«نارسيس» غربی است!
« نارسيس» از اساطير يونان باستان، پسر جواني بود که از عشق، چيزي سرش نميشد اما يک روز که صورت خويش را در آب چشمهاي بديد و يک دل نه صد دل، عاشق خود شد.
واضح و مبرهن است که نارسيس هيچ ربطي به هيچ کس و هيچ کجاي ما ندارد و حتي بعضي مديران اجرايي کشور در طي هشت سال گذشته که دائما به خودشان نمره بيست ميدادند (مثل علي سعيدلو در ۹ شهريور ۸۵: «من استدلال كرده ام و نمره دولت را بيست دادهام»، مسعود زريبافان در ۶ شهريور ۹۰: «نمره اين دولت قطعا بيست است»، شريف زاده در ۲۹ ارديبهشت ۹۲: «من نمره ۲۰ را به خودم ميدهم» و...) نيز ربطي به نارسيس و نارسيسيزم (خودشيفتگي) ندارند و واضح و مبرهن است که اين موضوع مال يونانيها و ميراث خواران آنها يعني غربيها است .
با اين حال براي اينکه ثابت کنيم که نارسيس و نارسيسيزم ربطي به هيچکس در ايران ندارد سخن جديد برادر حاجي بابايي وزير گرانقدر و توانمند اما سابق آموزش و پرورش را بخوانيد که ديروز در کمال ناباوري گفتهاند: « اغلب نقدهايي که تاکنون به عملکرد من شده است را درست نميدانم و شايد تنها ۲ درصد نقدها را تاييد کنم».
به اين ترتيب به همه مردم هميشه در صحنه ثابت شد که حتي عزيزان مستقر در کابينه احمدينژاد، بخصوص وزير آموزشوپرورشي که آن مواضع جالبانگيزناک را در قبال آتشسوزي در مدرسه شينآباد پيرانشهر گرفته بود(اين درست نيست وزير آموزشوپرورش تا آخر عمر براي هر اتفاقي که در اين وزارتخانه ميافتدعذرخواهي کند! ) هم ميتوانند نقدها را قبول کنند ولو اينکه در حد ۲ درصد و آن هم به صورت «شايد»! همين موضوع تا دلتان بخواهد جاي تقدير و تشکر دارد و احتمال ضعيف خودشيفتگي را کاملا از بين ميبرد؛ ولو اينکه اگر با همين سرعت دولتمردان سابق بخواهند نسبت به انتقادها آگاهي پيدا کنند ممکن است چندين هزار سال طول بکشد تا نقدها را قبول کنند!
نظر کاربران
جای بسی تاسف است
پدیده روانشناختی این افراد «نارسیسیسم»نیست بلکه «مالیخولیا»یا همان توهمست.
نارسیس ممکن است ایرانی باشد ولی غرور و جهالت و اتوبوسی آمدن اصلا ایرانی نیست.
تا دلتون بخواد توی ایران نارسیس داریم