ديروز كتاب، امروز سينما در ركود!
هفت پرديس سينمايي در تهران ۵۰ درصد درآمد سينماي كشور را به خود اختصاص ميدهند. درحاليكه درصد بسيار بالايي از شهرستانها نيازمند فضايي براي اوقات فراغت آحاد جامعه، فاقد سالن نمايش هستند و تعدادي نيز سينما دارند، اما تابلوي «تعطيل است» آنها همچنان به رهگذران دهانكجي ميكند!
توجه نكردن به تخصيص بودجه لازم در بخش فرهنگ حكايت از آن دارد كه دستاندركاران متعهد قادر نيستند در اين زمينه مساعدتي با فرهنگدوستان داشته باشند يا خيراني پيدا نميشوند تا در اين زمينه نيز كه گوشهاي از بار فرهنگ جامعه را بر دوش دارند، سرمايهگذاري كنند كه آثار مثبتش كمتر از مدرسه و پلسازي نيست. اگر در هنر سينما انگيزه تازهاي ايجاد شود، قطعاً تمايل كساني كه جذب شبكههاي اجتماعي آنلاين و سرويسهاي اينترنتي ميشوند، كمتر خواهد شد و بهسوي سينما كشيده ميشوند. شايد آنچه ميتواند همچنان سينما را در حاشيه قرار دهد و استقبال گروهها از آن كمتر باشد، اين است كه دستاندركاران اين حرفه هنري نتوانستهاند پابهپاي فرهنگ اسلامي جايگاه خود را تثبيت كنند.
همانگونه كه تيراژ كتابها از هزار نسخه تجاوز نميكند و همچنان در جا ميزند! اگر روزگاري از اين رقم چاپشده تعدادي به فروش ميرفت، امروز همه آنها در انبارها و در شرايط بهتر روي قفسههاي كتابفروشيها و كمد كتابخانهها خاك ميخورند. اگرچه همهساله و تقريباً در تمام شهرهاي كشور نمايشگاههاي متعددي براي كتاب برپا ميشود، اما كمبود كتابخوان در جامعه كه حاصل بيانگيزگي و عدم تشويقهاي لازم دراينباره است، نمودارها را بهسوي خط ركود رهنمون ميكند. آنچه قابلتأمل و تفكر است اين است كه براي توليد كتاب نياز به سرمايهگذاري چنداني نيست و خوشبختانه كشور از لحاظ نويسنده، مؤلف و همچنين در زمينه شعر و ادبيات سرمايههاي كلان و بيبديلي دارد، اما در مرحلهاي كه بايد مسئولان فرهنگي كشور به ميدان بيايند كوتاهي ميشود و كمك و مساعدتي در اختيار ناشران و عرضهكنندگان اين كالاي باارزش فرهنگي گذاشته نميشود تا زمين نخورند و كتابفروشي خود را به فستفود فروشي تبديل نكنند. از سويي در مدارس و دانشگاهها براي علاقهمند كردن دانشآموزان و دانشجويان چارهانديشي نميشود.
ارسال نظر