خیراندیش: سعی میکنم به تکرار نیفتم
«در انتخابهایم سعی میکنم به تکرار نیفتم دوم اینکه سعی میکنم گروهی را انتخاب کنم که واقعا دوستشان داشته باشم و قوی باشند.»
خانم خیراندیش جدیدترین کاری که بازی کردهاید «تهران-لسآنجلس» نام دارد که در آن با آقای پرویز پرستویی همبازی بودهاید، کمی در مورد این فیلم صحبت کنید.آیا اطلاع دارید که ما این فیلم را در جشنواره امسال خواهیم دید یا خیر؟
تا جاییکه شنیدم خانم پاکروان اعلام کردند که این کار را به جشنواره نمیدهند اگر نظر او تغییر کند یا بخواهند فیلم را به جشنواره برساند امیدوارم این فیلم برسد و موردقضاوت قرار بگیرد. من در این فیلم به کارگردانی و تهیهکنندگی تینا پاکروان عزیز که سالهاست او را در کار سینما و تلویزیون میشناسم و بهنوعی مانند فرزند من است حضور داشتم.او هروقت کاری داشته باشد یا همکاری بخواهد که از من بر بیاید درکنارش خواهم بود. فیلمنامه اینکار یک فیلم کمدی است و من نقشم را در فیلم بسیار دوست دارم. من نقش یک مادر بزرگ را بازی میکنم که نوهاش در آمریکاست و بقیه خانوادهام که شامل دختر و فرزندانم میشوند نیز در آنجا حضور دارند و آمدن آنها به ایران برای دیدن من باعث رخدادن اتفاقاتی میشود که در فیلم آنرا می بینید و امیدوارم از جذابیت آن روی پرده بزرگ لذت ببرید نکته دیگر در اینکار برای من این است که این اولین همکاری من با آقای پرویز پرستویی و خانم ماهایا پطروسیان بود که برای اولینبار در کنار هم بودیم. درکل تیم بازیگران ما گروهی بسیار جمعوجور و کاربلد بودند، گروه بازیگران هم بهنسبت بازیگران سایر ساختههای خانم پاکروان
کوچکتر بودند، ما سهنفر در کنار خانم مهنازافشار و آقای ژوبین رهبر جوان ایرانی امریکایی و خانم شیرین یزدانبخش هم بازیگران این فیلم بودند که جمعی دوست داشتنی و گروهی بسیاربسیار یکدل و یکرنگ بودیم و درکنار عوامل پشتصحنه تیمخوبی را تشکیل دادهبودیم که کار را بسیار جذاب میکرد. میدانم که حاصل این تلاشها هم فیلمی جذاب و دیدنی خواهدشد چون آقای پرستویی پس از سالها که از فضای سینمای کمدی دور بودند دوباره یک نقش کمدی بازی کردند و برای خودم دیدن او روی پرده بسیار جذاب است چون در بخشهایی از بازی او حضور نداشتهام ضمن اینکه آقای پرستویی در این فیلم گریمهای بسیار متعدد و جالبی را داشتند که قطعا جزو جذابیتهای فیلم است. خود نقششان هم نقشی بسیار متفاوت و خاص است و سوژه جذاب و نویی دارد و میدانم امسال یکی از آن کارهای جذاب و دیدنی سینما «تهران-لسآنجلس» است
بهنظرتان این فیلم گیشهها را در سال آینده تکان میدهد؟
من امیدوارم، اگر تلویزیون که رسانه ملی است همکاری خود را با اهالی سینما ادامه دهد و با پخش اخبار اکران فیلمها به سینما کمک کند این اخبار بهدست همه میرسد و قطعا این فیلم هم تماشاچی خود را خواهد داشت
در کارنامه کاری شما چه در سینما و چه در تلویزیون تنوعی از نقشهای کمدی و جدی را میبینیم که در هردوی این گونهها موفق ظاهر شدهاید تمایل خود شما بیشتر به بازی درکدام گونه است؟ آیا تمایل، مشوق اصلی شما برای انتخاب کار است یا فقط فیلمنامه جدای از ژانر فیلم یا سریال شما را بهبازی در کاری ترغیب میکند؟
این سوال چندبخش دارد، درمورد اولینبخش آن که من ترجیح میدهم کار کمدی انجام بدهم یا جدی باید بگویم تقریبا برای من فرقی نمیکند مثل این است که به یک مهندس ساختمان بگویید که شما ترجیح میدهید یک منزل ویلایی بسازید یا آپارتمانی این فرقی برای مهندس ندارد و او باید کار خودش را در رشتهای که در آن تخصص دارد انجام دهد، کارش را بلد باشد و بداند که چگونه ساختمان را بالا بیاورد که موردپسند خریدار قرار بگیرد. منهم تمام سعیام این است در نقشی که بازی میکنم باورپذیر باشم و تماشاچی من را باور کند تا من در کارم موفق باشم. من تمام تلاشم را برای هرکدام از انتخابهایم میکنم و فرقی ندارد در کار کمدی باشد یا نقشی جدی بازی کنم
از دیگر معیارهای انتخاب خود برای نقش بگویید
قطعا انتخاب همه کارها در وهلهاول برای من سخت خواهد بود اول از همه اینکه در انتخابهایم سعی میکنم به تکرار نیفتم دوم اینکه سعی میکنم گروهی را انتخاب کنم که واقعا دوستشان داشته باشم و قوی باشند و حتی در زمان نوشتن قرارداد هم تمام تلاشم را میکنم تا به گروه کمک کنم تا کار را یکدست و خوب وباورپذیر به تماشاچی ارائه دهیم. درواقع کمدی و جدی برای من فرقی نمیکند و در این کار تلاش خودم را برای باورپذیری انجام میدهم. در پاسخ به اینکه ترجیح میدهم در کدام گونه کمدی یا جدی بیشتر بازی کنم باید بگویم که چندان فرقی برای من ندارد و بازی در هردو نوع این فیلمها به یک اندازه لذت بخش هستند، مثالی برایتان از سریال خانه ما(۱۳۷۹) ساخته مسعود کرامتی میزنم، بازی من در آنجا نه جدی بود و نه کمدی بلکه در این سریال ما شاهد زندگی یک خانواده بودیم که فرهنگی هستند.این سریال شاید سختترین کار من بود چون بهعنوان بازیگر شما نمیخواهید کمدی یا جدی بازی کنید بلکه میخواهید نقش زنی را بازی کنید که بهنظر نقش سادهای میآید و خودش هم شخصیت سادهای است اما بهعنوان بازیگر میخواهید به جوهر زندگی انسانهای واقعی جامعه در آن نقش نزدیک
شوید و باورپذیری را بهآن تزریق کنید. وقتی در یک کار تراژیک بازی میکنید ممکن است کمی هم از واقعیتهای جامعه خود فاصله بگیرید و این اتفاق در کار کمدی هم ممکن است بیفتد ولی وقتی در کاری حضور داریم که میدانید ما بهازای شخصیتهای آن در جامعه هستند و آنها را دیدهایم و میشناسیم آن کار بسیار سختتر است که شما بتوانید یک زن خانهدار واقعی را بازی بکنید که نه به کلیشههای رایج نقشهای اینگونهای نزدیک شود تا مجبور به تکرار خودتان شوید و نه قرار است که در ایفای نقش غلو کنید. من برای تمام نقشهایم وسواس بهخرج میدهم و سعی میکنم باورپذیری رابه تماشاچی منتقل کنم
در مورد نقش فیلمنامه در پذیرش نقش چیزی نگفتید
برای من بیشتر و مهمتر از هرچیزی برای انتخاب قصه و سوژه این است که بتواند حرف جدیدی را در جایگاهی که قرار است در آن مطرح شود بزند. برای من خیلی مهم است که بدانند در مقطعی که فیلم یا سریال قرار است ساخته شود قصد گفتن چه حرفی را دارد بعد از بررسی مضمون فیلمنامه جذابیت خود قصه برای من اهمیت دارد که چقدر قصه ای باورپذیر و جذاب داریم و نکته دیگر برای من این است که این داستان چقدر با کارهای دیگر من فاصله دارد. چند نکتهای که برشمردم معیارهای انتخاب من برای متن هستند و پس از آن به کارگردان و گروه بازیگران و عوامل فیلم توجه میکنند. کارگردان برای من خیلی مهم است ولی گاهی این اتفاق افتاده که با کارگردانی مواجه شدهام که میخواهد اولین کار خود را با تجربهای کم و بدون اینکه کسی او را بشناسد انجام دهد اما متن بسیار خوبی دارد که یا جای کار در آن متن است یا با نقشهایی که تا بهحال ایفا کردهام متفاوت است، به همیندلیل حتی چنین پروژههایی را هم میپذیرم و در کنار کارگردان میایستم و به او کمک هم میکنم تا بتواند کارش را شروع کنند و شکل اجرایی خوبی به آن بدهند
خانم خیراندیش شما فعالیت هنری خود را از دهه۴۰ با تئاتر آغاز کردهاید و آخرین حضور شما در صحنه نمایش بازی در نمایش «ملاقات با بانوی سالخورده» بهکارگردانی زنده یاد حمید سمندریان در سال۸۶ بود، آیا برنامهای برای حضور مجدد در عرصه تئاتر در سال آینده دارید؟
بازی در آن نمایش را با کارگردانی زنده یاد سمندریان انجام دادم که بسیار پربیننده بود و ۷ماه تمرین داشتیم. واقعیت این است که در آنسال بیشاز ۲۰کار سینمایی و تلویزیونی را رد کردم تا بتوانم در این نمایش بازی کنم و تنها در اواخر اجراها بود که باتوجه به نزدیکشدن به جشنواره فجر توانستنم در بین اجراها بهکمک برنامهریزی دقیق آقای حاتمیکیا و آقای علیرضا شمس بتوانم در یکی از اپیزودهای فیلم «دعوت» ساخته آقای حاتمیکیا بازی کنم. البته استادم زندهیاد سمندریان عقیده داشت وقتی کسی تئاتر بازی میکند نباید به کار دیگری بپردازد ومعتقد بود که آدم باید انرژی خود را وقتی در تئاتر است فقط برای کار تئاتر بگذارد و من هم تا اواخر کار که بهعلت برگزاری جشنواره تعطیل شد همانطور که گفتم هیچکاری را نپذیرفتم. بعداز آن همیشه دوست داشتم که یاد استادم در خاطرات زنده باشد و بهعنوان یک شاگرد همیشه دلم میخواست «ملاقات بانوی سالخورده» اثر فردریش دورنمات را دوباره بهصحنه ببرم و دوباره به ملاقات او بروم. برنامهریزی برای اینکار درحال انجام است اما اجراییشدن آن منوط به این است که سالنهای تئاتر شهر یا تالار وحدت که برای اینکار
درنظر گرفتهام در زمان موردنیاز مکان اجرا را در اختیار من بگذارند. خودم کارگردانی کار را برعهده دارم و شاید تنها یک یا دونفر از دوستان قدیمی خود را در این کار در کنار خود داشته باشم و ترجیحم این است که از جوانان و بچههای جدید تئاتر در این کار یاری بگیرم
در کنار کارگردانی قرار است بازی در نقش بانوی سالخورده را هم داشته باشید یا خیر؟
من خیلی دلم میخواهد که برای این نقش از بازیگران دیگری استفاده کنم اگر بتوانم و وقت بازیگران دیگر با تمرینات گروه ما هماهنگ باشد ترجیحم این است که خودم در این نمایش بازی نکنم اما اگر بازیگری مناسبی پیدا نشد خودم در کنار کارگردانی در این نقش بازی هم میکنم
خانم خیراندیش شما سابقه برگزاری کارگاههای آموزشی در کشور آمریکا را دارید و در مراکزی مانند کانون سینماگران جوان نیز تدریس کردهاید، آیا نمیخواهید برای تربیت نسلجدید هنرمندان به این تدریسها سمتوسوی جدیتری بدهید یا این مسئله هم بهعلت مشغله شما در کار بازیگری فعلا امکانپذیر نیست؟
این نکات را برای اولینبار در این مصابحه میگویم که اولین کسیکه در ایران توانست مجوز آموزشگاه فرهنگی و هنری را بگیرد من و جمشید اسماعیلخانی بودیم و ما توانستیم مجوز آموزشگاهی بهنام شیوه برتر را حدود سیسال پیش بهثبت برسانیم، در آنزمان هیچ آموزشگاهی وجود نداشت. استاد سمندریان در آن روزگار یک رستوران داشتند و آموزشگاههای فعلی بازیگری نیز هنوز شکل نگرفته بود. وقتی با آقای اسماعیلخانی درمورد راه اندازی این آموزشگاه صحبت میکردیم خودمان در خیابان شریعتی دفتر بزرگی را گرفتیم که پشتآن یک باغ بود و ما قصد داشتیم اجرای تئاترهای خود را نیز در آنجا برگزار کنیم اما در آنزمان من درگیر زایمان و بازی در فیلم و سینما شدم و از شاگردانی که در آنجا بودند دور افتادم و تصورم این بود که این شاگردان و والدینشان توقع دارند من و آقای اسماعیلخانی شخصا به آنها تدریس کنیم اما چون بهدلیل مشغله ما دونفر امکان این اتفاق نبود این آموزشگاه فقط به سمتوسوی آموزش بدون تئاتر رفت و در آن آموزشگاه کلاسهای درسی و هنری متعددی از قبیل عکاسی فیلمبرداری و آموزشهای درسی دانشگاهی ارائه میشد. چون مجوزی که برای این موسسه گرفته بودیم
شامل تمامی این موارد میشد و اگر میخواستیم حتی میتوانستیم مدرسه هم تاسیس کنیم بعد از آن بود که استاد سمندریان آموزشگاه خود را باز کرد و در ادامه آموزشگاههای آقای تارخ و کارنامه و ...نیز کار خود را آغاز کردند. درواقع خواسته خود من سالها این بود که دوباره تدریس کنم و سرانجام در شرایطیکه به دلایلی اجازه بازی نداشتم در آموزشگاهها و دانشگاههای مختلف تدریس کردم از جمله انجمن سینماگران جوان آموزشگاه خود استاد سمندریان و مدتی کوتاه در کلاسهای آقای تارخ و چند کلاس آموزشی در شهر شیراز و دانشگاه اصفهان فعالیت آموزشی داشتم. بعد از اینکه خودم گرفتار سفرهای خارج از ایران شدم و بهخاطر ورکشاپها و نمایش فیلمهایم در کشورهای مختلف مدام به سفر میرفتم این سفرها باعثشد که نتوانم خودم شخصا در آموزشگاههای ایران برای تدریس حضور داشته باشم بههمین دلیل تقریبا این آموزشها در ایران متوقفشد ولی هربار که به خارج از کشور رفتم توانستم ورکشاپها، سخنرانیها و تحلیل فیلمهای که خودم در آنها حضور داشتم را در کانادا، آمریکا و آلمان داشته باشم ولی متاسفانه بهدلیل گرفتاریها هنوز نتوانستم به شکل مستمر تدریس را در آموزشگاه خود
ادامه دهم و گرنه آرزوی قلبی من این است که خودم در این کلاسها تدریس کنم تا اینکه بخواهم آن را بهدست استادان دیگری بدهم
سوال آخر درباره کارهای بعدی شماست و برنامههایی که برای سال آینده دارید، آیا ممکن است بهخاطر بازی در تئاتر فعالیتهای تلویزیونی و سینمایی خود را کمرنگتر کنید؟
پس از اینکه بازی در«تهران-لسآنجلس» را تمام کردم در فیلمی با یک قصه شاعرانه به کارگردانی مجید نیامراد بهنام «ماهور» که در سکوت خبری ساخته شده را بازی کردهام که در آنجا با همايون ارشادى، لاله اسكندرى، روزبه حصارى، سوگل خليق و مارال فرجاد همبازی بودم، فیلمبرداری آن بهتازگی تمام شده است و منتظر آغاز فازدوم سریال «دیواربهدیوار» هستم که آقای مقدم از سالگذشته قولش را از ماگرفته و قرار است که بهزودی در اوایل دیماه کلید بخورد.
نظر کاربران
من که عاشقتم