدم تفاهم و درک مشترک.
به هر رو باید گفت همانگونه که درد از هر سو درد است، طلاق را نیز از هر سو بنگری دردناک است. زندگی مشترک شوخی بردار نیست، اما هر روز بازیچه دست برخی از ماست. اکنون خبرها حاکی از تمایل ازدواج دختران جوان با مردان میانسال است. به گفته کارشناسان برخی دختران این کار را به دلیل کاهش میزان ازدواج ایمن در جامعه انجام میدهند. به اعتقاد آنها مردان میانسال مهربانتر هستند و از درک بیشتری از آنها برخوردارند.
اسمش را میگذارند زندگی و دائم از زمین و زمان شاکیاند. زندگی مشترک را دستمایه رسیدن به آمال و آرزوهای دور و درازشان کردهاند بیآنکه لحظهای تفکر کنند اولین اصل احساس خوشبختی است. در برهوت آرزو و خیال به هر آنکه تصور میکنند قادر است به آرزوهایشان جامه عمل بپوشاند دست میآویزند بیآنکه فکر کنند خوشبختی به معنای درکمتقابل و اولین اصل آن تفاهم است. درست است تفاوت سنی دلیل کافی برای عدمدرک متقابل نیست، اما تفاهم با مرد یا زنی که ۱۵ یا ۲۰سال از شما بزرگتر است، بسیار سختتر از همسری است که تنها سه، پنج یا حتی ۱۰ سال با شما اختلاف سنی دارد.
نقطه اختلاف نظر درست همینجاست. زوجها آنچنان که باید یکدیگر را درک نمیکنند و هر سر سوزن اختلافی جرقهای برای طوفان در زندگی مشترک است. نکته مشکلساز تفاوت دیدگاه آنها نسبت به زندگی مشترک است. یکی علاقهمندبه زندگی شلوغ، پر از رفت و آمد و غوغاست و دیگری زندگی در سکون را میپسندد که پا روی پا بگذارد و در آرامش زندگی را دنبال کند. حال اگر حتی در پول غرق هم باشند و آرزوهایشان یکییکی جامه عمل بپوشد، چه فایده؟ زن و شوهر باید همگام یکدیگر قدم بردارند، نمیشود یکی سراسیمه به ته خط زندگی برسد، اما دیگری سلانه سلانه او را دنبال کند. آرزوها هر قدر دور و دست نیافتنی ممکن میشوند، اگر آنها را با هم و همگام با هم بسازند.
کاهش زندگی ایمن
به اکثر جوانان که میگویی ازدواج کن، در نهایت یک جواب نسبتا قانعکننده دارند: ازدواج کنم که طلاق بگیرم؟ نه ممنون، خانه پدری بهتره یا بیکارم زن بگیرم که پس فردا مهریهاش را بذاره اجرا؟ واقعیت آن است که آمار قابلتوجه طلاق در جامعه تن هر جوانی را برای ازدواج میلرزاند. بنابراین تجرد را به زندگی منتهی به طلاق ترجیح میدهند. کاهش میزان ازدواج ایمن به دلیل افزایش میزان طلاق در جامعه است. تصور برخی از دختران عدم امکان ایجاد یک زندگی امن و بیتنش توسط مردان همسن و سالشان شده است. آنها تصور میکنند نمیتوان به این مرد تکیه کرد به ویژه اگر او خانه، خودرو و درآمد ثابت نداشته باشد و نقطه ثقلی در زندگی مشترک احساس نشود.
این دختران زندگی در خانه مردی میانسال را که تقریبا تمام تلاشش را برای ایجاد یک زندگی مرفه و بیدغدغه کرده و به نتایج قابلقبولی نیز رسیده ترجیح میدهند. البته ایده هر کس در ارتباط با آغاز زندگی مشترک و نحوه انتخاب همسر برای او و دیگران محترم است، اما آمار رسمی به درستی نشان میدهند طلاقهایی با فاصله سنی زیاد به میزان طلاق در نخستین سالهای زندگی مشترک است و این واقعیت زنگ هشداری برای تمام زنان و مردانی است که بنای ازدواج با افرادی با فاصله سنی زیاد از خود را دارند. بررسیهای سال ۹۵ نشان میدهد بیشترین میزان طلاقها در میان زوجهایی اتفاق افتاده که مرد از زن بهصورت غیرمتعارفی بزرگتر یا کوچکتر بوده است. در گروههای فاصله سنی بیش از ۱۰ سال تا بیش از ۲۰ سال و همچنین حالت معکوس، این فاصله که زوج ۱۰ تا ۲۰ سال کوچکتر از زوجه باشد، میزان طلاق بهصورت محسوسی بیش از ازدواج است.
راه حل چیست؟
اولین و فوریترین فکر متبادر به ذهن خواننده به محض نگاهی گذرا به میزان طلاق در ازدواجهایی با فاصله سنی زیاد آن است که آیا راه حلی برای عدم تصمیمگیری شتابزده در ارتباط با ازدواج با فاصله سنی وجود دارد؟ قطعا اولین گام اندکی تامل است. آیا این ازدواج به صلاح است؟ آیا او آن فردی است که سالهاست انتظار ازدواج با او را میکشیدم؟ آیا موقعیت مالی یا اجتماعی بالای او دلیل کافی برای ازدواج است؟ اگر حتی در پاسخگویی به یکی از این سوالات دچار تردید شوید باید در انتخابتان شک کنید. منطقی است مشکلات اقتصادی زندگی بسیار بالاست و هر کسی از توان ایجاد یک زندگی مشترک امن برخوردار نیست، اما آیا تنها نقطهای که باید در زندگی ایمن باشد مسائل مادی است و اگر همسری قابلیت ایجاد یک زندگی مرفه و بیدغدغه را داشت یا به سبب فاصله سنی زیاد با ترحم و مهربانی نسبت به فرد مقابل نگریست؛ باید به او بله بگویید؟
البته مقصود از نگارش این متن آن نیست که باید به هر ازدواجی با فاصله سنی زیاد با دیده حقارت بنگریم یا آنکه نسبت به آن نگاهی شکبرانگیز و پرابهام داشته باشیم، اما قطعا باید عاقلانه زندگی مشترک را شروع کرد و این اصلی انکارناپذیر به منظور آغاز زندگی راحت، بیدغدغه و با آرامش است. بنابراین اگر بتوانیم در هر سنی با فردی ازدواج کنیم که تقریبا با او فاصله سنی قابلدرکی داریم قطعا در مواجهه با مشکلات ریز و درشت زندگی بهتر یکدیگر را یاری میکنیم و نگاهمان به فردا روشنتر است. هرچند گاهی امکان ازدواج با فاصله منطقی وجود ندارد یا آنکه باید مدت زمان زیادی را برای یافتن شریک زندگی موردنظر خود صرف کنیم، اما ریسک ازدواج با فردی که در زندگی مشترک فرسنگها از ما دور است نیز کمتر از زندگی در تجرد نیست.
نبود درک متقابل در ازدواجهای با فاصله سنیزیاد
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی با تاکید بر این نکته که آمار افرادی که به این نوع زندگی مشترک دست میزنند هنوز به میزان زیادی در جامعه نیست، میگوید: یکی از موضوعات دغدغهآور و اولویتمند جامعه مساله ازدواج و طلاق است. در تحلیل آماری نهماهه اول سال ۹۶ نسبت به سال ۹۵، به رغم آنکه جمعیت در سن ازدواج کشور روند کاهشی نداشته است، امادرصد تغییرات ازدواج دچار ۱۰درصد رشد منفی شده است، سیدحسن موسوی چلک میافزاید: مساله اشتغال و بالا رفتن میزان اشتغال دختران، افزایش میزان تحصیل دختران در دانشگاهها، عدم اطمینان نسبت به آینده، درخواست کم ازدواج از سوی مردان و... از دلایل کاهش میزان ازدواج است و منجر به وضعیت نگرانکننده در زمینه ازدواج در کشور شدهایم. او تاکید میکند: هرساله به مبلغ تسهیلات ازدواج افزوده میشود، سیاستهای کلی جمعیت و خانواده توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شدهاند، اما در نهایت شاهد تغییرات مثبت در زمینه ازدواج نیستیم.
ادامه روند کنونی در آینده باتوجه به کاهش جمعیت میتواند نگرانیهای زیادی را در حوزههای مختلف حتی در زمینه امنیت ملی ایجاد کند. موسوی چلک میافزاید: نکته دیگری که به دلیل این شرایط و عدم اطمینان از آینده و... به وجود آمده است تغییر معیارها برای انتخاب همسر و شوهر توسط افراد است؛ اگر پیش از این فاصله سه تا پنجساله زوجین با یکدیگر( بزرگتر بودن مرد) فاصله سنی مناسب شناخته میشد اکنون این فاصله سنی بیشتر شده است. در واقع اگر پسر شغل و امنیت اقتصادی را برای دختر فراهم کند محدودیت سنی برای دختر بیاهمیت شده است؛ البته مردان نیز به دلیل آنکه میتوانند دختران جوانتر را به عنوان همسر انتخاب کنند باز به عرف سه تا پنج سال فاصله سنی پایبند نیستند. بنابراین این اتفاق کاملا دوسویه رخ داده است. بنابراین مرد با دختر جوانتر ازدواج میکند و زن نیز با مردی که دارای شغل، درآمد ثابت و مسکن است، ازدواج میکند، زیرا در این صورت امنیت اقتصادی برای زن ایجاد میشود و شاهد اینگونه ازدواجها در جامعه هستیم. او خاطرنشان میکند: اگرچه ازدواج با فاصله زمانی زیاد هنوز در جامعه موضوعی فراگیر نشده و به میزان زیادی در جامعه وجود ندارد
و برای مثال نمیتوانیم بگوییم تمام ازدواجهای رخ داده در سال ۹۶ این ویژگیها را به همراه داشته و تمام زوجین فاصله سنی زیاد با یکدیگر داشتند، اما باتوجه به افزایش میانگین سن ازدواج که معمولا در مردان بیش از زنان است به نوعی شاهد روند کنونی افزایش میانگین سن ازدواج هستیم.
در واقع هر دوطرف معیارهای خود را تغییر دادند و شریک زندگی خود را بر اساس معیارهای جدید که یکی از آنها کنار گذاشتن فاصله سنی معمول در جامعه است، انتخاب میکنند. موسویچلک میافزاید: هنگامی که فاصله سنی مرد با زن بیش از ده سال شود درک متقابل به میزان زیادی رخ نمیدهد، پیش از این در فاصله سنی سه تا پنج سال درک متقابل بهتر و بیشتر رخ میداد. بنابراین فاصله سنی ۱۰سال به بالا میان زن و مرد اتفاقا دوطرف رابطه را دچار فقدان درک مشترک میکند، زیرا نیازها و خواستههای آنها متفاوت است؛ بنابراین تمایل به ازدواج با فاصلهسنی زیاد به دلیل درکمتقابل زیاد میان افراد نیست.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
فقط این مطالب نیست به دلیل زورگویی مردان ایرانی واینکه قانون حمایت از زنان درکشور وجود نداره آمارطلاقهای عاطفی به مراتب بیشتراز طلاقهایی است که ثبت میشه
بدون نام
درآمد زیربنای کانون گرم خانوادگی است و بقیه روبنای آن.
بدون نام
معیشت هم شوخی بردار نیست.
بدون نام
گشور.با این جميعت به یه محلی جهت رفع نیاز جنسی نیاز داره این قانون گذار ها خوابن نميبينن ریشه ازدواج ها از طرف مرد جنسی و از طرف زن مهریه است با این شرایط جامعه یه سری مردهای گرفتار و زنان پولدار فمنيست پر میشه در آینده
ارسلان شعاعی
بزرگترین مشکل در زندگی های زناشویی، خانوادگی و اجتماعی عدم احترام و احمق فرض کردن فرد مقابل است، این احساس و باور به تدریج سبب بروز خودپسندی و غرور در شخص می شود.
غرور و خودپسندی سبب بروز عوامل زیر می شود که هر یک به نوبه خود سبب نتایج تلخ اجتماعی می شوند.
سرکوفت زدن
حق به جانب شدن
ندیدن کارها و تلاش های طرف مقابل برای زندگی
و ...
بزرگترین نتیجه سرکوفت زدن جایگاهی خانواده یا شخصی دیگر به اعضای خانواده است، در این شرایط به فرد تصور بی مصرفی دست میدهد. در نتیجه زندگی حالت سکون پیدا می کند و شخص از تلاش کردن دست می کشد. زیرا کسی به خاطر تلاش هایی که در توانش بود از او تشکر نکرده و همیشه نادیده گرفته شده است
جالب جایی است که شخص حسن نیت طرف مقابل را از گفته هایش در می یابد اما به دلیل اينکه شخص مقابل حاضر به قبول اشتباه خود و عذرخواهی و جبران اشتباهش نیست، روابط میان
آنها بنا به گفته این خانم محترم به طلاق عاطفی یا طلاق محضری و جدایی می رسد
ارسلان شعاعی
مشکلات متعددی متاسفانه در بین زوج ها جوان وجود دارد که ده عامل زیر سبب بروز آنها می شوند:
عامل اول. سرکوفت زدن
عامل دوم. چشم و هم چشمی
عامل سوم. قبول نکردن اشتباهاتشان
عامل چهارم. القای حس بی مصرفی به یکدیگر
عامل پنجم. بیان مشکلات شخصیتی یکدیگر در جمع
عامل ششم. حق به جانب بودن، همیشه یک نفر باید تقصیرات را بپذیرد تا جبران اشتباهات شروع شود.
عامل هفتم. بحثبر سر یک مسئله نباید بیش از بیست برابر زمان وقوع مسئله باشد. برای مثال در صورت شکستن لیوان دو ثانیه بحث آن کمتر از ده ثانیه
عامل هشتم. گاهی باید گوش داد
عامل نهم. گاهی باید سکوت را شکست
عامل دهم. همدیگر را در عمل انجام شده نگذاریم
نظر کاربران
فقط این مطالب نیست به دلیل زورگویی مردان ایرانی واینکه قانون حمایت از زنان درکشور وجود نداره آمارطلاقهای عاطفی به مراتب بیشتراز طلاقهایی است که ثبت میشه
درآمد زیربنای کانون گرم خانوادگی است و بقیه روبنای آن.
معیشت هم شوخی بردار نیست.
گشور.با این جميعت به یه محلی جهت رفع نیاز جنسی نیاز داره این قانون گذار ها خوابن نميبينن ریشه ازدواج ها از طرف مرد جنسی و از طرف زن مهریه است با این شرایط جامعه یه سری مردهای گرفتار و زنان پولدار فمنيست پر میشه در آینده
بزرگترین مشکل در زندگی های زناشویی، خانوادگی و اجتماعی عدم احترام و احمق فرض کردن فرد مقابل است، این احساس و باور به تدریج سبب بروز خودپسندی و غرور در شخص می شود.
غرور و خودپسندی سبب بروز عوامل زیر می شود که هر یک به نوبه خود سبب نتایج تلخ اجتماعی می شوند.
سرکوفت زدن
حق به جانب شدن
ندیدن کارها و تلاش های طرف مقابل برای زندگی
و ...
بزرگترین نتیجه سرکوفت زدن جایگاهی خانواده یا شخصی دیگر به اعضای خانواده است، در این شرایط به فرد تصور بی مصرفی دست میدهد. در نتیجه زندگی حالت سکون پیدا می کند و شخص از تلاش کردن دست می کشد. زیرا کسی به خاطر تلاش هایی که در توانش بود از او تشکر نکرده و همیشه نادیده گرفته شده است
جالب جایی است که شخص حسن نیت طرف مقابل را از گفته هایش در می یابد اما به دلیل اينکه شخص مقابل حاضر به قبول اشتباه خود و عذرخواهی و جبران اشتباهش نیست، روابط میان
آنها بنا به گفته این خانم محترم به طلاق عاطفی یا طلاق محضری و جدایی می رسد
مشکلات متعددی متاسفانه در بین زوج ها جوان وجود دارد که ده عامل زیر سبب بروز آنها می شوند:
عامل اول. سرکوفت زدن
عامل دوم. چشم و هم چشمی
عامل سوم. قبول نکردن اشتباهاتشان
عامل چهارم. القای حس بی مصرفی به یکدیگر
عامل پنجم. بیان مشکلات شخصیتی یکدیگر در جمع
عامل ششم. حق به جانب بودن، همیشه یک نفر باید تقصیرات را بپذیرد تا جبران اشتباهات شروع شود.
عامل هفتم. بحثبر سر یک مسئله نباید بیش از بیست برابر زمان وقوع مسئله باشد. برای مثال در صورت شکستن لیوان دو ثانیه بحث آن کمتر از ده ثانیه
عامل هشتم. گاهی باید گوش داد
عامل نهم. گاهی باید سکوت را شکست
عامل دهم. همدیگر را در عمل انجام شده نگذاریم