روزهاي پرالتهاب و پرحاشيه عنوان بدي براي اين روزهاي ابراهيم داروغهزاده، دبير سيوششمين جشنواره فيلم فجر و البته معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي، است.
روزنامه شرق: روزهاي پرالتهاب و پرحاشيه عنوان بدي براي اين روزهاي ابراهيم داروغهزاده، دبير سيوششمين جشنواره فيلم فجر و البته معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي، است. ماجراي حضور «آشغالهاي دوستداشتني»، به کارگرداني محسن اميريوسفي که سالهاست از زمان ساختش ميگذرد و با داشتن پروانه ساخت شرايط حضور در جشنواره فيلم فجر را دارد و همچنان بهعنوان يک فيلم توقيفي خطاب ميشود، در آستانه برگزاري اين رويداد هنري جنجالهاي بسياري ايجاد کرد. در تازهترين واکنشها، عوامل اين فيلم سينمايي در بيانيهاي تأکيد کردند، دبير جشنواره فيلم فجر به استقلال هيئت انتخاب احترام بگذارد. در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است: «آشغالهاي دوستداشتني تمامي شرايط قانوني نمايش براي هيئت انتخاب جشنواره سيوششم و بررسي توسط اين هيئت محترم شامل پرکردن و تحويل فرم جشنواره در مهلت قانوني، تحويل نسخه فيلم به دبيرخانه جشنواره در مهلت قانوني، دريافت پروانه ساخت و پروانه نمايش و عدم بررسي رسمي در دورههاي گذشته را داراست. براي سازندگان «آشغالهاي دوستداشتني» اکران فيلمشان مهمترين مسئله است ولي وقتي پروانه نمايش در اين چهار ماه کمکي به
اکرانشدن نکرده حداقل تقاضايشان حضور در جشنواره فيلم فجر است». اين در حالي است که شهاب حسيني و صابر ابر، دو بازيگر اصلي فيلم «آشغالهاي دوستداشتني»، نيز به حواشي اين روزهاي فيلم مبنيبر حضور در جشنواره فيلم فجر واکنش نشان دادند. شهاب حسيني در بخشي از يادداشتش در مورد فيلم متذکر شد: «قلبا اميدوارم با نمايش اين فيلم چه در جشنواره چه در اکران عمومي مصائب چندساله اين فيلم مرتفع بشه و نيت پاک پشت ساخت فيلم از جانب سازندگان و عوامل فيلم، پيش چشم مخاطب و مردم قرار بگيره و منتهي به انديشه درباره حفظ و حراست همون وحدتي بشه که ضامن بقاي هر ملتي است».
صابر ابر نيز در يادداشتي در خبرآنلاين نوشت:
سلام جناب [...]
نميدانم اين نامه خطاب به کيست اما گاهي فکر ميکنم نامهاي که خيلي هم شخصي نيست بهتر از يک نامهي خيلي شخصيست.
پس جنابِ [...] يا سرکارِ [...]، من صابر ابر، مو داشتم وقتي آن فيلم را بازي کردم.
شبيه به اسمش را نيار شده. اصلا نميدانم اسم فيلم را بگويم يا نه! اصلا از فيلممان حرفي بزنم يا نه! اين را بگويم که اميريوسفي، کارگردانش است و او هم ريشهايش اصلا سفيد نبود، خيلي آدم شادي بود و ميخنديد و جوک تعريف ميکرد، الان هم خيلي فرقي نکرده اما به نظرم اين عدم تغيير بيشتر ترسناک است. من نگران سلامتي کارگردان و عوامل هستم؛ مثلا يادم هست آقاي تورج خان که فيلمبردار فيلم بود خيلي جوانتر از عکسي بود که همين چندوقت پيش از او در پشت صحنهي يک فيلم ديدم. اصلا نميدانم هنوز هم همانقدر هيجانِ پلانهايش را دارد؟! پدرم اکبر عبدي در فيلم بود؛ ايشان که عادت به دير ديدهشدن دارند؛ سالها معجزه کردند و براي فيلمي ديده شدند که نهتنها مو نداشتند بلکه، حال جايزهگرفتن هم نداشتند و چه حيف که حتي آن جايزه را ديگر دوست هم نداشتند. برادرم حبيب رضايي در فيلم بازي ميکردند؛ در فيلم رفتهاند يک جاي ديگري، يک کشور ديگري فکر ميکنم! ميترسم واقعه به واقعيت تبديل شود. شهاب جان در فيلم هست، دايي شهاب حسيني، دخترخاله مادرم هديه تهراني عزيزم، نگار جواهريان همسايه مادرم و شيرين خانم يزدانبخش که مادرم بودند...
حالا يادم آمد چرا اين نامه را نوشتم!
براي مادرم مينويسم. براي مادرها مينويسم که اين فيلم براي آنها ساخته شده. دلم ميخواهد تا مادرها هستند اين فيلم ديده شود. مادرها يک چيز ميخواهند؛ فرزند مودار و بيمو، رفته و نرفته، مست و هشيار، عصبي و آرام، برايشان فرقي نميکند. مادرها مادرند. بچهها گاهي با هم نميسازند، اما مادرها فرقي بينشان نميگذارند. ايران هم برايش يک چيز مهم است؛ اينکه در آن همه کنار هم باشند و با هم، گاهي هم سر هم غر بزنند، چه عيبي دارد؟! هميشه نميشود طرفدار بود! فقط مادرها بيطرفاند.
آقا يا خانمِ [...]، فيلمِ ما را نشان دهيد. مادرم ميخواهد فيلم من را ببيند.
از طرف ديگر گفته ميشود دو فيلم «امپراطور جهنم» به کارگرداني پرويز شيخطادي و «شعلهور» ساخته حميد نعمتالله نيز دو فيلمي هستند که منع قانوني براي شرکت در جشنواره سيوششم فيلم فجر را دارند. با اين شرايط بايد گفت سرنوشت سه فيلم «آشغالهاي دوستداشتني»، «شعلهور» و «امپراطور جهنم» برعهده دبير جشنواره است و بايد ديد در نهايت چه تصميمي درباره سرنوشت اين فيلمها در جشنواره فيلم فجر اتخاذ خواهد شد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر